Global Team (گلوبال تیم)

گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

Global Team (گلوبال تیم)

مهرداد یوسفی
Global Team (گلوبال تیم) گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

پيام آغاز ماه آذر تيم جهانى آرمان مسيب زاده

خدا هست، من هم هستم، پس همه چيز هست...

درود به اصيل ترين خونواده دنيا😍

خدا رو شكر مى كنم كه يكبار ديگه فرصت اينو دارم كه حس خودم رو از تجربياتى كه بواسطه ى تلاش هامون تو ماه گذشته رقم خورد و شروع يك ماه جديد باهاتون در ميون بذارم؛

تنها نگرشى كه براى ساخت سازمان جهانى مون بهش نياز داريم رو تو ماه گذشته به زيباترين شكل درك كرديم و متوجه شديم برخلاف عقيده ى خيلى ها كه نتورك رو جاى امنى براى ساختن آينده شون نمى بينن،نتورك امن ترين تجارت دنياست به شرط اينكه طبق اصول ٩خصلت و سبك و سياق درست و باعشق ايجاد بشه❤️

افتتحاح دفتر مشكين شهر و كسب رتبه راهبرى بانو گلمحمدزاده انرژى وصف ناپذيرى به هممون داد و بهمون اين حقيقت رو يادآورى كرد كه محدوديت ها نميتونن جلوى عزم و پشتكار يك نفر رو براى موفقيت بگيرن؛ پاداش تلاش هاى مستمر و بهايى كه پرداختن گواراى وجودشون باشه🙏😍

سمينارهايى كه به منظور آموزش سازمان جهانى مون توسط ابرليدر بزرگوارمون برگزار شد جاى بسى تشكر و قدردانى داره كه تنها با موفقيت هامون ميتونيم جواب توجه و محبت ليدر گرانقدرمون رو بديم✌️

و كلى اتفاقات مثبت ديگه كه مجال گفتنش نيست...
منو افراد سازمانم بى نهايت تشنه ى نگرش و رشدى هستيم كه روزانه توسط ليدرمون باهامون به اشتراك گذاشته ميشه و بى صبرانه منتظر نگرش ماه آذر هستيم؛

اما اگه بخوام يه صحبتى هم با اعضاى مجموعه خودم داشته باشم دوست دارم در رابطه با تغيير دنيا🌍 صحبت كنم.

شخصاً مجموع اين نگرش ها و دسته بندى شون تو ذهنم منو هر روز با باور قوى ترى به سمت هدف هام سوق ميده و اميدوارم شما هم با خوندن اين مقاله اين حس رو تجربه كنيد😉

⚠️میخواهید دنیا را تغییر دهید؟این راهش است

تکان‌دهنده‌ترین سخنرانی انگیزشی که چند ماه قبل توسط #ویلیام_مک_ریون دردانشگاه تگزاس انجام شد و زندگی میلیون‌ها نفر را متحول کرد !

اگر مى خواهيد دنيا را تغيير دهيد
با مرتب كردن رخت خواب تون دست به كار بشيد🛏
اگر هر روز رخت خوابتون رو مرتب كنيد
اولين كار روزتون رو انجام داديد
كه اين حس غرور اندكى رو بهتون ميده
و شما رو براى انجام كار بعدى تون دلگرم مى كنه.
و كارهاتون رو پشت سرهم انجام مى ديد.
تا پايان روز هر كار انجام شده اى
باعث انجام كارهاى بيشترى ميشه.
مرتب كردن رخت تون اين واقعيت
رو هم در بر داره كه...
كارهاى كوچيك هم در زندگى مهم هستند.
اگه كارهاى كوچيك رو به درستى انجام نديد
هرگز كارهاى بزرگ رو به خوبى انجام نخواهيد داد.
و اگه اتفاقاً روز بدى رو پشت سر گذاشته باشيد...
وقتى برگشتين به خونه حداقلش يه جاى خواب مرتب داريد.كه خودتون مرتبش كرديد.
و يه رختِ مرتب شما رو براى فردايى بهتر دلگرم مى كنه.

براى پذيرفته شدن در اردوهاى كماندويى ارتش،
بايد مجموعه اى از شناهاى طولانى رو بگذرونيد.
يكى از اون ها "شناى شب"ــه.
قبل از شنا،مربى ها با خوشحالى براى كارآموزها در مورد كوسه ها تجليل مى كنند.
كوسه هاى زيادى كه در درياچه هستند.🦈
اونا به شما اطمينان مى دن كه حداقل تا الان هيچ كارآموزى توسط كوسه خورده نشده.
و شما ياد مى گيريد كه وقتى كوسه دورتون زد،
نترسيد،سر جاتون بمونيد و شنا هم نكنيد.
يا اگه كوسه نصفه شبى گرسنه باشه و مستقيم به سمت شما حركت كنه در اين صورت...
به شما ياد دادند از همه ى توان تون استفاده كنيد و با مشت بزنيد تو دهنش تا خودش برگرده و بره❕
كوسه ها در دنيا كم نيستند.
براى اينكه اميدى به تموم كردن شنا داشته باشيد بايد باهاشون بسازيد.
پس اگه مى خوايد دنيا رو تغيير بديد
تسليم كوسه ها نشيد⚔️

بعد از چند هفته تمارين طاقت فرسا،
اعضاى دوره ى آموزشى من كه با ١٥٠
نفر شروع شده بود به ٤٢ نفر رسيد.
شش قايق خدمه هر كدوم با هفت نفر باقى مونده بودند
و اعضاى قايق من همه بلند قامت بودند.
اما بهترين قايق خدمه ى ما رو چند
عضو كوتاه قد تشكيل مى دادند.
اونا رو "مانچكن" صدا مى زديم.
(شخصيت هايى كوتاه قد در مجموعه رُمان هاى "اُز").
هيچ كدوم بيشتر از يه متر و نيم قد نداشت.
يه هندى-آمريكايى، يه آفريقايى-آمريكايى،
يه لهستانى-آمريكايى، يه يونانى-آمريكايى، يه
ايتاليايى-آمريكايى و دو نوجوان سرسخت بودند.
اونا بهتر پارو مى زدند، همه قايق هاى ديگه
رو كنار مى زدند و پشت سرشون مى ذاشتن.
قد بلندتر ها تو قايق هاى ديگه،
هر با قبل از رفتن به شنا...
اونا رو با اون كفش هاى شناى
كوچيك شون مسخره مى كردند.
به هر حال آخر هر شنا اين دوست هاى كوچيك مون كه هر كدوم از گوشه اى از دنيا بودن به بقيه مى خنديدند.
چون از همه سريع تر شنا مى كردند و هر بار با
فاصله ى طولانى، زودتر از ما به ساحل مى رسيدند.
دوره ى آموزشى سنجش خوبى بود و به ما نشون داد...
براى موفقيت تون هيچ چيزى
به اندازه ى خواسته تون مهم نيست.
نه رنگ پوست تون، نه پيشينه تحصيلى تون،
نه جايگاه اجتماعى تون.
اگر مى خواهيد دنيا را تغيير بديد...
آدم ها رو بر اساس بزرگى دل هاشون ❤️بسنجيد
نه بر اساس سايز كفش شون👞

هفته ى نهم دوره ى آموزشى با اسم
"هفته ى جهنمى" شناخته مى شد.
شش روز بدون خواب و آزار و اذيت ثابت
و يه روز ويژه هم در "مادفلت".
مادفلت ناحيه ايه بين تى اُوانا و سن ديه گو.
كه آب درش سرازير ميشه و باتلاق هاش
شما رو در خودش فرو مى بره.
روز چهارشنبه ى هفته جهنمه كه شما رو در داخل
باتلاق ها مى اندازن و درحالى كه باد دائم درحال وزشه
و مربى ها هم در حال فشار آوردن اند، بايد ١٥ ساعت
آينده رو در سرماى شديد باتلاق تحمل كنيد.
با غروب خورشيد در آن چهارشنبه، كلاس آموزش
من با چند نقض قانون فاحش به گِل رسيد.
گِل و لاى همه ى افراد رو تا جايى كه سرشون
بيرون بود داخل خودش فرو برده بود.
مربى ها گفتند كه اگه فقط پنج نفر تسليم بشن،
همه مون از اون سرماى سوزان بيرون مى اومديم.
كاملاً واضح بود كه تعدادى نزديك بود كنار بكشند.
وقتى خورشيد بالا اومد فقط هشت ساعت از اون
سرماى استخوان سوز رو سپرى كرده بوديم.
صداى به هم خوردن دندون ها و غر زدن هاى افراد
اونقدر بالا بود كه صداى ديگه اى شنيده نمى شد.
شب هنگام بود كه صدايى شروع به خوندن كرد.
آواز خيلى بدون ريتم اما از سر اشتياق و غيرت بود.
طولى نكشيد كه اون صدا به چند صدا تبديل شد
و بعد از آن همه با هم مى خوندند.
مربى ها تهديدمون كردند كه اگر آواز خواندن ادامه
پيدا كنه زمان بيشترى رو در باتلاق خواهيم بود.
اما آواز خواندن همچنان ادامه پيدا كرد.
باتلاق گرم تر و باد مهربان تر به نظر مى رسيد
و چيزى به سپيده دم نمانده بود.

اگر من چيزى رو در سفرهام در اين دنيا ياد گرفته
باشم چيزى نيست جز "قدرت اميد"؛
قدرت يك انسان؛ مثل واشنگتن، لينكلن، ماندلا و يا
حتى دخترى جوان از پاكستان به نام ملاله.
يك انسان مى تواند با اميد دادن
به ديگران دنيا را تغيير بدهد.
پس اگر شما هم مى خواهيد دنيا را تغيير بديد...

هر روز را با انجام كارى به پيش ببريد.
كسى رو پيدا كنيد كه در زندگى يارى گرتان باشد،
به همه احترام بگذاريد.
بدانيد كه دنيا منصفانه نيست
و هر آن احتمال شكست وجود دارد.
اما اگر ريسك هايى را در پيش بگيريد،
سخت ترين مراحلش را پشت سر بگذاريد....
افراد قلدر را از سر راه تان برداريد
و هيچ گاه تسليم نشويد...
اون وقت نسل هاى آينده در دنيايى
بسيار بهتر از دنياى ما زندگى مى كنند.
و بدونيد كارى كه الان شروعش كنيد
دنيا رو به جاى بهترى تبديل مى كنه🌍

اميدوارم اين داستان براى شما هم الهام بخش بوده باشه و با قدرت اميدتون و انتقال اون به ديگران تغيير عظيمى در دنيا بوجود بياريد
اگه احياناً تو اين مسير كسى بهتون گفت كه جواب نميده؛
مأيوس نشيد و به حركت تون ادامه بديد و اون قسمت از فيلم قدرت بينش رو ياد بياريد كه اگه نديده باشيدش از پشتيبان هاى كارشناستون حتماً شنيديد
نجات ستاره دريايى⭐️

‼️حداقل نتيجه ى اين تلاش تون ميتونه اين باشه كه هميشه با اميد زندگى مى كنيد و اين به تنهايى فوق العاده ست...👊‼️

و در آخر...
#هفدهمین روز از آذر ماه یعنی روز جمعه از ساعت ۱۰ تا ۱۶

🔴 فان برترین های آبان ماه 🔴 رو داریم که ۶ ساعت بی نظیر و پرانرژی رو درکنار بهترین ها و با همراهی ابَرلیدرمون خواهیم داشت. خوشا به سعادت کسایی که با تلاش و تعهدشون خودشون رو به این رویداد دعوت کردند و امیدوارم نفر بعدی شما باشی که ماه بعد در لیست برترین ها قرار میگیری...

برترين خرده فروش👈 بانو غزال كيموسى
متعهد ترين ها 👈 بانو گلرخ خدايارى و ماهان عادلى


ماه آذر رو آتيشى شروع كرديم🔥
و مى سوزونيم هر اونچه كه بخواد مانع رسيدنمون بشه!

بهترين ها رو تو همين ماه رقم مى زنيم🙏

عاشقتونم❤️

موفق تَر باشيد✌️

#آرمان_مسيب_زاده
٨ آذر ٩٦



تاريخ : چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۶ | 17:28 | نویسنده : عمومی |

پيام اول ماه آبان جى تيم آرمان مسيب زاده

<<به سان عقربه اى دور خويش مى گرديم

                                                           كه رد شويم زِ هم بارها به هر دوران>>

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

درود به صميمى ترين خونواده دنيا🙏

صحبت هام رو با يه جمله از #حسين_پناهى شروع مى كنم براى تعمق بيشتر🤔

پولدار که باشی
برف بهانه ای میشود برای لباس نوخریدن و...

اما خدا نکند فقیر باشی وبرف ببارد...
چرا باید پول تعیین کند
برف نعمت است یا عذاب...؟!

برف ميتونه استعاره اى از تمام مسائلى كه تو زندگى برامون پيش مياد باشه و فقير بودن ما علت تمام استرس ها و فشارهايى كه بر ما وارد ميشه!
ميشه ساعت ها در مورد اين جملات عميقاً انديشيد ولى اونچه كه ما الان بهش نياز داريم رويا و عمل هستش كه بيشتر تو ادامه در موردش صحبت مى كنيم.

ماهى كه گذشت،ماه تنديس جى تيمى نام داشت و اين جمله از ابرليدرمون تا هميشه در قلب من حك شده مى مونه؛
تنديسى هست كه نيست،ولى يادش صبحِ هر روز مرا سخت بغل مى گيرد!

يه جمله اى از فيلسوف آلمانى،والتر بنجامين هستش كه مى گه؛

"یک روز، آخرین شخصی که در این زمین تو را می شناخت، از دنیا خواهد رفت.
و تو نیز، فراموش خواهی شد..."

دركِ عميقى مى خواد كه بدونيم چقدر توانايى تاثيرگذارى داريم و اينكه بواسطه ى عملكرد صحيح مون تو اين مكتب ارزشمند چطور از ما ياد خواهد شد!تنديس مون رو با عشق تو ذهن و قلب ميليون ها انسان ارزشمند ثبت مى كنيم و براى هميشه جاودانه مى مانيم❤️

ما همچنين سمينارهاى بى نظيرى رو تجربه كرديم:
🔹سمينار طرح درآمدى كه شخصاً منو به درك جديدى نحوه ى انتقال پلن پرقدرت شركت مون رسوند
🔸سمينار فيلم كارآفرينانى از جنس الماس كه ليدر بزرگوارمون چشم و دل ما رو با حقايق دنياى پيرامونمون آشناتر كرد.
🔺اولين قسمت از سمينار نخستين سفارش تا نخستين مشاوره رو در سطح كارشناسان تجربه كرديم و
🔻سمينار مبانى تغيير و اصول كارآفرينى كه هر ماه با مطالب و درس هاى آموزنده و سطح كيفى عالى كه هر ماه ارتقاء پيدا مى كنه.

