
امیدوارم عاالی باشین
خوشحالم که مثل روال هر ماه میتونم باهاتون کمی صحبت کنم
خب اولین ماه تابستون رو پشت سر گذاشتیم ماهی که خیلی ها استارت طوفانی خودشونو زدن
چرا؟
چون به دلیل خلقت خودشون پی بردن..
چون تصمیم گرفتن اثرگذار باشن هم تو زندگی خودشون و هم تو زندگی اطرافیانشون...
یاد گرفتیم یه جی تیمی واقعی هدفش چیه و برای چی تلاش میکنه
ماه قبل در مورد نگرش تحول صحبت کردم و تاکید کردم نقطه ی رشد دیوونه وار شما زمانی هستش که از الان خودتون اصلا راضی نیستید و به اصلاح، حالتون از الانتون بهم میخوره
در همین راستا
در ماه گذشته خیلی ها در روند برنامه هاشون تغییر ایجاد شد و از یسری ها سبقت گرفتن که به همشون بابت ایجاد این تحول تبریک میگم
و اما ماه مرداد،داغ ترین ماه سال
در این ماه باید بیشترین رشد رو برای خودمون ثبت کنیم و یه ماه داغ نتورکی رو رقم بزنیم
اما می خوام در مورد یک موضوع مهم در بازاریابی شبکه ای صحبت کنم
این موضوع باعث قدرت گرفتن تجارت شبکه ای در طول قرن ۲۱ ام شده
تجارت ما یک مدل تکثیرسازیست......
به جرأت میتونم بگم کمتر تجارتی را می توانید پیدا کنید که مثل بازاریابی شبکه ای قدرت تکثیر پذیری داشته باشد
به راستی راز تکثیر در بازاریابی شبکه ای چیست؟
تکثیر از روز اول ورود شما به سیستم اتفاق می افتد، بدون این که اطلاع داشته باشید، این مهم ترین اصل در رابطه با تکثیر است که باید بدانید.
اگر شما کار را جدی بگیرید، متعهد به شرکت در جلسات باشید، لیست خوب و بزرگی داشته باشید و… همین اتفاق هم برای تیم شما رخ می دهد و متاسفانه باید قبول کنیم که حالت عکس آن هم وجود دارد.
۱. آیا تکثیر در بازاریابی شبکه ای واقعیت دارد؟
همین اواخر یک نفر از من پرسید که این موضوع رویاست؟ یا واقعا تکثیر پذیری در بازاریابی شبکه ای وجود دارد؟! و اگر وجود دارد چطور باید به آن دست پیدا کنم؟
تکثیرپذیری هدف مقدس بازاریابی شبکه ای است! یعنی ایجاد یک وضعیتی که مردم به آن روی آورند، اقدام کنند و نتیجه بگیرند و این روند تا بی نهایت ادامه یابد. این چیزیه که همه به دنبال آن هستند، نیست؟!
شما زمانی درآمد دارید که تکثیر درستی از خود در بازاریابی شبکه ای ایجاد کنید. تکثیر در بازاریابی شبکه ای برای شما اعتبار ایجاد میکند و این باعث بدست آوردن یک وضعیت پایدار برای شما میشود.
چگونه ثکثیرپذیری را در بازاریابی شبکه ای به وجود آورید ؟
با محصولات؟!
کمپانی آن را انجام میدهد؟!
پلن درآمد زایی آن را به وجود میاورد؟!
قسمت رهبری سازمان باعث اتفاق افتادن آن میشود؟
یا شاید اینکه کمپانی به آسانی در دسترس باشد اتفاق می افتد و شما چقدر خوش شانس هستید که به زودی این شرایط را دریافت کنید؟
هیچکدام ، هیچکدام از اینها نیست!
ریشه بازاریابی شبکه ای در سادگی است.
تکثیر درست در بازاریابی شبکه ای زمانی اتفاق می افتد که شما برای مردم یک وضعیت کاری ساده فراهم کنید.
۲. پیچیدگی، دشمن اقدام کردن است.