اخذ مجوز دفاتر مشكين شهر،كرمان و انزلى كه نشان از جهانى شدن مكتب جى تيم هستش رو به ليدرها و اعضاى باغيرت اين شهرها تبريك و خدا قوت عرض مى كنم🙏😍

و در نهايت كسب رتبه راهبرى بانو نسرين گل محمدى،بانوى باصلابت و قدرتمند مشكين شهرى كه براى همه مون افتخار و انرژى بى حد و مرزى به ارمغان آوردن رو صميمانه بهشون تبريك مى گم🌹

ماه آبان فرا رسيد و همچنان كه بى صبرانه منتظر انتشار پيام اول ماه جى تيم از جانب ليدر بزرگوارمون هستيم؛
تصميم دارم كه يه مطلب خيلى خيلى مهم كه هميشه براى خودم تاثير گذار بوده رو باهم مرور كنيم
اين مطالب برگرفته شده از يك كتاب با عنوان "مورون،يك احمق با يك رويا" نوشته پتمن سناتيراجا هستش كه مطالب پراهميتش رو در قالب يه مقاله براتون جمع آورى كردم.
اميدوارم شما هم با دونستن اين حقايق و درك اونها تصميم جدى خودتون رو براى رهايى از زندگى مورونيك خودتون بگيريد🌀

آیا من یک مورونم ⁉️


☠️مورون ها☠️

افرادی هستند که سر کار می روند و به خانه برمی گردند و دوباره همین کار را تکرار می کنند . آنها غمگینانه زندگی می کنند . هیچ احساس عشقی نسبت به همسرشان ندارند .

بدون این که احساسی نسبت به خنده داشته باشند می خندند . از نگاه کردن به حساب بانکی خود متنفرند و حتی در بعضی موارد برای کشتن رییسشان خیال پردازی می کنند ...

یک مورون ، شخصی با موقعیت کاری متوسط است که عادت های تکراری دارد . هیچ هدفی در زندگی ندارد و اصولا بی هدف به اطراف حرکت می کند . او با بی خیالی در محیطی تکراری زندگی می کند . برخی از آنان مانند جوان های تازه به دوران رسیده تغییر لباس و قیافه می دهند . از نظر من اینها افراد فقیر و شیک پوشی هستند و پولی را که ندارند خرج می کنند . با اینکه این شرایط آنها را ناراحت می کند و از نظر مالی حمایت نمی شوند اما باز هم خود را وقف کارشان می کنند .

یک مورون اول هفته ها پکر است . چیزی ندارد تا مشتاقانه انتظارش را بکشد به جز تعطیلات عمومی . جمعه ها ناگهان شاد می شود و به همین دلیل است که ما مکان هایی را داریم که جمعه ها در آنجا تفریح می کنیم .

آمار نشان می دهد که 95 درصد از افراد در محیط احمقانه ی " مورونیک " زندگی می کنند . شما صبح درحالیکه خیلی هیجان ندارید از خواب بلند می شوید ، کشان کشان از منزل خارج شده و سوار ماشین می شوید ، پشت ترافیک می مانید ، به دفتر کارتان می روید و کار تکراری و پیش پا افتاده ای را که شما را سر شوق نمی آورد ، انجام می دهید .

می دانم افراد زیادی اطراف دنیا هستند که می خواهند از شر عادتهایشان خلاص شوند . اگر شما آنقدر شجاع هستید که بر اساس تعریف پاتمن بگویید من مورون هستم ، بنابراین این مطالب به شما کمک می کند که از عادتها خلاص شوید .

ظاهرا ساده است اما بیشتر مورون هادر برابر تغییر مقاوم هستند .

اگر واقعا بخواهید یاد بگیرید از یک تخته سنگ هم می توانید .

خواستن توانستن است .

من مورونی هستم که رویایی داشتم .

من رویایم را به حقیقت بدل ساختم وحالا نوبت شماست .

 

💭قدرت رویا💭

هر روز افرادی را می بینیم .

افرادی که فقط برای خندیدن ، در مورد رویایشان بحث می کنند و برخی دیگر بحث را رها می کنند و خوشحالند از اینکه زود به خانه بروند . با وجود اینکه افرادی پیرامون ما هستند که به قدرت رویا اعتقاد ندارند ، اما من معتقدم که تمام آنها یک جایی ، درونشان رویاهای بزرگی دارند ، اما فقط آن را باور ندارند .

به نظر من

دنیا همین روزهایی ست که می گذرند و افرادی که دست از رویاهایشان می کشند ، بازنده های این دنیا هستند . افرادی که واقعا می دانند که چه می خواهند و چه بهایی حاضرند برای خواسته شان بپردازند زیاد نیستند .

دنیا بیشتر به افرادی نیاز دارد که فقط عبارت " من می توانم " را درک می کنند و کلمه ی غیر ممکن برایشان معنی ندارد .

قبول دارم که رویا داشتن کار آسانی نیست . ممکن است همه به رویای ما بخندند و بگویند در عالم رویا زندگی می کنی و سعی داری از واقعیت های زندگی فرار کنی . اما برای من مهم نیست که دیگران چه فکر می کنند .

رویا دورنمایی ست از آنچه که شما هستید .

نگرش و داشته های افراد با رویا و افراد بدون رویا بسیار با هم تفاوت دارند .

زندگی به سه مرحله ی : رویا ، واقعیت و حسرت تقسیم می شود . هرکسی این مراحل را در زندگی طی می کند .

مرحله ی رویا ، مرحله ایست که شما می خواهید بر دنیا حکومت کنید و قهرمان شوید . در این مرحله ، شما خودتان و تواناییتان را برای تصرف دنیا باور دارید .

مرحله ی واقعیت زمانی رخ می دهد که شما فارق التحصیل شده و شغلی پیدا کرده اید . کم کم متوجه می شوید که حقوق شما کفاف پرداخت صورت حساب ها را نمی دهد . رقابت در دنیای سرمایه گذاری آنقدر شدید است که شانس موفقیت شما خیلی ضعیف است . این حقیقت را دریافته اید که به کام بودن در دنیا بسیار بستگی به این دارد که شما چه ارتباطاتی دارید و چه افرادی را می شناسید . این که خودتان چه کسی هستید زیاد مهم نیست . متاسفانه روند جامعه ی امروز اینگونه است . در طی مرحله ی واقعیت های زندگی ، تقریبا همه ، رویاهایشان را فراموش می کنند و از رسیدن به آن ناامید می شوند .

مرحله ی ای کاش ، مرحله ی پایانی زندگی ماست. زمانیست که شما پیر شده اید و روی صندلی ننویی نشسته اید و درحالیکه نوه های شما کنارتان نشسته اند شروع به تعریف داستانهای " ای کاش" تان می کنید . ای کاش زمانی که آقای بیل گیتس پیشنهاد همکاری با شرکتش را داد قبول می کردم . ای کاش ...

اگر در مرحله ی رویای زندگی هستید و دارید این مقاله را می خوانید ، نصیحت من به شما این است که هرگز از رویا داشتن منصرف نشوید . رویایتان را پیدا کنید . آن را به صورت واضح و شفاف درآورید . تصمیم بگیرید که به هیچ چیزی اجازه ندهید شما را از رسیدن به رویاهایتان باز بدارد . فرصت و معنای چیزی که به دنبال آن هستید را درک کنید . به پشت سر نگاه کنید ، هرچیز دیگری را کنار بگذارید . 100 درصد به آن بپردازید و آن را به واقعیت برسانید .

بگذارید شما را آگاه کنم . واقعیت ها جلوی شما سد خواهند شد . تنها چیزی که می توانم بگویم این است که دست از تلاش نکشید ، قوی باشید و این سفر را کامل کنید تا همانند من بتوانید به رویایتان برسید . تا زمانی مانند من بتوانید داستان رسیدن به رویایتان را تعریف کنید .

یک روز شخصی از من پرسید :" از نظر تو افرادی که رویایی ندارند ، افراد ضعیفی هستند ؟ " جواب دادم : " بدون استثنا همه در زندگیشان آرزو و رویایی دارند . اگر رویایشان را فراموش کنند و از رسیدن به آن منصرف شوند افراد ضعیفی هستند ".

امروز زمان از " هیچ کس " به " کسی " رسیدن است .


بسیاری از افراد رویاهای بزرگی دارند اما امید و حس ضرورتی برای به واقعیت رساندن رویاهایشان ندارند.

احساس نیاز بسیار مهم است . پس باید افرادی باشند که همواره به یادم بیاندازند ، تو باید همین الان این کار را انجام بدهی ، نباید به فردا واگذار کنی . حال سوال این است که اگر در 18 سالگی آرزویی داشته باشیم و در 50 سالگی به آن برسیم ، زمان قابل قبولی ست ؟خیر ! شما باید احساس نیاز را در رویاهایتان ایجاد کنید . اگر چنین حسی را ندارید ، بی خیال شوید و در امتداد ساحل قدم بزنید . افراد زیادی هستند که رویاهای زیادی دارند اما به هیچ کدام از آنها نمی رسند ، چراکه زمان را بهانه می کنند و می گویند : مهم نیست ، سال بعد به رویایم می رسم...

از 26 تا 30 سالگی فداکاریهای زیادی کردم و مانند هم سن و سالهای خودم زندگی نکردم . با مردم جدیدی ملاقات کردم و با هواپیما به اطراف دنیا سفر کردم . روزی 7 ساعت با تلفن صحبت می کردم . خیلی کم می خوابیدم . به سینما و میهمانی نمی رفتم . اما تمام این کارها را با اشتیاق انجام می دادم چراکه رویایم آنقدر مهم بود که باید به آن می رسیدم . به عقیده ی من اگر رویای بزرگی دارید و واقعا می خواهید به آن برسید لازم نیست کسی به شما بگوید چه کار کنید.

تنها رویا داشتن کافی نیست ، باید برای رسیدن به آن تلاش کنید.

قدرت رویا عنصری حیاتی ست اما لازم است که اشتیاق و احساس نیاز را هم همراهش داشته باشید . پس همین الان این کار را انجام دهید .

اگر بگویید می خواهید ماشین فراری بخرید کافی نیست ، به جای آن باید بگویید می خواهید آخرین مدل فراری که زرد است را بخرید . رویای شما باید به خوبی قابل تعریف باشد . رویاهای من همیشه مشخص و قابل تعریف است . وقتی 25 سال داشتم ، یکی از اهداف من خرید ماشین رولکس بود و قاطعانه آن را می خواستم . به تمام نمایشگاه هایی که رولکس داشتند می رفتم و به مدلی که مد نظرم بود نگاه می کردم . مدل و رنگ و قیمت دقیق آن را می دانستم و ... در 26 سالگی رولکس دلخواهم را خریدم . وقتی اولین ماشین دلخواهم را خریدم با خودم گفتم : "بله ، امکان پذیره" .

رسیدن به یک رویا ، راه را برای رسیدن به رویایی دیگر باز می کند .

من به عنوان شاهد زنده به شما می گویم که می توانید رویا داشته باشید و این قدرت رویاست . می خواهم مردم آن را باور داشته باشند و شما هم با خواندن این مقاله رویا را باور کنید . نژاد ، رنگ ، مذهب و موقعیت اقتصادی شما برای من مهم نیست . رسیدن به رویایتان را زمان بندی کنید و بهای سنگینی برای رسیدن به آن بپردازید .

شکست همیشه رخ می دهد . ادامه دادن و ناامید نشدن در این راه کلید موفقیت است .🔑

من هم از این قضیه مستثنی نبودم و در مواردی به رویاهایم نمی رسیدم . در این لحظه شما دو انتخاب دارید .می توانید به عقب برگردید و بگویید من نتوانستم از عهده ی این کار بر بیایم و شکست خوردم . که از نظر من به عقب برگشتن یعنی سر کار بروم و به خانه برگردم و مانند 95 درصد از افراد جامعه زندگی کنم . انتخاب بعدی این است که می گویید به حد کافی تلاش نکردم . کجای کار اشتباه کردم ؟ بسیاری از مردم وقتی شکست می خورند تجزیه و تحلیل نمی کنند که کجا اشتباه کرده اند .

اگر افرادی کنار شما هستند که به رویاهایتان اعتقاد دارند

و شما را به سمت رسیدن به آن هدایت می کنند ،

شما فرد خوشبختی هستید .

روال زندگی همین است . بعضی ها ادامه می دهند و ناامید نمی شوند . به آن چه که می خواهند می رسند و برخی دیگر به حرف شیطان گوش می دهند که می گوید : شکست خوردی ، ولش کن و به عادت گذشته ات برگرد .

پاتمن باهوش نیست . یک مورون است که همواره رویاهایی دارد و مانند دیگر افراد چالشهایی دارد . او هم شکست خورد و تا حدودی ناامید شده بود اما به راهش ادامه داد و امروز فرد موفقیست که قادر است بر زندگی افراد بسیاری تاثیر بگذارد .

دلیل دیگری که این مقاله را نوشتم این است که امیدوار بودم شخصی که آن را می خواند بگوید من هم امیدوار شدم. زندگی به آن بدی که فکر می کردم نیست . اگر پاتمن توانست از زندگی ساده و فقیرانه ای که داشت به اینجا برسد و برای خودش کسی بشود ، پس شاید من هم بتوانم .

از شما می خواهم که همیشه قدرت رویا را به خاطر داشته باشید .

👨‍💼رییس خود باشید👩‍💼


خوب درس بخوان تا وارد دانشگاه شوی ، یک شغل خوب پیدا کن و تا زمانی که زنده ای کار کن . این حرفها آشنا به نظر می آید . من هرروز این مطالب را از مادرم می شنیدم .

والدین شما سخت تلاش می کنند تا شما تحصیلات عالی داشته باشید به امید آنکه در آینده صاحب بهترین خانه و ماشین شوید . در دنیای امروز تنها تحصیل موجب موفقیت و پیشرفت نمی شود . آنچه که شما نیاز دارید ، یک نگرش درست ، میل سوزان ، احساس نیاز و از همه مهمتر پیدا کردن رویایتان است .

ما برای آزادی به دنیا آمده ایم ، نه برای بردگی .

شما هم مانند برده های سیاه پوست آمریکایی ، آزادی انتخاب ندارید . شما نمی توانید چمدان هایتان را ببندید و برای یک ماه به پاریس بروید چراکه پول ندارید و نمی توانید کارتان را رها کنید . اختیار برده ها به دست صاحبشان است و اختیار شما هم به دست رییستان . صاحب برده ها آنها را شلاق می زند و رییس شما سرتان داد می زند . در گذشته تنبیه فیزیکی بود و امروزه تنبیه روحی . هیچ فرقی باهم ندارند .

هدف من از نوشتن این مقاله رساندن پیغام ساده ای به مردم است :

" شما به حد کافی تلاش نمی کنید . "

کسانی که این مطالب را می خوانند برای یک لحظه با خودشان روراست باشند . ریشه ی تمام مشکلات من از کجاست؟ پول نیست ؟شما باید اشتیاق پولدار شدن را داشته باشید . زمانی که پول ندارید شاد بودن سخت است .

قطعا شنیده اید که بسیاری از مردم ادعا می کنند که زندگی شادی دارند و از آن راضی هستند . آنها درد و غم زندگیشان را به این طریق توجیه می کنند . همچنین شنیده اید که اکثر مردم داشتن ماشین آخرین مدل برایشان مهم نیست و می گویند چرا وقتی می توانند با یک ماشین معمولی از جایی به جایی بروند ، یک فراری بخرند ؟ اینجاست که شما تظاهر می کنید . من کل دارایی ام را شرط می بندم کسی که این حرف را می زند یک ورشکسته است .

مردی بود که در مزرعه ، خانه ای خریده بود و همیشه زیر آسمان آفتابی می نشست و در چمنزار غلت می خورد . بعدازظهر یک روز ، رویای شیرینش با صدای سگی که از درد به خود می پیچید به هم خورد . ظاهرا صدا از خانه ی همسایه می آمد . با عجله به آنجا رفت تا ببیند چه اتفاقی افتاده است . هنگامی که به ایوان رسید سگی را دید که از درد به خود می پیچد . فکر کرد سگ مریض شده و یا جایی از بدنش خون ریزی کرده است ، در زد و شخصی خواب آلود در را باز کرد.

گفت : آقا چه بلایی سر سگتان آمده؟

- نگران نباشید ، او فقط روی میخ نشسته است .

- چرا همانجا ایستاده و تکان نمی خورد ؟

- آنقدر اذیتش نمی کند تا از جایش بلند شود .

میخ در زندگی شما زمانیست که می دانید صورت حسابهایتان پرداخت نشده و در خانه ای اجاره ای زندگی می کند ، استطاعت عوض کردن ماشینتان را ندارید و آخرین تعطیلاتتان را در ساحلی شلوغ گذرانده اید . شما ساعت رولکسی دستتان کرده اید که تقلبی و ساخت چین است . ظاهرا در گران قیمت ترین خانه زندگی می کنید فقط به این خاطر که خوب به نظر برسید ولی توان مالی خرید چیزی را ندارید . ارتباط شما با مردم نزدیک نیست . دوستان صمیمی ندارید و وقت کافی صرف بچه هایتان نکردید چراکه بسیار گرفتارید تا به حد کافی پول درآورید و زنده بمانید.

وقتی پول کافی ندارید و خودتان را راضی می کنید که این شرایط خوب است ، شما همواره روی میخ می مانید . مهم است که با حقیقت روبرو شوید که زندگی یکنواخت و ملالت باری دارید و باید از این روند خارج شود.

هر روز فرصتهای بسیاری وجود دارد اما متاسفانه مردم آن را نمی قاپند .

آنها می گذارند که این فرصتها از دست بروند.

از کودکی 5 ساله بپرسید ، دوست داری میلیاردر شوی و دنیا را فتح کنی ؟ او به نشانه ی بله سرش را تکان می دهد . اما اگر کودک به طور منطقی در مقابل واقعیت های زندگی قرار بگیرد ، جوابش تغییر می کند : " شوخی می کنی ؟ میلیونر شدن کار آسانی نیست ، دوست ندارم میلیونر شوم . من خوشبختم . " خسته کننده است اما این موضوع ، واقعیت امروز است . امروزه مردم از ثروتمند شدن می ترسند.

در دنیای بیرون فرصتهای بیشماری وجود دارد .

اگر امروزه در هر شرکتی کار کنید و کار شرکت به خوبی پیش رود ، فقط رییس آن پولدار می شود . شما فقط حقوق می گیرید و در حالات بهتر پاداش و تقدیرنامه . اما کار بازاریابی شبکه ای بسیار لذت بخش است . شما با سرمایه ای بسیار کم می توانید خودتان کارآفرینی کنید . بازاریابی شبکه ای ، یک مسیر مطمئن در دنیای تجارت است . هیچ وقت از انجام این کار منصرف نشوید.

بازاریابی شبکه ای جایی ست که من رییس شدم . جایی ست که به من آزادی داد . ثروتمند شدم و باعث شد من عوض شوم . پسر ، برادر و دوست بهتری باشم . پیام من به همه ی شما در قالب يك جمله :

برای یک ثانیه هم فکر نکنید که مقصد شما نشستن روی آن میخ است . اگر من میخم را درآوردم و کسی که امروز هستم شدم ، مطمئنم شما هم می توانید ...


☕️فنجانتان را خالی کنید☕️


بزرگترین اشتباهی که اکثر مردم در شروع کار می کنند این است که

فکر می کنند همه چیز را می دانند و در مورد آن کار دانش کافی دارند .

قبل از انجام بازاریابی شبکه ای یا هر کاری ، اول باید با فنجان خالی شروع کنید .

( از صفر شروع کنید و اطلاعات خود را در آن زمینه بالا ببرید . )

اگر شما آنجا نشسته اید و این مقاله را می خوانید و می گویید:

من قبلا هم این داستان را شنیده ام ، خب که چی ؟

یعنی فنجان شما خالی نیست و هرگز قادر به ادامه نیستید .

شما به موفقیت دلخواه خود نمی رسید چرا که فنجان شما پر است .

یک فرد " من همه چی رو می دونم " نباشید .

بهترین آموزگاران کسانی هستند که همیشه شاگرد هستند .

این اصل " فنجان خود را خالی کنید " ، کاریست که بنده روزانه انجام می دهم ، من دوست دارم از همه یاد بگیرم . اگر بخواهم یاد بگیرم که چگونه پول به دست آورم باید از شخصی بپرسم که پولدار شده است ، نه از کسی که فقط در مورد پولدار شدن صحبت می کند .

فنجانتان را خالی کنید و از افرادی یاد بگیرید که بسیار موفق تر از شما هستند . مطالعه کنید و عادتهایشان را که موجب موفقیت آنان شده است ، یاد بگیرید . وقتتان را هدر ندهید. یاد بگیرید و یاد بگیرید. با خالی کردن فنجانتان ، یاد بگیرید . در غیر این صورت موفق نخواهید شد .

چیزی که من را به شرکتی که الان در آن کار می کنم جذب کرد ، شعار این شرکت بود :

" خودتان را ارتقا دهید تا بتوانید به دیگران کمک کنید . "

این فقط به معنای پولدار شدن نیست .

بلکه به این معنیست که به مردم کمک کنید تا زندگیشان را تغییر دهند .

به این دلیل است که من عاشق شرکتم هستم و این چیزیست که در تمام سالها من را به جلو هل داده است

و اين بود تمام اونچه كه مى تونه باعث ايجاد تحول و تغيير در هر يك از ما بشه👊

🔆در آخر برسيم به برترين هاى ماه مهر:

متعهدترين ها: امير بلبلى،پدرام صابرى ماسوله
برترين خرده فروش:بانو گلرخ خدايارى

كه اين عزيزان روز پنج شنبه ١٨-٨-٩٦ از ساعت ١٠ صبح تا ١٦ عصر يه روز عالى رو در كنار ليدر يوسفى عزيزمون و پشتيبان هاشون تجربه خواهند كرد.😉

ماه آبان رو ديوانه وارتر واسه تحقق هدف هامون تلاش خواهيم كرد💪
موفق تَر باشيد❤️✌️

#آرمان_مسيب_زاده
٧ آبان ٩٦



تاريخ : یکشنبه هفتم آبان ۱۳۹۶ | 12:37 | نویسنده : عمومی |

پيام آغاز ماه مهر جى تيم آرمان مسيب زاده

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

🌷درود به صميمى ترين خونواده دنيا🌷
آخرين ماه از فصل تابستون پرحرارت مون رو هم با كلى اتفاقات مثبت و رشد پشت سر گذاشتيم🙏

ماه وقار جى تيمى تصويرى از يك راهبر جى تيمى همه چى تموم رو بهمون داد؛شخصى كه موفقيتش رو با ثروتش نمى سنجن و بلكه با خصايص نيكويى كه كسب كرده تحسينش ميكنن
وجودى سراسر آرامش همراه با اشتياقى وصف ناپذير براى جى تيمى كردن كل دنيا
ثباتى در شخصيت و شخصيتى كاريزما
سرشار از وحدت درونى و اعتماد به نفسى مثال زدنى
و...
نهايتاً مى دونم كه خيلى هاتون مثل من،الگوى مسيرتون رو براى درونى كردن اين نگرش ليدر يوسفى بزرگوارمون قرار داديد كه نماد يك انسان بزرگ و باوقار هستن👌❤️

حضور كارشناس بانوى جديد تيممون،بانو الهام طباطبايى در جلسه كارشناسان كه مطمئنا هم براى خودشون و تيم شون نويد يه رشد طوفانى و پرسرعت رو بواسطه نكات و تجاربى كه كسب ميكنند ميده

سمينار هاى متعددى كه ليدر گرانقدرمون شخصاً برگزار كردن و جاى بسى افتخاره كه ميتونيم به طور مستقيم از سرچشمه نگرش هاى جى تيم،اهميت هر كدوم از ابزارها و مفاهيم عميق تجارتمون رو هرچه بهتر درك كنيم.

گل سرسبد سمينارها،سمينار مديران منتخب جى تيم بود كه بسيار پرنكته و پراهميت بود و قطعاً تو نشست بعدى افراد جديدى رو همراه خودم خواهم برد و براى تحقق اين مهم تا تهش هستم👊

و اما پاييز كه زيباترين پيام رو با شروع شدنش بهمون هديه ميده؛
اينكه تغيير چقدر ميتونه زيبا باشه!🍁
بى نهايت منتظر نگرش اين ماه از جانب ليدر بزرگوارمون هستم و بى نهايت خوشحالم كه جى تيمى هستم و مى تونم هر ماه يك نگرش انسانى رو در راستاى تبديل شدنم به يك جى تيمى اصيل در خودم درونى كنم.

همه ى ما تو زندگى مون تصميمات بزرگ و كوچكى ميگيريم كه باعث موفقيت و يا شكست مون ميشه.
تا حالا فكر كرديد شخصى كه تصميمى ميگيره يه كارى رو انجام بده،اگه بدونه كه تصميمش هيچ نتيجه اى نداره هيچ وقت اون تصميم رو نمى گيره!؟

يا به عبارتى اگه بدونه كه با گرفتن اون تصميم وقت و انرژى و خيلى چيزهاى ديگه اش ممكنه تلف بشه و در عوضش هيچى بدست نياره هيچ موقع چنين تصميمى نمى گيره!؟

به نظرم ما دو نوع تصميم براى انجام يه كارى مى تونيم بگيريم
يه نوعش رو زمانى مى گيريم كه قصد داريم كارى رو شروع كنيم
و نوع ديگه اش رو زمانى مى گيريم كه قصد داريم هر طور شده اون كارو تموم كنيم.

خيلى هامون شايد تو مرحله اول گير كرديم و هنوز به تصميم نوع دوم نرسيديم كه هيچ فعلاً🖐😃

اما واسه گروه دوم يه مبحثى رو به تازگى خوندم كه خيلى برام باارزشه و مى خوام باهاتون به اشتراك بذارم؛ ولى اينجا نه،يه سرى ها هستن كه دارن گوش ميدن 👂ولى هنوز تصميم خودشون رو نگرفتن كه جز شماها باشن😜

نظرت چيه تو يه لينك جديد اين مطلب رو باهاتون به اشتراك بذارم
مطمئنم كه اون دسته افراد دستشون به اون مطالب نميرسه
مى دونى چرا⁉️
چونكه زيادى مصمم نيستن و فوريتى واسشون نداره كه موفق شن ميذارن بعداً بخونن و هيچ وقتم نمى خوننش😛

اين مطلب شامل ٢مرحله تصميمى هستش كه همه ى آدم هاى موفق در جايى از مسير شغلى شون مى گيرن و اساس يك فرمول مهم براى موفقيت هستش كه بهش ميگن فرمول جادويى💥

ادامه در لينك زير...👇😍

http://globalteam.ir/post/1194



تاريخ : چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۶ | 18:58 | نویسنده : عمومی |

⚜️فرمول جادويى⚜️

تصميم اول: ايمان راسخ💪
با وجود اين كه ترس و ترديد داشتم،متوجه شدم براى رسيدن به آن چه ظاهراً غيرممكن است،بايد تصميم بگيرم هر روز و هميشه ايمان راسخم را حفظ كنم،صرف نظر از اين كه نتيجه چه خواهد بود.مى دانستم دقايقى خواهد آمد كه به خودم شك خواهم كرد و دقايقى كه آن قدر از مسير دور مى شوم كه هدف غيرقابل دستيابى به نظر مى رسد.
ولى دقيقاً در همان لحظات است كه بايد ترديد را با اطمينان و ايمان به خودم جايگزين كنم.
براى اين كه در آن لحظات بتوانم ايمانم را حفظ كنم،عباراتى را تكرار كردم كه من به آن مى گويم: جمله جادويـــــى💥

💯من اين كار را خواهم كرد...(فروش بعدى،تماس با ٢٠ مشترى،رسيدن به هدفم)،در هر شرايط و وضعيتى اين كار را خواهم كرد.راه ديگرى وجود ندارد.💯

بايد بدانيد كه حفظ ايمان راسخ،آسان نيست.
اشخاص كمى مى توانند ايمان شان را حفظ كنند.وقتى به نظر مى رسد كه نتيجه ى دلخواه،قابل دستيابى نيست،آدم هاى عادى ايمان و باورشان را از دست مى دهند.
وقتى به اواخر بازى نزديك مى شويد و يكى از تيم ها عقب است و فقط چند ثانيه مانده تا پايان بازى،فقط اشخاص برجسته و عالى هستند-مايكل جردن ها-كه فورى به هم تيمى هاى شان مى گويند:
"توپ را بده من".🏀
بقيه ى تيم نفس راحتى مى كشند؛
چون مى ترسيدند ضربه ى تعيين كننده ى آخر را گل نكنند؛
در حالى كه مايكل جردن،در جايى از زندگى اش تصميم گرفته حتى اگر ببازد،ايمان راسخش را از دست ندهد.
(با وجود اينكه مايكل جردن در عمر بازى هايش ٢٦ ضربه ى تعيين كننده ى پايان بازى را از دست داد،ولى ايمان و باورش به اين كه تمام ضربه هايش گل خواهد شد،هيچ وقت سست نشد.)