سیستم باید ساده و آسان باشد. تجارت نتورک مارکتینگ تجارتی است برای همه افراد؛ اگر می خواهید تیم بزرگی داشته باشید، باید در تیمتان از همه افراد مختلف با تجربیات و ضرایب هوشی متفا,ت استفاده کنید. شما نمی توانید تیمتان را فقط به گروه خاصی از افراد محدود کنید. بدین ترتیب، سیستم باید به قدری ساده باشد که همه بتوانند آن را تکرار کنند. سیستم باید تاحدی آسان باشد که همه قادر به تکثیر باشند.
اگر شما یک فروشنده باشید، ممکن است فروش محصولات غذایی برای شما کار ساده ای باشد، شما دانش و اعتبار لازم جهت نفوذ بر روی مشتریان و پراسپکت هایتان را دارید. با این حال ممکن است همین مساله به ضرر شما تمام شود، زیرا شما مشخصا خیلی خوب عمل می کنید، اما نمی توانید همین امر را میان همه افراد تیم (که فروشنده نیستند) نیز تکثیر کنید. بنابراین فروشندگان هم باید سیستم ساده ای داسته باشند که قابل تکثیر برای همه تیمشان باشد. امیدوارم که دقیقا متوجه این مساله شده باشید.
- اگر سخت باشد ، مردم نمیخواهند که انجام دهند.
- اگر پیچیده باشد ، نتایج شما خواهد سوخت.
- اگر قابل فهم و درک نباشد ، مردم اقدام نخواهند کرد.
به وضعیت کنونی خود نگاه کنید.
- آیا شما یک سیستم و یا فرایند درست دارید که بتواند در بازاریابی شبکه ای یک تکثیرپذیری ایجاد کند؟
یا اجازه بدید اینگونه سوال کنم :
- آیا شما افرادی در سازمانتان دارید که به پیش شما بیایند و ندانند که چه باید بکنند؟
- آیا تا به حال کسی به سراغ شما آمده و سوال هایی بپرسد که از جواب آنها مطمئن نیست؟
- آیا با تماس های تلفنی از اعضای تیم خودتان که سوال های بسیار ساده و سطحی دارند مواجه میشوید؟
پس اگر افراد با اینگونه سوالات نزد شما می آیند بهترین انتخاب قرار دادن داشته هایتان در اختیار افراد و سازمان فروشتان است. این دقیقا همان وضعیتی است که ایجاد کننده فرایند تکثیر در تیم شماست.
زمان بازتاب است.
به جایگاهی که هستید نگاه کنید.
ساده است: مطمئن شوید که هم خودتان و هم هرکسی که در سازمان شماست کاملا وضعیتی شفاف دارد. (منظور این است که هرکسی میداند که چه باید بکند.)
۳. چه چیزی به سادگی قابل تکثیر است؟
- من بر اساس تجربیاتم فکر میکنم که صحبت کردن درباره مزایای محصول یا فرصت کاری ، ساده ترین قسمت همانند سازی برای مجموعه است.
- از طرفی، اطلاعات دقیق در مورد اجزاء و ویژگی های محصولات، امر ساده ای برای همانند سازی نیست. بیان تجربیات و خاطرات یا شواهد فردی قابل تکثیر و همانند سازی است. مطمئنم حتی یک پسر بچه ۱۲ساله نیز قادر است با یک داستان جذاب ارتباط برقرار کند وآن را به دیگران نیز منتقل کند.
- پلن درآمدزایی نیز باید به حدی ساده باشد که همه آن را بفهمند و بتوانند به دیگران نیز آموزش دهند.