اين اولين تصميمى ست كه آدم هاى فوق موفق دنيا مى گيرند و شما هم مى توانيد همين تصميم را بگيريد.
وقتى به سمت هدفى حركت مى كنيد و در مسير قرار نداريد،اولين چيزى كه از دست مى دهيد چيست❓
ايمان به اين كه هدفى كه اين قدر دوستش داريد،شدنى نيست.
اين گفتگوى درونى در شما به وجود مى آيد:
"من در مسير رسيدن نيستم.انگار به هدفم نخواهم رسيد."
و با هر لحظه كه وقت مى گذرد،ايمان تان ضعيف تر مى شود.
مجبور نيستيد اين حرف ها را باور كنيد.
شما توان و قدرت انتخاب داريد كه ايمان راسخ تان را حفظ كنيد،به هر قيمتى كه شده و صرف نظر از اين كه نتيجه چه خواهد بود.
شايد بعضى وقت ها به خودتان شك كنيد يا روز خوبى نداشته باشيد؛
ولى بايد بارها و بارها اين ايمان را در خودتان به وجود آوريد كه هر چيزى ممكن است و بايد ايمان را در طول سفر حفظ كنيد،چه يك دوره ى فشرده ى ١٠ روزه باشد و چه يك شغل ٣٠ ساله.
ورزشكاران برتر هميشه به خودشان ايمان دارند كه مى توانند هر ضربه اى را كه بخواهند بزنند.اين ايمان -و ايمانى كه بايد به دست آوريد-به احتمالات بستگى ندارد.
كاملاً از منبع ديگرى جريان پيدا مى كند.
اغلب بازارياب ها با قانون ميانگين كار مى كنند.
ولى چيزى كه ما مى گوييم قانون معجزات است.
وقتى ضربه ها،يا فروش ها را يكى بعد از ديگرى از دست مى دهيد،بايد حرفى را به خودتان بگوييد كه مايكل جردن به خودش مى گفت:
"سه ضربه را از دست دادم،ولى ضربه ى بعدى مال من است.گل مى زنم."
و اگر آن را از دست داديد،باورتان به خودتان سست نمى شود.جمله ى جادويى را تكرار مى كنيد:

💯من اين كار را خواهم كرد...(فروش بعدى،تماس با ٢٠ مشترى،رسيدن به هدفم) در هر شرايط و وضعيتى اين كار را خواهم كرد.راه ديگرى وجود ندارد.💯

به اين ترتيب انسجام ذهن و وجودتان را حفظ مى كنيد و آن كارى را انجام خواهيد داد كه مى گوييد انجام مى دهيد.
شايد يك ورزشكار برجسته خيلى بد بازى كند،مثلاً در سه-چهارم اول بازى نتواند هيچ امتيازى به دست آورد تا نبازد.ولى در يك-چهارم آخر،درست در جايى كه تيم به او احتياج دارد،شروع مى كند به گرفتن امتياز.
اين ورزشكاران هميشه به خودشان باور و ايمان دارند.
در سه-چهارم پايانى،سه برابر تعدادى كه در سه-چهارم اول گل زدند،گل مى زنند.

چرا⁉️
خودشان را شرطى كرده اند كه به توانايى ها،استعدادها و مهارت هاى شان،صرف نظر از امتيازات كسب شده،ايمان و باور داشته باشند.
و...
اين اشخاص ايمان راسخ شان را با بخش دوم فرمول جادويى تركيب مى كنند:تلاش فوق العاده.

تصميم دوم:تلاش فوق العاده⛏

وقتى اجازه مى دهيد باور و ايمان تان ترك تان كند،تقريباً هميشه تلاش هم دنبالش خواهد رفت و ترك تان مى كند.
چون از خودتان مى پرسيد؛
اگر شدنى نيست پس تلاش براى فروش و رسيدن به هدف چه فايده اى دارد❓
ناگهان متوجه مى شويد حتى اصلاً نمى دانيد چطور بايد مشترى بعدى را پيدا كنيد يا محصول بعدى را بفروشيد،چه رسد به رسيدن به اهداف بزرگى كه براى خودتان تعيين كرده بوديد.

سه بار در چنين موقعيتى قرار گرفتم.
احساس تخليه ى انرژى داشته ام و به خودم گفته ام اصلاً فايده ى تلاش كردن چيست❓
اگر يك بازارياب شبكه اى قرار باشد تا پايان ماه به ٥هزار دلار برسد و تا اواسط ماه فقط ٧،٥٠٠ دلار فروخته باشد،كم كم فكر مى كند به هيچ وجه به هدفش نمى رسد.اين جاست كه تلاش فوق العاده وارد بازى مى شود.
بايد روى هدف اوليه تان متمركز بمانيد؛
بايد ارتباط تان را با چشم انداز اوليه تان حفظ كنيد،
همان دليلى را كه موقع هدف گذارى در ذهن و قلب تان داشتيد،يادتان بماند.
درست مثل من بايد هدف تان را مهندسى معكوس كنيد.
از خودتان بپرسيد اگر به آخر ماه رسيده بودم و اين هدف قرار بود به واقعيت برسد،چه كار مى كردم❓
چه كارى لازم بود بكنم❓
جواب هر چه باشد بايد تلاش گسترده اى بكنيد و از تمام آن چه مى توانيد هزينه كنيد و به فكر نتايج نباشيد.
بايد باور كنيد هنوز مى توانيد در آخر،زنگ موفقيت را به صدا درآوريد.
بايد ايمان راسخ و تلاش فوق العاده تان را حفظ كنيد تا رسيدن به خط پايان.🚧
فقط در اين شرايط است كه مى توانيد فرصتى به وجود آوريد براى رخ دادن معجزه.

اگر كارهاى يك انسان معمولى را بكنيد؛
همان كارهايى كه طبيعت انسانى مان به ما مى گويد انجام دهيم؛
شما هم مثل همه ى بازارياب هاى شبكه اى معمولى ديگر خواهيد بود.
نخواهيد آن فرد معمولى شويد❗️
يادتان باشد:
افكار و اعمال تان به پيش گويى تبديل مى شوند و خود به خود اتفاق مى افتند.

بگذاريد با يك فرمول خيلى موثر آشناى تان كنم؛
استراتژى اى كه وقتى به كارش بگيريد اوج مى گيريد به سمت اهداف تان و در عمل تضمين مى كند كه به تمام خواسته هاى تان خواهيد رسيد.

⚜️فرمول جادويى⚜️
ايمان راسخ + تلاش فوق العاده = معجزه

از چيزى كه فكر مى كنيد ساده تر است.
راز حفظ ايمان اين است كه بدانيد اين مسأله يك طرز فكر و يك استراتژى ست؛
وجود خارجى ندارد.
يك موضوع ثابت نيست.
هيچ وقت نمى توانيد در تمام شرايط فروش موفق باشيد.
هيچ ورزشكارى تمام ضربه ها را به ثمر نرسانده.
پس بايد خودتان را طورى برنامه ريزى كنيد كه به صورت خودكار اين ايمان را داشته باشيد تا به شما انگيزه دهد و فوق العاده تلاش كنيد.

🔑كليد عملى كردن اين فرمول و حفظ ايمان در عين ترديد،عبارت (مانتـــراى) جادويى ست:

من اين كار را خواهم كرد...گزينه ى ديگرى وجود ندارد.

اخيراً،يكى از اهدافم اين بود كه:
" هر اتفاقى هم بيافتد،تيم من ٥٠ نفر رشد خواهد كرد.گزينه ى ديگرى وجود ندارد."

وقتى هدفى را براى خودتان تعيين مى كنيد،آن را در قالب مانتراى جادويى بگذاريد.
بله،قرار است هر روز صبح عبارت هاى تاكيدى تان را تكرار كنيد (وشايد هر روز بعد از ظهر).
ولى تمام روز و هر روز، بايد مانتراى موفقيت را با خودتان تكرار كنيد.
در حال رانندگى🚗
سوار بر قطار به سمت دفتر كار🚉
روى تردميل،در حمام،در صف فروشگاه،در حال رانندگى به سمت مشترى؛
در واقع همه جا بايد اين عبارت جادويى را تكرار كنيد.

عبارت جادويى ايمان و باورتان را تقويت مى كند و همان مكالمه اى ست كه بايد با خودتان داشته باشيد تا بتوانيد يك تماس ديگر بگيريد📞
يا با شخصى كه از در مى آيد تو،صحبت كنيد.🗣



تاريخ : چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۶ | 18:28 | نویسنده : عمومی |

از متفاوت بودن نترس،از اينكه شبيه ديگران باشى بترس...

تا حالا از خودتان سوال كرده ايد چرا همه بلدند بند كفش شان را ببندند❓
شايد فكر كنيد سوال عجيبى ست...
ولى اگر شما هم مثل بقيه باشيد،فقط يك نوع گره بلد هستيد،همان گره اى كه به بند كفش تان مى زنيد.
چرا همه تقريباً تا قبل از مدرسه اين كار را ياد مى گيرند❓
_دليلش فشار اجتماعى ست.

روى افراد،فشار بيش از حدى وجود دارد تا كارهايى را كه بقيه بلدند،ياد بگيرند.اگر به هر دليلى اين مهارت ها را در زمان نرمال،طبق تصور رايج،ياد نگيريد،به نوعى طرد خواهيد شد.

ولى مهارت هاى لازم براى كارآفرينى يا راه اندازى كسب و كار بازاريابى شبكه اى،نرمال نيستند.
چرا بايد نرمال باشند❓
بيش تر مردم تمام عمرشان را به كار كردن براى بقيه مى گذارنند،نه راه اندازى كسب و كار.

قبل از اينكه به يك سازمان ملحق شويم،معمولاً مهارت هاى لازم را براى بازاريابى شبكه اى ياد نمى گيريم؛
مهارت هايى مثل پيدا كردن و جذب مشترى (پيدا كردن افراد جديد براى صحبت كردن)،
معرفى(ارائه اطلاعات مفيد)،
پى گيرى(حفظ ارتباط)،
و رهبرى تيم.
از آنجا كه اكثر مردم اين مهارت ها را ندارند،فكر مى كنند آن هايى كه در اين زمينه فعاليت مى كنند و اين مهارت ها را ياد گرفته اند،به نوعى غيرعادى هستند.
اين جاست كه فشار اجتماعى را مى بينيم...
فشار اجتماعى براى شكست خوردن.
وقتى شخص جديدى به گروه كارى ما ملحق مى شود،فشار اجتماعى را از طرف دوستان و خانواده احساس مى كند،به خصوص از طرف آن هايى كه خودشان در كسب و كارشان موفق نشده اند و اين فشار هل شان مى دهد به سمت شكست و نتيجه نگرفتن از تلاش هايشان.
مسأله اين نيست كه آن ها مى خواهند شما شكست بخوريد؛
مى خواهند شما هم مثل آن ها باشيد.به نظرشان زندگى و انتخاب هاى شان درست بوده.بنابراين مى خواهند شما هم همان انتخاب ها را داشته باشيد.

اغلب به اين پديده مى گويند. "ذهنيت خرچنگي"
در تئوري، اگر يك خرچنگ را در سطلى بگذاريد به طورى كه امكان فرار داشته باشد، فرار ميكند.
ولى اگر چند خرچنگ را باهم در يك سطل بگذاريد و يكى از آنها تقلا كند تا فرار كند، بقيه خرچنگ ها او را پايين ميكشند و اينجورى هيچ كدام نمى توانند فرار كنند.
هرچند نمى توانم با اطمينان تاييد كنم كه خرچنگ ها اين كار را مى كنند،مى توانم قطعاً بگويم انسان ها اين كار را مى كنند.

📚صبح جادويى
👥"هال الراد و پت پترينى"

تفسير زيبايى از ابر ليدر تيم جهانى
⚜️ليدر مهــــرداد يوسفى ⚜️رو در رابطه با اين بخش از كتاب صبح جادويى كه براى خودم به شدت تاثير گذار بوده و منو به درك عميق ترى رسونده رو در ادامه باهاتون به اشتراك ميذارم
👇👇👇👇👇

دروووووود بهترينهاي زندگى
روزتون پراز احساسات عالي و دوست داشتني...
يه رووووز خوب و پراز فرصتهاي نابِ دوست داشتن و عشق ورزيدن رو براتون آرزو ميكنم❤️
*******
خب ذهنيت خرچنگي رو خونديد😂😂😂
خنده داره نه؟!؟😀
ميدونيد اين موضوع خنده دار خيلي واقعيه!؟!
ولي نكته جالبش اينه كه وقتي تو زندگي انسانها اين موضوع به دفعات اتفاق ميوفته ديگه خنده دار نيست و خيلي جدّيه!
هميشه يه داستان مشترك واسه همه كسايي كه يه كار متفاوت رو ميخوان انجام بدن وجود داره!؟
‼️مخافت و پند و اندرزهاي بي مورد اطرافيان‼️
چرا واقعن؟!؟
تا حالا بهش فكر كرديد اين موضوع چقدر روشن و شفاف تو زندگي همه ما وجود داره؟!؟
درواقع يعني هرشخصي تو زندگيش هميشه دو انتخاب بيشتر نداره!
اوليش اينه كه چيزي رو انتخاب كنه كه بقيه انتخاب كردن كه نتيجه اش زندگي ايي هست كه براي خيلي از دور و برياش رقم خورده، ضمن اينكه خيلي مورد تشويق و حمايت قرار ميگيره چون شكل خودشون قراره بشه
دوميش اينه كه چيزي رو انتخاب كنه كه بقيه انتخاب نكردند كه نتيجه اش زندگي متفاوت با خيلي از دور وبرياش هست ضمن اينكه مورد مخالفت و برخوردهاي بازدارنده قرار ميگيره چون قرار نيست شكل اونا بشه!!!
خب پس خيلي مساله ساده و بديهي به نظر ميرسه!!!
بدونيد كه اطرافيانمون به اين موضوع فكر ميكنن:👇
چرا بايد شما ايده ايي بهتر از من داشته باشيد وقتي شما...
مثل من هستيد؟!؟
سن شما كمتره
همسن هستيم
از لحاظ اجتماعي در يه سطح هستيم
تجربه بيشتري نداريد
تحصيلاتتون بيشتر نيست اگر هم هست سواد ارتباطي با تحصيلات نداره...
چيزي از كسب و كار نميدونيد...
و هزاران هزار دليل ديگه كه خودشون رو توجيه ميكنند كه شما نميفهميد😊
و اين از نظرم كاملا منطقيه چون اگه اينكارو نكنن چطور ميخوان دليلي براي زندگيه معمولي خودشون داشته باشند؟
چطور ميخوان دليلي براي شكست هاي خودشون در زندگي داشته باشند؟!؟
اونها بايد شما رو تا سطح خودشون پايين بيارن تا بتونن با خيال راحت زندگي كنن و بدونن كسي قرار نيست بيشتر از اينها زندگيشو ارتقا بده...
اين حسادت يه حس ذاتي هست كه در همه ما هم وجود داره!
پس بايد به اطرافيانمون حق بديم كه ابتداي كارمون مخالفتهايي از جنس خودشون داشته باشند...
يادمون نره شايد خودمون بارها تو زندگيمون اين مخالفتها رو براي ديگران داشتيم پس بايد دركشون كنيم و اين اجازه و زمان رو بهشون بديم كه تغيير كنند...
مهم اينه كه تو جي تيم ديگه كسي نميتونه كسي رو پايين بياره و همه محكوميم به رشد و موفقيت در كنار همديگه...
موفق تَر باشيد❤️✌️

#آرمان_مسيب_زاده
٢٦ شهريور ٩٦

 



تاريخ : یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۳۹۶ | 13:26 | نویسنده : عمومی |

پيام اول ماه شهريور تيم جهانى آرمان مسيب زاده

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

زندگی مملو از بالا و پایینهاست📈

رمزش این است که در بالاها لذت ببریم و در پایینها شجاع باشیم و استوار💪

درود به صميمى ترين خونواده دنيا🌐
سوزيديم و سوزانديم ماه مردادمون رو،جاى شما خالى😜
ماهى پراز رشد و موفقيت و بركت رو با نگرش قدرت جى تيم قدرتمندانه به پايان رسونديم💪
خدا رو شكر ميكنم كه با همت و تلاشى كه جمعى از باغيرت هاى تيمم تو ماه گذشته از خودشون نشون دادن هممون تونستيم به درك درستى از پيام ماه برسيم و تلاش هامون رو براى بيدار كردن قدرت درونى مون بيشتر كنيم و فراتر از توانايى مون براى ساختن تيمى متعهد و قدرتمند ظاهر بشيم🙏

مهمترين اتفاق مثبت ماه گذشته تمركز ابر ليدرمون روى تيم جهانى من بود كه بى نهايت از لطفى كه ليدر بزرگوارمون در حق منو تيمم داشتن سپاسگذارى ميكنمو مطمئنم كه خيلى زود با موفقيت هامون قدردان اين زحمات خواهيم بود❤️

تولد سه تن از عزيزان جى تيمى مون بالاخص دايركت نازنينم،على جان گودرز تو ماه قدرت جى تيمى💪بود كه دورهمى لذت بشى رو با خونواده گلم داشتم😘🌺

و در نهايت سمينار باشكوه مبانى تغيير و اصول كارآفرينى كه به عالى ترين شكل با همكارى كارشناسان و صحبت هاى سه تن از راهبران باارزش و عالى قدر جى تيم برگزار شد كه تونستيم با برگزارى اين نشست،درك صحيحى از شيوه ى صحيح زندگى و بهترين روش كارآفرينى رو ترويج بديم.

منو اعضاى تيمم بى نهايت منتظر انتشار پيام اين ماه از ليدر گرانقدرمون هستيم و اشتياق فراوان براى درونى كردن يكى ديگر از نگرش هاى ناب موفقيت رو داريم😍

موضوعى كه مايلم خودم باهاتون در ميون بذارم،نگرشيه كه از يه ديدگاه درست نسبت به موفقيت و شكست سررشته مى گيره؛

💢تفکرِ رسیدن به بن‌بست را باید از بُن، بست .💢

زندﮔﻴﺖ ﺭﺍ ، ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﻧﻮﺍﺯﯼ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﻴﺪ، ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻬﻤﺎﻥِ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽِ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

ﻣﻬﻤﺎﻥﻫﺎ ، ﻣﯽﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ... ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ .

ﻳﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻬﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﻨﻮﺍﺯﯼ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ ﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﯼ ﻭ ﺑﺮﺍی ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﯽ ... .

پس : دم بگيريد از عشق و هر چيز ديگر را، بازدم كنيد ...

زمین بخور، بلند شو، استخوان‌هایت را جا بینداز و ادامه بده😤👊

شکست واژه قريبى ست(نه غريبى!) در زندگى جى تيمى من...
نمى دونم تجربه اش كردى يا نه؟
حتما تجربه اش كردى
شكست حسِ سقوط آزاد ميده،
حسِ سیلی خوردن ....
و ترس اینکه دیگران به چشم دیگه اى نگاهت ‌کنن و برچسب بازنده روت بزنن.
تو ذهن ما شکست موضوعیه که نبايد مطرح بشه، به همراه این ترس که نکنه خودمون دچارش بشیم
وقتی که موضوع شکست مطرح ميشه، ما دچار نوعی نگاه محدود می‌شیم و دیگه فکر نمی‌کنیم که امکان داره زمانی دوباره همه چیز روبه ‌راه شه.

بله، شکست ما رو زمین ميندازه، اما عكس العملت بعدِ شكست چه مدليه؟؟؟؟؟ 🤔🤔🤔
كلا ميخوابى كفِ زمين تا آخر عمرت؟؟؟😡😤

واقعیتش رو بخواى رفيـــق، تو زمانِ شکست، طوفانِ درهمی از احساسات گوناگون رو تجربه میكنى....

"شکست برای روان ما به معنی رنج از دست دادنه. برای همین ما تو زمان شکست، از نظر احساسی مراحلی مشابه زمانی که عزیزی رو از دست داده‌ باشيم طی خواهيم كرد"

تو ذهنت جا بنداز شکست به معنای پایان نیست اينكه چقدر تو وضعيت شكست خورده مى مونى بستگى به نگرشت داره ...
اينكه رشد مى كنى يا واسه هميشه پژمرده مى شى و ميميرى، هم همينطور ....
ميبينى دستت بازه كه نگرشت رو انتخاب كنى، قدرت يا ضعف؟؟؟

پس...
هر شكستى نشون ميده که ما جرات ریسک داشتيم، چیز تازه‌ای رو امتحان کرديم، ایده‌های جدیدی داشتيم و توسعه اش دادیم.
دلسرد نشو،
تو نه به من، بلکه به خودت قول دادى پيروز بشى...
رو حرفت وايسا، همين✌️

#آرمان_مسيب_زاده
٧ شهريور ٩٦

 



تاريخ : سه شنبه هفتم شهریور ۱۳۹۶ | 19:7 | نویسنده : عمومی |

به راستى باور چيست⁉️

باور چیست ؟؟؟

باورهای انسان چگونه ساخته می شود ؟؟؟؟

باورچیست ؟؟؟🤔
در این مقاله قصد دارم درباره کلمه باور صحبت کنم ، بیشتر افراد نمی دانند باور چیست؟؟؟؟؟
اگه این مقاله را مطالعه کنید به زودی خواهید دانست که باور چیست ؟؟؟و باور های انسان چه نقشی در زندگی او دارند .

به راستی باور چیست؟؟؟؟؟؟
چرا کسانی که باور مخربی را در ذهن خود پرورش می دهند همیشه منتظر شکست هستند و در نهایت هم خود را شکست خورده می یابند .

اگر بدانید که باور چیست؟! و باورهای محدود کننده و مخرب چه بلایی می توانند سرتان بیاورند هرگز باورهای مخرب را در ذهنتان پرورش نخواهید داد.باور به چیزی می گویند که انسان به آن اعتقاد قوی دارد،در بیشتر اوقات به باور ،ایمان هم گفته می شود.
به تکرار چندین باره یک فکر باور می گویند .
افکار شما در این جهان ارتعاشات و فرکانس هایی دارند ، باور را میتوان به گونه ای دیگر نیز تعریف کرد .«ارتعاشاتی که چندین بار تکرار می شوند در ذهن انسان باورها را تشکیل می دهند و به صورت دقیق تکرار ارتعاشات شما باورهای شما را می سازند ».
مثلا شما باور دارید که اگر صبح از خواب بیدار شوید و آسمان ابری نباشد ، خورشید را در آسمان خواهید دید .
دیدن خورشید در آسمان یک باور است یا اینکه باور دارید که وقتی روز به پایان رسید شب فرا میرسد .
اگر فکر می کنید که برای موفق شدن باید کارهای سخت انجام دهید به این معنی است که شما باور دارید که انجام کارهای سخت منجر به موفقیت می شود .
اگر فکر می کنید که می توانید کار هارو با موفقیت انجام دهید پس شما به توانایی خود باور دارید . و با قدرت برای انجام آن کار اقدام می کنید ؛و یا برعکس اگر فکر می کنید که نمی توانید کاری را انجام دهید پس شما به توانایی خود ایمان ندارید.
باور چیست ؟؟؟؟؟!

باور یعنی اینکه به بودن یا نبودن چیزی یا به انجام شدن یا نشدن کاری اعتقاد دارید. پس اگر در یک جمله باور را تعریف کنیم می توانیم بگوییم.
«باور و اعتقادقلبی به بودن و یا نبودن چیزی و يا انجام پذیر بودن و یا انجام ناپذیر نبودن کاری می گویند که از تکرار افکار هم نوع،ساخته میشوند.
باورهای هر انسان به او می گویند که او چگونه انسانی است .»

مثلا اگه شما باور دارید که انسان شجاعی هستید پس در واقعیت هم کارهایتان را به صورت شجاعانه انجام می دهید .

🚫هنری فورد می گوید .
«اگر فکر می کنید ،میتوانید پس می توانید و اگر فکر می کنید ، نمی توانید پس نمی توانید »

این باور شما است که از شما انسانی قوی و توانمند و یا انسانی ضعیف و ناتوان می سازد باور انسان می تواند او را ضعیف و یا توانمند کند .

اکنون که دانستید باور چیست ؟؟ و به معنی و مفهوم باور پی بردید ، حال وقت آن است که بدانید باورهای انسان چگونه ساخته می شوند .

⚒باورها چگونه ساخته می شوند ؟؟؟؟
از همان لحظه ای که انسان قدم به این دنیا می گذارد ،شروع به یاد گرفتن می‌کند
به طور مثال او راه رفتن و حرف زدن را یاد میگیرد . یادگیری های او فقط به حرف زدن و راه رفتن خلاصه نمی شود .
کودک انسان یاد میگیرد که بترسد، یاد میگیرد که شجاع باشد ، یاد میگیرد که قوی و یا ضعیف باشد ، یاد میگیرد بنویسد و بخواند .
آنها تنها بخشی از یادگیری هایی هستند که انسان دارد ، انسان در کودکی شجاع است و هر کاری را بدون ترس انجام می دهد او دوست دارد برای اینکه بهتر یادبگیرد هر چیزی را آزمایش یا تجربه می کند .
کارهایی را انجام می دهند که از نظر پدر و مادرشان کارهای خطرناکی هستند .
او نمی داند که انجام آن کارها خطرناک است و احتمال دارد صدمه ببیند ، پدر و مادرش به او می گویند که این کار خطرناک است و او را از انجام آن کار منع میکنند .
وقتی که دستش را به سمت آتش یا اشیاء داغ میبرد والدین او به روی دستش می زنند و از خطرناک بودن کارش می گویند او را همیشه از انجام بعضی کارها نهی میکنند ، او را می ترسانند و به او می گویند که این کارها را انجام ندهد بهتراست .
اینگونه ذهن انسان را از باور های مخرب و محدودکننده پر می کنند.
اوکم کم باورهای پدر و مادر را قبول می کند او کم کم می آموزد که هر کاری را به راحتی تجربه نکند ‌پدر مادر باورهای خود را به او می آموزند .
پس می توان گفت که باورهای پدر و مادر در ساخته شدن باورها اثری بسیار قدرتمند دارند .
می توان گفت که اگه خانواده ای باورهای مثبت زیادی داشته باشد انسان نیز از باورهای مثبت خانواده الگو میگیرد و برعکس اگر خانواده ای باورهای محدود کننده زیادی داشته باشد این باورها باعث ساخته شدن باورهای محدود کننده در انسان میشود .
دومین مکان مهمی که باعث شکل گیری باور های انسان میشود
مدرسه و محل تحصیل کودک است معلم ها و مربی های او به او می آموزند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد.
او باور معلم های خود را یاد میگیرد و باورهای خود را بر اساس باورهای آن ها میسازد
فرض کنید دانش آموزی در مدرسه ای تحصیل می کند اگر در یکی از روزهای تحصیلش به دلیل اینکه نتوانسته به سوالات معلم جواب بدهد ، معلمش به او بگوید که تو خنگی و بی سواد هستی .
اگر این کودک به راستی خنگ نباشد این حرف معلم باوری را در او می سازد که به خنگ بودنش مهر تایید می زند در اینجا یک حرف معلم به ساخته شدن باوری منجر می شود که در زندگی آینده این کودک اورا ضیف و ناتوان می کند .
چه بسا ساخته شدن این باور محدود کننده باعث می شود که این دانش آموز نتواند از همه توان خود برای یادگیری استفاده کند و روز به روز این ناتوانی ساختگی در او بیشتر شود .
گاهی اوقات باورهای انسان بر اساس تجربیات گذشته او شکل میگیرند .
فرض کنید برای سخنرانی در یک جمع دعوت شده اید اگر شما دو یا سه بار سخنرانی ضعیفی در مراسم های مختلف اجرا کنید کم کم به این نتیجه میرسید که سخنران خوبی نیستید .
اگر به این باور برسید که سخنران ضعیفی هستید ، این باور به شما اجازه نخواهد داد از همه توان خود برای سخنرانی های دیگر استفاده کنید .
حال برعکس ، اگر چند سخنرانی خوب داشته باشید در نتیجه باور و اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می کند و بعد ها سخنرانی های بهتری انجام خواهید داد .
باورهای شما به صورت نا خودآگاه ساخته می شوند ودر توانمند کردن یا محدود کردن شما نقش مهمی بازی میکنند اگر کسی را میبینید که خوب سخنرانی می کند به این معنی است که او باور دارد سخنران خوبی است .
اگر شما باور دارید که آدم ضعیفی هستید پس در انجام کارهای تان به صورتی عمل می کنید که ضعیف بودن خود را ثابت کنید؛یعنی باور قوی بودن شما را قوی میکند و باور ضعیف بودن شما را ضعیف می کند .

👤آنتونی رابینز می گوید !

« انسان ماشین اثبات باور های خویش است »

☯️انواع باورهای انسان ؟؟؟؟؟
باور های انسان به دو دسته تقسیم می شوند .

۱-باورهای نیرو بخش .
به باورهایی که باعث می شه انسان انرژی و انگیزه بگیره و در كارهایش موفق بشه باورهای انرژی بخش می گویند .
این باورها در بیشتر اوقات موجب می شوند که انسان بتواند علارغم توانایی کم خود در انجام کار، آن کار را باقدرت انجام دهد . گاهی اوقات باورهای نیرو بخش می توانند به حدی به انسان نیرو و انرژی بدهند که انسان کاری را انجام دهد که انجام آن در شرایط عادی بسیار مشکل به نظر می رسد .
به طور کلی باورهای نیرو بخش مثل سوخت موتور جت انسان را به سمت اهداف خود پرتاب می کند .