-
خب تا اینجا یسری نکات اولیه در مورد تکثیر رو باهاتون درمیون گذاشتم اما حالا می خوام یه مقدار بیشتر توضیح بدم
با یه سوال شروع میکنم؟
دوس دارید خودتان تکثیر شوید یا پشتیبانتان؟
یعنی دوس دارید تیم شما ،مثل شما کار کنند تا مثل تیم پشتیبانی شما؟
اگر جواب تیم پشتیبانیست یعنی شما عامل،فاعل و منشا اثر نیستید و همه ی قدرت را در بالاتر از خودتان میدانید
ولی بذارید نکته ی مهمی رو بگم
تا زمانی که بهترین نسخه ی خودتان را ارائه ندهید نمی توانید موفق شوید شما باید جوری کار کنید که دوس داشته باشید تیم شما مثل شما کار کند و این مستلزم این است که به این سوال توجه کنین:
آیا شما قابلیت تکثیر دارید؟
ویا ارزش تکثیر؟
آیا سازمان شما،از شما الگو میگیرند؟
تکثیر در بازاریابی شبکه ای نیازمند این است که شما از سیستم پیروی کنید
اگر شما وقت نذارید،تیم شما هم وقتی نمیگذارد
اگر شما محصولی نفروشید تیم شما هم به فروش اهمیتی نمی دهد
اگر شما مرتب جلسات مشاوره برگزار نکنین این موضوع برای سازمان شما هم اتفاق می افتد
اگر شما آموزش پذیر نباشید تیم شما هم آموزشی نمیبیند و سازمان متوقف می شود
اگر شما از سیستم پیروی نکنید تیم شما هم چرخ را از نو اختراع می کند
برای آنکه بهترین تکثیر را داشته باشین باید تا می توانید با پشتیبان خود در ارتباط باشین و از تجربیات آن استفاده کنید زیرا در این شرایط متوجه میشوید شیوه ی درست انجام هر کار چیست
تکثیر در سازمان شما از خود شما شروع می شود و شما تأثیر گذارترین فرد در سازمان خود هستید چه بخواهید و چه نخواهید پس همیشه بهترین نسخه خود را ارائه دهیدخیلی ها با سلیقه ی شخصی به انجام این تجارت می پردازند وفکر میکنند روش هایشان درست است و این افراد قضیه تکثیر را نادیده میگیرند و این باعث می شود در کمتر از یسال شکست بخورند و ناامید شوند
پس برای تکثیر درست،باید آموزش پذیر بود -
تا وقتی به آموزش بها ندهید سازمانتان تکانی نمیخورد اینها الفبای این تجارت هستند
-
خبر فکر میکنم به اهمیت تکثیر و چگونگی اون پی بردیم ،این ماه هدفمون این باشه که جوری عمل کنیم که شایسته ی تکثیر باشیم پایه اید؟
من تصمیم دارم یه تجارت جهانی بسازم که هزاران نفر توش حس آزادی رو تجربه کنن پایه هستید با هم این هدف بزرگ رو تیک بزنیم؟
پایه هستید یه مدت از تفریح های کوچک و الکی بزنیم ولی بجاش یک عمر تفریح هایی کنیم که خیلی ها توانشو ندارن؟
اگه پایه هستید بیایید یه یاعلی بگیم بریم جلو ،خودمون رو هزاران بار تکثیر کنیم ....
بی صبرانه منتظر پیام آغازین مرداد ماه تیم جهانی هستم..
در پایان می خوام در مورد یکی از دشمن های موفقیت صحبت کنم:
در روانشناسی موفقیت بحثی به نام «عبور از مرزهای ذهنی» وجود دارد. منظور از مرزهای ذهنی، محدودیتها و قیدهایی است که در دنیای واقعی وجود ندارند و ما با ذهنمان آنها را ساختهایم و برای اینکه واقعیشان کنیم، به آنها هیجان و احساس را پیوند زدهایم. مرزهای ذهنی شبیه قفسهایی نامرئی هستند که خودمان به دور خود کشیدهایم. این مرزها غریب و دور از ذهن نیستند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم آنها همه زندگی ما را فراگرفتهاند. محدودیتهای ذهنی به شکلهای مختلف خود را نشان میدهد. نامی که روانشناسان برروی این مرزبندیهای ذهنی گذاشتهاند، «باورهای محدودکننده» است. اما حقیقت این است که از دید بسیاری از افراد بسیاری از این باورهای محدودکننده جزو باورهای مثبت و کاملا درست هستند. برای کشف مرزهای ذهنی باید خوب و دقیق و در یک مدت طولانی به رفتار و کردار افراد دقت کنیم. درواقع باورهای محدودکننده یا مرزهای ذهنی اغلب اوقات مستقیما با استدلالهای ذهنی قابل شناسایی نیستند و برای شناسایی آنها باید در رفتار، احساس و واکنشهای آدمها دنبال آنها بگردیم.