۲_در مقابل باور های نیرو بخش باور های محدود کننده هستند که مانع بزرگی را در ذهن انسان ایجاد می کنند و به انسان اجازه نمی دهند که حتی آن کار را شروع کند گاهی اوقات باورهای محدود کننده انسان را فلج یا زمین گیر میکند .
حتی اگر توانایی انجام کاری را داشته باشد ، باور محدود کننده ذهن او را فلج میکند و آن شخص از اینکه بتواند برای انجام آن کار اقدام کند باز می ماند و هیچ کاری انجام نمی دهد .
انسانی که باور محدود کننده دارد ، حتی اگه شروع به انجام آن کار کند با کمال ناباوری نمی تواند آن را به درستی انجام دهد .
باور های محدود کننده انسان به سه دسته تقسیم می شوند ‌
🔻باور های ناشی از نا امیدی
گاهی اوقات انسان به انجام کاری امید ندارد او باور دارد که انجام آن کار امکان پذیر نیست او به این باور رسیده است که هیچ کس نمی تواند کار مورد نظر را انجام دهد او فکر می کند که آن کاراز طرف هیچکس قابل انجام نیست .
او باور دارد که نمی تواند آن را انجام دهد فقط به این دلیل که فکر می کند دیگران هم نمی توانند آن را انجام دهند او به کلی از انجام آن کار ناامید شده است .
این نوع باور ها زمانی خواهند شکست که شخص دیگری پیدا شود و کار مورد نظر را با موفقیت انجام دهد در این صورت باوری که آن شخص در ذهن داد خواهد شکست.

▫️باور های ناشی از ناتوانی
این نوع باور ها زمانی در ذهن انسان ساخته می شوند که انسان به ناتوانی خود در انجام کار خاصی باور پیدا کند .
او می داند که کار مورد نظر را افراد توانمند دیگری می توانند انجام دهند اما او ناتوان تر از آن است که از عهده انجام آن کار بر بیاید این نوع باورهای محدود کننده را می تواند توسط آموزش و افزایش توانمندی و مهارت های شخصی شکست
این نوع باورها را می توان به راحتی تغییر داد ، زیرا انسان به انجام شدن آن کار توسط افراد دیگر باور دارد و این خود می تواند به تغییر این باور ها کمک کند .

🔸باورهای ناشی از بی ارزشی
در بعضی اوقات انسان توانایی انجام کاری را دارد از انجام کار و رسیدن به موفقیت هم ناامید نیست ولی مانعی ذهنی اجازه انجام کار را به او نمی دهد این مانع ذهنی باور محدود کننده ناشی از بی ارزشی میباشد .
این باور در ذهن انسان القا می‌کند که او خود را بی ارزش تر از آن می بیند که آن کار را انجام دهد ‌.
او باور دارد که افراد دیگری لیاقت انجام آن کار را دارند و خودش را بی ارزش می پندارد او باور دارد که بی ارزش است و این باور از انجام شدن کار جلوگیری میکند .
برای اینکه انسان بتواند این باور را در ذهن خود بشکند باید به این نتیجه برسد که لیاقت و ارزش انجام آن کار را دارد .

آیا می توانیم باورهای خود را تغییر دهیم؟؟؟؟؟؟؟؟
حال که دانستید باور چیست و باورهای انسان چگونه ساخته می شوند .
نوبت آن است که بدانیم چگونه میشود باورها رو تغییر داد ؟؟؟؟؟
چه سودی خواهد داشت اگر نتوانید باورهای مخرب و محدود کننده خود را تغییر دهید فرض کنید باورهای محدود کننده و مخرب خود را شناختید و نتوانستید آن ها را تغییر دهید عملکرد و رفتار های شما مانند گذشته خواهد بود و هیچگاه رفتارتان طوری نخواهد بود که به سمت موفقیت حرکت کرد .

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که آیا انسان توانایی تغییر باورهای خود را دارد ؟؟؟؟؟!!
گاهی اوقات انسان در شرایطی قرار میگیرد که باید کاری را انجام دهد و اگر آن کار را انجام ندهد باید بها گرانی را بپردازد .
در بعضی وقت ها انجام ندادن کاری باعث از دست دادن چیزی گرانبها می شود
در این زمان ها انسان هر چند باور دارد که نمی تواند آن کار را انجام دهد .
ولی با تمام توان خود برای انجام آن کارها اقدام میکند و آن کار را با موفقیت انجام می دهد .
اگر کسی بتواند فقط یکبار کاری را که باور ندارد انجام دهد ، با موفقیت انجام دهد .
مانعی را که در ذهن خود ساخته است خراب می کند و برای بارهای بعدی آن کار را راحت تر انجام می دهد .
در این شرایط باور محدود کننده او تغییر کرده است این تغییر می تواند به تغییر باورهای محدود کننده دیگر هم بیانجامد .
پس می توان به این نتیجه رسید که می توان باورها محدود کننده انسان را تغییر داد و باورهای نیرو بخشی را در ذهن او جاگزین کرد .
برای اینکه انسان بتواند بر باورهای محدود کننده خود غلبه کند و باورهای نیروبخش را جايگزین آن باورها کند باید از همین الگو استفاده کند یعنی باور های محدود کننده را تغییر داده و باور های نیروبخش را تقویت کند .
اگر افرادی را که به موفقیت رسیده اند را بررسی کنید و در مورد سر گذشت آنها مطالعه کنید بر این نکته پی خواهید برد که انها باور داشته اند که به موفقیت می رسند .
می توان به این نتیجه رسید که اولین و بزرگترین دلیل موفقیت افراد موفق باور موفقیت بوده است .
«اگر باور نکید که موفق می شوید تلاشتان برای موفقیت نتیجه ای نخواهد داد »

خب درباره باور هر آنچه که بود گفتیم تو ماه قدرت جی تیمی هستیم ، دنبال هسته قدرتمند درونمون هستیم ، هسته ای که میتونه باورمون باشه
زمانی قدرت جی تیمی شکل میگیره که اول قدرت جی تیمی رو باور کنیم
باور کن که تو خیلی خیلی با ارزشی
باور کن که تو. خیلی خیلی قوی هستی
باور کن موفقیت رو ، باور کن که هیچ چالشی تو رو نگه نمی داره
باور کن که نوش داروی فقر رو در دست داری
حالا که به این باور رسیدی صداتو به گوش همه دنیا برسون و قدرت. جی تیمی رو به همه نشون بده
ما میترکونیم با باورمون 💪💪💪💪
زندگی ما بازتاب باورهای ماست ✌️

🌹با تشكر از اشكان باقرى عزيز🌹



تاريخ : جمعه بیستم مرداد ۱۳۹۶ | 21:41 | نویسنده : عمومی |

چرا انگيزش ها رنگ مى بازند⁉️

 

چرا انگيزش ها رنگ مي بازند

يك انگيزش قوي ايجاد گرديده كه شما را به دستيابي هدف و يا آرماني مشتاق ميسازد. اما يكباره واقعيت چهره خود را نشان داده و تمام آن انگيزه از بين ميرود. در شما یك انگیزش قوی ایجاد گردیده كه شما را به دستیابی هدف و یا آرمانی مشتاق میسازد. شما جسور، بی باك، قوی و مهار نشدنی گشته اید. اما یكباره واقعیت چهره خود را می نمایاند. و خیلی زود آن لحظات پر شور به تاریخ می پیوندد. آن همه انگیزش و اشتیاق به كجا رفت؟ انگیزش اولیه با گذشت زمان به تدریج محو گردیده، و ایستایی، تنبلی و مقاومت نسبت به تغییر و تحول جای آن را میگیرد. 

ترسها، بهانه ها و عقاید محدود كننده شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارند. اما علت ناپایداری انگیزش ها در چیست؟

 

1-انگیزش احساسی: انگیزش های احساسی خیلی زود ناپدید میشوند. ایده های بزرگ شما اكنون ناممكن و غیر عملی بنظر می رسند. تاكنون چندین مرتبه این ایده های گذرا به ذهن شما خطور كرده اند؟ "من تصمیم دارم كسب و كار مستقل خود را تاسیس و راه اندازی كنم" و یا "من هر طور كه شده وزن كم خواهم كرد" اما چند دقیقه یا چند روز بعد همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است؟ شما در حفظ آن سطح انگیزش نخستین در طول مرحله عمل و تا دستیابی به هدف ناتوان میباشید. این انگیزش ها مانند یو یو بوده و اثرشان دایمی نیست. اما انگیزش های عقلانی آن روی سكه می باشند. هنگامی كه شما برای انجام كاری دلایل، توجیهات و استدلالهای عقلانی كافی و محكمی داشته باشید، دیگر دست به عمل زدن و دستیابی به اهداف دشوار نبوده و مستلزم انگیزشهای احساسی تكرار شونده نخواهد بود. برای مثال چنانچه به این امر واقف باشید كه فعالیت بدنی یك عمل منطقی است و برای سلامتی شما مفید است، دیگر نیازی ندارید تا هر روز خود را از لحاظ احساسی شارژ كنید.

 

2-افراد منفی: افراد منفی همیشه در كمین هستند. آنها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم، خودآگاه و یا ناخوداگاه میكوشند تا شما را از رسیدن به اهدافتان بازدارند. آنها شما را مایوس كرده و به شما چنین القا كرده كه "نمی توانید" و یا  هدفتان "عملی و دست یافتنی نیست". علت آن نیز واضح است، چراكه خودشان "نمی توانند" و "نتوانسته اند." چنانچه شما به موفقیت دست یابید، اعتبار آنها به خطر می افتاد، بنابراین آسان ترین راه را انتخاب میكنند: نگه داشتن شما در سطح خودشان و ممانعت از پیشرفت شما. اینگونه افراد الزاماً افراد غریبه نیستند، بلكه ممكن است نزدیكترین كسان شما و صمیمی ترین دوستان شما باشند.

 

3-هدفهای كوچك: چنانچه اهداف خود  را كوچك و غیر چالش برانگیز انتخاب كنید، در شما انگیزش كافی برای رسیدن به آنها ایجاد نخواهد شد.

 

4-ترسها: منشاء ترس ها عدم آگاهی و دانش است. با آموزش دیدن و فراگیری مهارتها میتوانید بر ترس خود چیره شوید. بلاتكلیفی و تردید ترس می پروراند. اما دانش و علم آن را نابود میسازد. آیا شما در انجام كاری كه در آن مهارت دارید، هراس دارید؟ مسلماً خیر اما چنانچه در كاری ناآزموده و بی تجربه باشید، از انجام آن می هراسید و طفره میروید. تعهد به فراگیری و مهارت یافتن در كاری كه در شما ایجاد ترس میكند، لازمه غلبه بر ترس است. برای مثال اگر می ترسید در جمع صحبت كنید، مهارتهای سخنرانی در جمع  و فن بیان را فرا گیرید.

 

5-عدم علاقه: وقتی شما به هدفی علاقه ندارید و از اعماق وجودتان خواهان نیستید، قوی ترین انگیزش ها نیز در شما اثر نخواهند كرد. برای مثال اگر شما به بازیگری علاقه مند بوده، اما در رشته پزشكی در حال تحصیل باشید، دیر یا زود ضمیر ناخودآگاه شما در مقابل رسیدن به هدف غایی شما كه همان پزشك شدن است، خواهد ایستاد. چراكه شما خوب به این مسئله واقف هستید كه رشته پزشكی آرمان و خواسته حقیقی شما نیست.بنابراین بدنبال اهدافی بروید كه حقیقتا به آنها علاقه دارید،بدون توجه به مخالفتها و نوع تفكر دیگران نسبت به خود و اهدافتان.

 

6-اهداف غیر واقعی: مراقب باشید كه اهدافتان خارج از توان شما نبوده و دست یافتنی باشند.

 

7-دست كشیدن از تلاش: دست كشیدن به مثابه برگشت به نقطه آغازین مسیر دستیابی به هدف است. و زمان، انرژی، پول و خیلی چیزهایی كه به هدر رفته اند. دست كشیدن از اهداف و برنامه ها بسیار پر هزینه تر از یافتن راه حل برای مشكلات و موانع میباشد. البته جدای از احساس ناكامی ای كه احساس میشود. بنابراین هیچ چیز را ناتمام و در نیمه راه رها نكنید.

 

8-ترس از شكست: شما بایستی بیاموزید تا ریسك پذیر باشید. شكست یك محصول جانبی خیالپردازی و خلاقیت است. شكست شما را به چالش می كشاند كه بیشتر ریسك كنید، و به شما می آموزد تا به تلاش خود تا دستیابی به هدفتان ادامه دهید. موانع همواره وجود دارند، بنابراین آنها را پیش بینی كرده و انتظار بكشید. با سماجت و پشتكار پیش روی كنید و هرگز متوقف نشوید. برای موفقیت مصمم باشید. تمام احتمالات و گزینه ها (حتی غیر متعارف و غیر معمول) را بمنظور حذف موانع پیش رو امتحان كنید. به خود بقبولانید كه شكست یك گزینه نیست.

 

9-عدم تعهد: به دستیابی به اهداف: برای ایجاد تعهد لازم است یك سری دلایل مجاب كننده و و الزام آور پدید آورید. برای مثال دوستان و خانواده خود را در جریان اهداف خود قرار دهید. اكنون از آنجایی كه غرور، اعتبار و خوش قولی شما به مخاطره می افتد، انگیزش شما پایدارتر و دستیابی به هدف محتمل تر خواهد بود.

 

10-برای دستیابی به اهدافتان از افراد مجرب و كارآزموده كمك بگیرید. و یا برای رسیدن به اهدافتان یك همراه  با اهداف مشترك بیابید. یافتن همراه از سویی به شما قوت قلب میدهد كه تنها نیستید و از سوی دیگر با ایجاد حس رقابت موجب پایداری انگیزش در شما میشود.

 

11-عادات و رفتارهایی كه شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارند، تغییر دهید. و همواره بروی هدف اصلی متمركز شوید و اجازه ندهید مسایل حاشیه ای شما را از هدف اصلی تان منحرف سازد.

 

12- ایمان داشته باشید كه هدفتان منطقی، دست یافتنی و عملی است و موفقیت میسر است.

 

13-به خاطر داشته باشید برای دستیابی به اهداف باید با ایستایی و تنبلی جدالی همیشگی داشته باشید و بر آنها غلبه كنید.



تاريخ : دوشنبه نهم مرداد ۱۳۹۶ | 21:6 | نویسنده : عمومی |

پيام آغاز ماه مرداد تيم جهانى آرمان مسيب زاده

 

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

درود به هم ميثاقان جى تيمى🙏
حس بى نظيريه كه تو گرم ترين روز از ماه مرداد در حالى كه كافه سوپريم تلخ و دلچسب خودمون رو زير سرماى كولر ميخورم دارم اين پيام رو براى خونواده خودم مينويسم🌞☕️
خدايا شكرت...
ماهى كه گذشت سراسر آموزش و رشد و تجربيات ارزشمند بود برامون از اين بابت خيلى خوشحالم🤗

پيام آغاز ماه تير و مفهوم ارزشمند راز دوگانه دولت راستين كه عشق به هر آنچه در حال انجامش هستيم و عشق به ديگران كه بزرگترين درس زندگى من و خيلى ها بود❤️

نشست دو روزه كارشناسان پرقدرتم با بنيان گذار مكتب منحصربه فرد و جهانى جى تيم🌍 كه به اندازه يك عمر درس زندگى و عشق و محبت و ميثاق و...گرفتيمو اميدوارم تونسته باشيم لياقت اين همنشينى با اين ابرمرد و انسان فرهيخته و برگزيده رو داشته باشيم😍

سمينار اطلاعات پايه كه خودم برگزار كردم و سمينار پايان پرشكوه با برگزارى ليدر گرانقدرمون،سطح آموزشى تك تك اعضاى سازمانم رو كه شانس حضور داشتن ارتقاء داد و از بابت اين رشد بهشون تبريك ميگم.

و نهايتاً سمينار مبانى كارآفرينى و تغيير كه با هميارى و همدلى كارشناسان جى تيم به بهترين نحو برگزار شد و تونستيم انسان هاى ارزشمند زيادى رو با سرعت تغييرات در سبك زندگى و كسب و كار و همچنين سبك نو در روش كارآفرينى؛يعنى كارآفرينى به سبك جى تيم آشنا كنيم.

و اما برسيم به ماه مرداد يكى از ماه هاى گرم و پرحرارتى كه عطش رسيدن به هدف ها و چرايى مون رو چندين برابر ميكنه و مشخص ميكنه كه كيا حاضرن تو دماى ٤٠ درجه واسه هدف هاشون عرق بريزن و تجارتشون رو معرفى كنن ولى دو سال ديگه لذت زندگى رويايى رو بچشن؟!😤

بى صبرانه منو با غيرت هاى تيمم منتظر مشخص شدن نگرش زيباى اين ماه توسط ابر ليدرمون و درونى كردنش هستيم تا يه رشد خيره كننده رو شاهدش باشيم👊

اما در ادامه تصميم دارم نگرش جديدى رو باهاتون در ميون بذارم كه با يه داستان جالب آغاز ميشه كه دونستن اين نگرش ميتونه بى نهايت در مسير موفقيتمون اثر گذار باشه✌️

"انتظار فراز و نشیب را داشته باشید " جاده موفقیت همیشه در دست تعمیر است .⚠️

‏‎اتفاقی برای پسره من در هفته گذشته رخ داد براى شما و تمام افراد تیمتان در بازاریابی شبکه ای روزانه اتفاق می افتد
پس این داستان را با دقت بخوانید👇

‏‎در آخر هفته گذشته در خانه ساحلی مان ( که برای تعطيلات به آنجا میرویم ) من همینطور که در خیالات خودم غرق بودم با دوچرخه بزرگم ( که ان را کورس بزرگ مینامیدم ) در حال دوچرخه سواری بودم . پسرم که او هم ژن مسگرلو داشت گفت : " بابا میشه بریم به پارکینگ و مثل قبل باهم مسابقه بدیم ؟ " . آن روز لباس های محافظش را به تن نکرده بود ولی چون راننده ماهری بود با بی میلی قبول کردم و گفتم :"باشه بریم ".
‏‎ما یک مسابقه 21 دوره دادیم که در دور 21 هم که اتفاقا بسیار با سرعت هم میراندیم در نزدیکی خط پایان در سر پیچ پسرم بر روی تپه ای از شن و ماسه لیز خورد و به شدت با زمین اصابت کرد و از همان اول مشخص بود که جراحات شدیدی را متحمل شده است و شروع به گریه کرد . من با عجله او را بلند کردم و مادرش (که زن فوق العاده ای بود ) صدا کردم و او با SUV و کمک های اولیه آمد . از آنجا که دست مادر شفاست در عرض چند دقیقه محل زخم تمیز و زخم هایش به طور کامل پانسمان شد.

‏‎درس مهمی که باید ازین پیام در کسب و کارتان بگیرید :
‏‎در ابتدا وقتی پسرم افتاد در لحظه ای که دید از زانو و آرنجش سرازیر میشود ، با گریه فریاد زد : " بابا میخوام خون ریزیم زود بند بیاد ، دیگه هیچ مسابقه نمیدم ، دیگه نمیخوام بیوفتم ". پدر و مادرها معمولاً پاسخ طبیعی شان این است که : " خب تو باید بیشتر دقت کنی و چیزی نشده و ..." ولی من به عنوان یک ورزشکار قهرمان که در سطح بین المللی رقابت کرده بود واکنشم اینگونه بود : " پسرم میدونم که خیلی درد میکنه اما میخوام بهت بگم که تو دوباره هم زمین میخوری و یه زخم به بدی همین زخم و شایدم بدتر روی بدنت به وجود میاد " .
پسرم با چشمان سیاه و زیبایش به من نگاه کرد و گفت : "زخم بدتر ازین ؟!
اما نمیخوام دیگه بیوفتم ".
به او گفتم : " دفعه بعدی همونطوری که ازت خواستم لباس محافظت رو بپوش ولی در هر حال گلی شدن و زخمی شدن یک مرحله از پیشرفت تو حساب میشه " . سپس من به او آثار کبودی روی صورتم را نشان دادم درباره برخی اتفاقاتی که برایم رخ داده بود با او صحبت کردم .
آن صحبت ها او را واقعا آرام کرد زیرا تا وقتی آنها را نگفته بودم او تصور میکرد که این اتفاقات بد " منحصر به اوست " و فقط برای او رخ میدهد و شاید او "به اندازه کافی " برای ای مسابقه خوب نبوده یا اینکه این صدمه ها اتقاف خیلی وحشتناکی است که " فقط برای او " رخ داده است .

‏‎حقیقت قانونی:

‏‎این اتفاق به من یادآوری کرد که نتورکرهاى ام ال ام که حرفه جدید خود را شروع می کنند،لحظه ای که آنها چند " جواب نه " می شنوند و یا لحظاتی که " ناامید " می شوند ، اولین چیزی که به ان فکر میکنند این است که من کار را ترک می کنم!

آنها به رهاکردن کار فکر می کنند چون بر این باورند که آنها جواب نه شنیده اند چون شااید آنها براى اين کساب و كار"ساخته " نشده اند ؛ شاید آنها با افراد موفق این صنعت " فرق " دارند. انگار كه نتوركرهاى موفق هرگز در زندگى حرفه اى خود"نه"
‏‎نشنیده اند.
حقیقت قانونی (غیر قابل انکار ) این است که افراد موفق صرفا سختی بيشترى ديده اند وجواب نه بيشتر شنیده اند و در جاده ام ال ام خود به سمت موفقیت ،نسبت به افراد غیر موفق به فرازو نشيب هاى بيشترى برخورد کرده اند.
‏‎(در گذشته ،ما سطح موفقیت یک رهبر ام ال ام را توسط تعدادشکست هایی که او در سفرهای کاری شهر به شهرش تجربه مى کرد،اندازه گیری می کردیم. مقدار مایل بیشتری که او طی می کرد، فرازو نشیب های بیشتری که او در جاده برخورد می كرد و البته شهرهای بیشتری که باعث توسعه و افزایش درآمد او می شد).

‏‎داستان پسرم منحصر به فرد نیست. همه ما درزمان بچگی آن را تجربه کرده ایم به طوری که ما صدمه می دیدیم و دوباره روز بعد به بازی کردن برمی گشتیم. در عرض 21 دقیقه پیش که پسرم گفت "ديگه هيچ وقت مسابقه نميدم"، پسرم از من خواست بدويم و تا آسانسوربا او مسابقه دهم در حالی که اولنگان لنگان می دوید.
‏‎او به طور کامل مشکل رافراموش کرد و در مسابقه بعدی شرکت کرد با اینکه زخمش هنوز خونريزى مى كرد. ما همه در آن دوران بوده ایم، اما وقتی بزرگ شدیم تمایل پیداکردیم به دسته pansy (بهانه جو)ها بپیوندیم و هنگامی که ما در زندگی جدید و درحال تغییر حرفه ی ام ال ام ، گلی و یا کمی خون آلود می شویم ، تمایل داریم به این نتیجه برسیم که "رها"یش کنیم .

‏‎نگرش شما پس از آخرین مشکلی که تجربه کردید چه بود، "ادامه دهید" یا "ترک کنید" زمانی که .......

‏‎- آخرین دعوتی اتان که به او امید داشتید در آخرین لحظه شما را تنها گذاشت؟
یا
‏‎- آخرین نتورکرتان که شما او را در طرح بازنشستگی خود می دیدید به طور کامل شما را تنهاگذاشت؟

‏‎شما می بینید نکته غیر قابل انکار این است که به عنوان یک ورزشکار قهرمان در ورزش رزمی، این به مراتب برای من مشکل تر بود که از پس پاسخ "برو غازت بچرون" دزد رویاهایم (افراد منفی باف) بربیام تا یک فرد معمولی. من واقعاا ناراحت مى شدم وقتی که می شنیدم " دزدان رویاهایم" در عمل تمام تلاش خود را می کردند تا من را دلسرد کنند. در نبود صدمه فیزیکی از
‏‎آنها ، من باید یاد می گرفتم که چگونه با مشكلات مخصوصا کار بر روی " زمان بهبودم " مقابله کنم.
‏‎در مسابقه، ورزشکاران می دانند که صدمه دیدن بخشی از رشدشان است، بنابراین آنها بر بهبود تمرکز می کنند و نه بر صدمه!
وقتی که من کارم را در ام ال ام در سال ١٩٩٢ شروع کردم،من چنین طرز فکر مشابهی را به کارم آوردم و بر بالا بردن سرعت بهبودم پس از يك تماس و يا قرار ملاقات بد و غيره تمرين كردم.

‏‎هرمشکل به مدت چند روز انرژی مرا می گرفت، درابتدا من یادگرفتم مشکل را طوری مدیریت کنم که انرژی مرا براى یک روز پایین آورد ، سپس یادگرفتم آن را طوری مدیریت کنم که به چند ساعت برسد، سپس يك ساعت، پس از آن چند دقیقه، سپس 1 دقیقه. در نهایت من به نقطه ای رسیدم که پس از یک تماس و یا یک قرار ملاقات بدم تا ١١ ثانیه انرژی ام را جمع می کردم و تماس کاری بعدی ام را می گرفتم.

‏‎‼️بنابراین به یاد داشته باشید:
‏‎"جاده موفقیت همیشه در دست ساخت است " و یک جاده آسفالت نیست ؛ 💯
بنابراین انتظار گلی شدن و زخمای و خون آلود شدن در طول راه را داشته باشید. برای هدف بزرگتر ، شما باید انتظار کبودی بیشتری داشته باشید اما تمام تلاشتان را بكنيد چون نتایج ارزشش را دارد!
‏‎بنابراین مشكلات پایان جاده نیست، آنها بخشی از جاده هستند بنابراین انتظار فراز و نشیب ها را داشته باشید و بدانید که تمام افراد موفق قبل از شما چنین دست اندازهایی را در مسیر طی کرده اند و حالا شما در آن مسیر درحرکتید.

و در پايان دلنوشته زيبا و خواندنى با كلى مفهموم عميق و كاربردى در تصميم گيرى هامون رو باهاتون بعنوان بخشى از پيامم به اشتراك ميذارم؛
اين دلنوشته توسط بهترين رفيق ام،يار هميشگى و وفادار من على گودرز با نگرش و پرقدرت نوشته شده كه بى اندازه برام ارزشمنده👌

"درود به الماس های سرسخت و درخشان جی تیم...

میخوام از دلم براتون یه ذره صحبت های دلی کنم و برای خانواده ی واقعی خودم درد دل کنم. اما این فقط حرفای دل منه با کسی نیستم..
اگه ازم بپرسن بزرگترین دستاورد من در جی تیم چی بوده باید بگم خلق "عشقی" در وجودم بود که از ابتدا من رو وابسته به خودش کرد...
عشق به چی؟؟ عشق به همه چیز و همه کس... 🌹
این راز دولت راستین بود.(غایت آرزوی من در زندگی)

این مقدمه رو گفتم که بدونید امروز میخوام با عشق مطلق به همه صحبت کنم.

امروز به نقطه ای از زندگی رسیدم که خیلی خیلی دوسش دارم و میخوام راجب کلمه ای صحبت کنم به نام تصمیم...

فیلم حکایت خط لوله ماجرای دو دوسته که نکات بسیار بسیار ارزشمندی داره که میشه یه طومار ازش نوشت.اونقدر نکات اون فیلم زیاده که تفسیرش یه سمیناره، اما واسه من مهم ترین واژه ی پنهان اون فیلم تصمیمه....
ببینید بچه ها، تصمیم درست و غلط واقعا وجود نداره...
هرکس در لحظه ای که داره تصمیم میگیره معتقده که تصمیمش درسته.
فقط نتایج مطلوب و غیر مطلوبه که بهمون میفهمونه تصمیمی که گرفتیم درسته یا غلط....

اما واقعا اگه تصمیم در لحظه ی گرفتنش درست و غلطش قابل تشخیص نیست، پس چطور میشه یه تصمیم برای نتایج مطلوب گرفت؟؟
بنظر من در لحظه ی تصمیم آثار و نشانه هایی رو میشه پیدا کرد که البته این راه فقط برای کسانی بدرد میخوره که چشماشون به این آثار و نشانه ها باز باشه...
راه دیگه اش استفاده از افراد با تجربه ست... کسی که قبلا یه راهی رو رفته یا سرگذشت کسانی که اون تصمیم رو گرفتند رو از نزدیک شاهد بوده... که اینم البته چالشش پیدا کردن یه انسان باتجربه ی واقعی و صادقه... کسی که قبولش داشته باشی حقیقتا...
(داخل پرانتز بگم که تجربه فقط به نتایج نیست. توی مسیر آزادی، اونی با تجربه تره که چالش های بیشتری رو تجربه کرده. پس به ریشه ی درخت نگاه کنید نه ارتفاع درخت. چون ارتفاع بلند قطعا نشان دهنده ی یه ریشه ی قویه اما ارتفاع کوتاه درخت صرفا به معنی بی ریشگی نیست...)

یه راه دیگه هم بنظر من تجربه ی شخصیه... ینی پای تصمیمت وایسی، مسئولیتش رو بپذیری، و تا تهش بری اما اگه نتیجه ی حاصل از این تصمیم، مطلوب نبود، نزن زیر همه چی... این خیانت مضاعف رو در حق خودت نکن!!! بدتر از تصمیم ناصحیح گرفتن اینه که وقتی فهمیدی تصمیمت ناصحیحه، دوباره به نقطه ی تصمیم برنگردی....
پس اگر هرجایی تو زندگی ات با تجربه ی شخصی ات پای تصميمت موندی و رفتی و سرت به سنگ خورد، زمین نخور!! سریع برگرد به نقطه ی تصمیم...
و این نکته رو هیچ وقت یادت نره:
🔴شکست خورده اونی نیست که زمین خورده... شکست خورده کسیه که بعد زمین خوردن رو زمین بمونه... 🔴

خانواده ی بزرگ منش نازنینم... بیاین بهم قول بدیم این درس ها رو هیج وقت فراموش نکنیم چون گاهی یک سرنوشت بزرگ به واسطه ی یک تصمیم خیلی کوچک و سطحی و احساسی، میتونه واسه همیشه دگرگون بشه و شوربختی اینه که این نکته رو تا هرگز نفهمیم که این سرنوشت، بخاطر اون تصمیم بود که اون روز گرفتم و نپذیرفتم که اشتباه بود...