برای نمونه هفته پیش زنی روستایی را دیدم که با افتخار میگفت که در مزرعه زمین و زیر نور مستقیم آفتاب کار میکند تا خرج خانواده را درآورد! پوست صورت او سوخته و پراز لکههایی بود که بهقول یکی از دوستان پزشک، مشکوک به سرطان پوست بود. شوهرش نیز دستانی پینهبسته داشت و دائم میگفت که دستان جوانان امروز زنانه و نرم و لطیف است؛ درحالیکه دست یک مرد باید خشن و پرپینه باشد. همان دوست پزشکم وقتی پینهها و زخمهای ترمیمنشده دست پیرمرد روستایی را دید، گفت که آنچه او بهعنوان نشانه مردی و پینه به آنها افتخار میکند، پوستهای مردهای هستند که بعد از هر تاولزدن روی زخم باقی ماندهاند و باعث شدهاند محل زخمهای دست او در زیر لایههایی ضخیم از پوستهای مرده مدفون شود.
بهراستی کدام عقل سلیم گفته است که زن مزرعهدار حتما باید سروصورتی سوخته و پرلک داشته باشد و دستان مرد زندگیاش هم باید حتما زخمی و پینهبسته باشد؟ چه کسی گفته است کرم ضدآفتاب، کلاههای حصیری لبهدار و دستکش کار، مخصوص افراد تنپرور و مفتخور است و زن و مرد مزرعهدار نباید از این وسایل کمکی برای محافظت از بدن خود استفاده کنند؟ درحقیقت این دیدگاهها ساخته ذهنهای محدودکنندهای بودند که بیرحمانه همهچیز و همهکس را مورد حمله خود قرار دادند.
تقریبا در اکثر کشورهای شمال ایران، شهرهای کوچک چین و ژاپن و نیز در کشورهای اروپایی، همه خانوادهها در حیاط پشت منزل خود باغچههایی برای کشت و پرورش سبزیجات دارند و زن و مرد خانه، تقریبا بیشتر اوقاتفراغت خود را در این باغچهها و گلخانههای خانگی به پرورش سبزیجات و صیفیجات میگذرانند. آنها با وجودی که کشتوکار میکنند اما بسیار هم مواظب سروصورتشان هستند و موقع کار حتما دستکش به دست کنند و کارهای سخت و دشوار را با کمک ابزارها انجام میدهند. عضلات بدن آنها ورزیده است و درعینحال دست و صورتی لطیف و سالم هم دارند. آنها هم مثل کشاورزان ما سخت کار میکنند و بخش زیادی از مواد خوراکی خانواده را شخصا تامین میکنند؛ اما بااینوجود چهرهای سالم و سرحال دارند و بهخاطر کارکردن، از بدن و وجود خود مایه نمیگذارند.
اگر میخواهیم موفق شویم، اول باید مرزها و محدودیتهای ذهنی خود را بشناسیم و در سفر موفقیت آنها را همراه خود نیاوریم. اینکه اصرار داشته باشیم همراه باورهای محدودکننده خود از مرزهای موفقیت رد شویم، متاسفانه امکانپذیر نیست. یک انسان موفق قبل از هر حرکتی، ابتدا ذهنش را از قفس خودساختهاش رها میکند؛ درحقیقت بدون آزادسازی ذهن از قیدوبندهای محدودکننده موفقیت، به هیچ آرزویی نمیتوان دست یافت.
اکنون از شما میخواهم به زندگی خود دقت کنید و روی یک دفتر مخصوص به نام «دفتر ثبت باورهای محدودکننده»، باورهایتان را بنویسید و درمقابل آنها، محدودیتهایی را فهرست کنید که خواسته یا ناخواسته آنها را میپذیرید. چند صفحه از این دفتر که پر شد، تازه میفهمید که چرا استادان موفقیت همیشه میگویند موفقیت هر انسانی ابتدا از ذهن او شروع میشود.
میبینید؟ ما انسان خود تعیین می کنیم چطور زندگی کنیم...چطور میشه جی تیمی باشی ولی کلی محدودیت دورتو فراگرفته باشه؟چرا باید منتظر بمونی تا یسری ها با نصف توانایی هات و مشکلاتت بترکون و تو رشدی نکنی؟
این محدودیت هارو منفجر کن .....
پیش به سوی جهانی شدن....دوستون دارم