یادتون باشه این مرگ نیست که آدما ازش میترسن. آدما از این میترسن که به آخر خط برسن و بفهمن که زندگی واقعی رو از دست دادن...

ببین جی تیمی، تو یه روزی یه چرایی نوشتی که تو هرجای جی تیم باشی چرایی ات برای من مقدسه...
مراقب تقدس چرایی ات باش و قول بده اگه مسیری رو رفتی و نتیجه مطلوب نبود، برگردی به نقطه ی تصمیم و هرگز چرایی بودنت در جی تیم رو فراموش نکنی...
اگه رویایی به تو داده شده، توانایی خلق اون رویا فقط در وجود توست و این حققققق تو از زندگیه که رویای شخصی ات رو زندگی کنی...

عاشقانه دوستتون دارم بچه ها. میدونم دل نوشته ی من از دلم بلندشده و به دلتون میشینه.
پس لطفا هرگز و هرگز فراموش نکنید...
👇👇👇👇

هميــــشه آخرش خوبه
اگه خوب نيست؛حتماً آخرش نيست!"

موفق تَر باشيد✌️❤️
#آرمان_مسيب_زاده
٦ مرداد ٩٦



تاريخ : جمعه ششم مرداد ۱۳۹۶ | 18:25 | نویسنده : عمومی |

پيام اولِ ماه تير تيم جهانى آرمان مسيب زاده

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

درود به اسطوره هاى موفقيت سال ١٤٠٠😍✌️

اينم ميتونه يه انتخاب باشه كه ٤ سال ديگه از اين صنعت پر هيجان به يكى از اسطوره هاى موفقيت كه تو زندگى ميليون ها نفر تاثير گذار بودى تبديل بشى👌😉

عجب ماه بى نظيرى بود ماه انتخاب جى تيمى...
نگرش اين ماه هم براى خودم و هم براى خيلى از افراد مجموعه ام نقطه عطفى بود در جهت تلاش براى رسيدن به يه زندگى سعادتمندانه
و اميدوارم با درك و شعورمون تصميم درست و هوشمندانه اى براى سال هاى آتى زندگى مون گرفته باشيم🙏

از اتفاقات مثبت و رشدمون بخوام بگم؛
🔹حضور و تمركز ويژه ابر ليدرمون تو اكثر جلساتمون ورشدى كه بواسطه بهره گيرى از تجربيات و نگرش هاى ارزشمند ايشون داشتيم.

🔸فيلم هاى آموزشى مخصوص سطح كارشناسان و همچنين فيلم آموزشى ٨ سرعت گير موفقيت كه تا سطح مشاوران ارشد بررسى اش كرديم.

🔺سمينار خرده فروشى كه توسط دايركت و مدير قدرتمندم على گودرز عزيز بسيار پرمحتوا و با نهايت تسلط و تبحّر برگزار شد و كلى نكات مجددا برامون مرور شد كه تاثيرش هم در روند خرده فروشى كل تيم تو روزهاى پايانى ماه كاملاً مشهود بود.

...و كلى اتفاقات مثبت ديگه كه مجال گفتنش نيست اما بعنوان آخرين كلام تبريك ميگم به تمام اعضا جديدى كه وارد خونواده جى تيمِ من شدن و همچنين افرادى كه تو اين ماه تونستن درآمد هاى خوبى داشته باشن تو ماه هاى ابتدايى شون...
وقتى برخى از بيز چك هاى اعضاى مجموعه ام رو مى ديدم خيلى هيجان زده بودم كه خيلى ها بواسطه ى تاثيرى كه من بصورت مستقيم و غير مستقيم به زندگى شون گذاشتم تونستن به موفقيت برسن و مزد تلاششون رو بگيرن💪
خيلى برام جالب بود كه ليدرم پيگير درآمد هاى كف مجموعه اش بودو يه جمله رو تو اكثر گروه هاى خطى تيمم از ليدرم مشاهده كردم👇

🔱خدايا شكرت بابت هر بركتى كه در جى تيم جارى مى كنى...🔱
اين دقيقاً جمله ى ابرليدرم بود وقتى پورسانت هاى منو افراد مجموعه ام رو ديد
واقعاً خدايا شكرت بابت تمام اونچه كه دارمو ندارم! ولى يه مسئله اى هست كه دوست دارم بعنوان پيام اين ماهم باهاتون در ميون بذارم:

خدا،خداى ٢٠ هزار تومنى نيست!
خدا،خداى ٢٠٠ هزار تومنى نيست!
خدا مى گه از من بخواه،زياد بخواه و با گردن كلفتى بخواه...
هر چى كه بخواى بهت ميدم
بركت خدا نامحدوده،حركت ماست كه محدوده
ما مى دونيم موفقيت ٢٠ واحده،٢ واحد تلاش ميكنيم!!!
بعد ميگيم واسه چى موفق نشديم!؟
همه ى ما مى خوايم كه مادرمون خوشبخت ترين زن دنيا بشه
چقدر اين خواسته ات واقعيه؟!
چون اگه واقعى باشه ديگه هيچى نميبينى
بزرگ اين جمله رو مينويسى و ميزنى گوشه اتاقت،جايى كه روز از خواب بلند ميشى
چى ميبينى؟؟
فقط همون نوشته رو
اطرافيانت بهت منفى ميدن،پول ندارى،امروز هوا ٤٠ درجه ست،گرمه و نميتونى مشاوره بذارى
و...
👩مادم بايد خوشبخت ترين زن دنيا بشه👩
من حاليم نيست😤
باور دارى اگه هيچ كس از دورو بريات باهات همراه نشدن برى از آفريقا دو نفرو بيارى بهشون بفهمونى كه چه هدفى دارى و استيج رو براشون بكشى و بااونها برسى؟!
👩چون مادر من بايد خوشبخت ترين زن دنيا بشه👩
اگه ببينى كسى كه بواسطه ويژن تا آخر ٩٦ تو قراره ٥٠٠ ميليون فروش داشته باشه و ٢٠ ميليون درآمدش باشه مگه ميذارى نگيره؟؟

استيج نميتونى بزنى؟؟
خنده داره😁😁😁
مى دونى چرا نميتونى؟؟
لابد با خودت ميگى اينم مياد مثل من ميشه ها،ما كه نتونستيم!
اگه ايمان داشته باشى اون شخص ميتونه ماهى ٢٠ميليون درآمد داشته باشه يجور ديگه باهاش صحبت ميكنى
ميگى بهش نميدونى ٢٠ ميليون با زندگى ات چيكار ميكنه؟
ميگى بيا من هستم تا تهش👊
اگه به هيچكى نداده،منو تو پول درمياريم
بهترين جاى دنيا هستى،تو بهترين تيم دنيا و با بهترين سيستم آموزشى...
اگه رشد نميكنى مشكل توئه👈
معلم درس ميده👨‍🏫
يكى بيست ميگيره يكى صفر
تويى كه انتخاب كردى صفر بگيرى
آقا به همه نميده و فقط به يه سرى افراد خاص ميده!
خب تو جزء اون افراد خاص باش
وااااااى به حالمون اگه يه زمانى از سوسك بترسيم ولى از آينده مون نترسيم
بترس،اگه بخاطر بى پولى زير سوال نرفتى منتظر نباش چونكه ميرى
بعضى وقتها مى شنوم طرف ميگه آخه ٣ ماه اومدم چيزى نشد!؟
آخه كسى نيست بگه طرف مغازه ميزنه ٥٠٠ متر ٤سال خاك ميخوره،نديدى؟؟
٣٠ سال نتيجه نگرفتى اين ٣ماه هم روش
چه نتيجه اى گرفتى؟
بزرگ شم👈برم مدرسه👈برم سركار👈زن بگيرم👈بچه دار بشم👈بچه هام بزرگ شن👈مريض شم بميرم
پلنگ هم همينكارو ميكنه ديگه!!
موفقيت حدى نداره،فقط ماييم كه براش حد قائل ميشيم
بچه ها وقتى كوچيكن به سه تا چى عادت دارن
يك اينكه هميشه شادن
دو اينكه هميشه سرگرم بازى و تفريح ان
سه اينكه از چيزهايى كه ما مى ترسيم نمى ترسن
تا حالا فكر كردى چرا از كترى داغ و ماشين نمى ترسن؟؟
چون تصورى ازش تو ذهنشون ندارن!
حالا كى اينا رو مى ترسونه؟
پدر و مادر
اين جيزه،اون اووووفه،اون خطر داره(داده هاى ذهنى اشتباه)
❎دنيا دو روزه دخترم!!
دو روزه،يعنى چى!؟🤔
چرا اين دو روز پس تموم نميشه؟!
٢٤ ساله باباى من دراومده
دو روز يعنى فردا و پس فردا...

دنيا ٩٠ ساله،اولين و آخرين فرصت منو توئه و ديگه تكرار نميشه
انتخاب كن مى خواى مثل ميلياردرها زندگى كنى يا مثل آدم هاى بدبخت
فلش بك هم نداره
امروز از دست دادى تمومه
٢-٤-٩٦ ديگه تكرار نميشه،رفت!

❎دنيا ارزش نداره
خب پس يه سرى ها پشت بنز چرا نشستن؟
چرا بايد متراژ خونشون ٧٠٠ متر باشه با كليه امكانات كه خودتون بهتر از من حسرت اش رو خورديد
فكر مى كنيد تو بالاشهر هيچ ابلهى پيدا ميشه بگه دنيا ارزش نداره!؟
دنيا اگه ارزش زندگى كردن داره،ارزش بهتر زندگى كردن هم داره

پس چرا همه ى ما وقتى يه عزيزى رو از دست ميديم ناراحت ميشيم!
دو تا علت داره وقتى بالاسر يه نفر گريه مى كنيم:
يك اينكه ديگه نمى بينيش
دوم اينكه كارهايى كه ميتونستى براش بكنى رو نكردى

پول نداشتى بيمارستان درست و حسابى بخوابونيش
بيمارستان پورسينا و حشمت و بيمارستان هاى در پيتى كه بهتر از من مى دونيد كدوم هاست خوابوندى كشتنش!

عمر دست خداست،باشه قبول دارم
تو بهترين بيمارستان دنيا بخوابونش كه اگه مرد بگى من همه كارى كه ميتونستم واسش كردم مرد
منتظر شرايط خوب و جو مثبت نمى مونم!!!
منم كه جو رو مثبت ميكنم

منم با همين شرايط رشد كردم ولى منتظر نموندم،چرا؟؟
چون پشتم دره گذاشتم
بها دادم
النگو مادرم رو فروختم چونكه باور داشتم بهترين سرويس دنيا رو براش ميگيرم
بخاطر همينه كه تو چالش ها كم نياوردم،بدترين چالش ها،مى فهمى؟

طرف ميره سربازى دو سال دهنش سرويس شده
ميگن آقا چى شد؟
ميگه تموم شد
ميگن: اهههههه چقدر زود گذشت!!
بابا مرده باباش دراومده تو اين مدت

حالا قضيه موفقيت منو ليدرهاى جى تيمه؛
ما چاره اى جز پيشرفت نداشتيم
پس تو هم براى موفقيتت چاره اى جز پيشرفت نداشته باش

بهش ميگم چرا رشد نميكنى؟چرا به ويژن ات نمى رسى؟
٥ صفحه دليل و مدرك مياره
آخه مى دونى كسى رو ندارم!
آخه خونواده ام حمايتم نميكنن!
آخه روم نميشه
آخه...

هيچ قصه و داستانى وجود نداره
يجورى رفتار كن كه وقتى رفتى جلو آينه از ريخت خودت خجالت نكشى چون من يه زمانى از خودم خجالت كشيدم
از پول نداشتن موقع حساب كردن فلافل خجالت كشيدم
از اينكه بخوام تو جشن عروسى با ماشين لگنم برم خجالت كشيدم
از لباس مناسب نداشتن واسه عيد خجالت كشيدم
از اسباب و اثاثيه خونم خجالت كشيدم
از محتويات توى يخچال خونم خجالت كشيدم
از تلويزيون پشت دار قديمى مون خجالت كشيدم
...
تو هم اگه مى خواى رشد كنى خجالت بكش

يا اينجا براى ماهى ١٠٠ ميليون واسه هدف هامون مى جنگيمو مى رسيم يا بيرون براى ٨٠٠ تومن واسه تيك خوردن هدف هاى يكى ديگه حمالى ميكنيم

مثل خيلى ها نباش كه يه مدت ميان امتحان ميكنن و ميگن تجربه مون رفت بالا
نه عزيز دل،اينجا فقط ميلياردر ميسازه و تو اگه الان دست از تلاش كشيدى لياقتش رو نداشتى

حق ات رو از زندگى گرفتى؟نگرفتى بسم الله...
مى خواى بدونى راز موفقيت بقيه ليدرها چى بوده؟!
ديوونه بودن،ديوونه ى هدف ها و چرايى شون
مثل آدم هاى معمولى نباش...
آدم معمولى ميره كارمند ميشه
كليپ استخدام رو ديدى؟؟
آدم معمولى ميره كارمند بانك ميشه پول هاى مردمو ميشمره
٣٠ سااااااااال
بابا چقدر ميشمارى؟خسته نشدى؟!
آدم معمولى ميره ايرانخودرو استخدام ميشه
درآمد آدم معمولى يعنى سالى ٤٠ ميليون
منطق يعنى بدبختـــــى
يعنى راننده تاكسى ماهى ٦٠٠ هزار تومن
منطق يعنى كارمند👨‍💻
اگه اديسون قرار بود سال ها پيش منطقى باشه منو شما الان اينجا نبوديم
تمام دنيا گفتن منطق شمعه اون گفت نه!
يك نفر عليه تمام دنيا

خواهى نشوى همرنگ/ رسواى جماعت شو...

يه واقعيتى وجود داره تو ايران
٨٠ درصد ثروت ايران دست منطقه يكى هاست
بالاشهرى هاااااا
تكليف ات رو با زندگى مشخص كن
سهم افرادى كه از منطقه ٢ به بعد زندگى ميكنن از پيشرفت كارخونه بنز و بى ام دبليو فقط تعجبه‼️
اعععع بنزه هااااا
اعععع بى ام دبليو هاااا
٤٠٠ ميليون!!!!
نگفتى؟! بخدا گفتى...

ماشين خوبيه ديگه
از ايستگاه اتوبوس خيلى بهتره

نه آقا همه چيز پول نيست!!
مى خوام بهت يه واقعيتى رو بگم:
همه چى دقيقاً پوله

اينجا ايرااااااانِ
من آمريكا رو خبر ندارم
اينجا ايرانه و همه چى پوله

باور ندارى برو روزنامه ها رو ورق بزن
برو دادگاه ها رو يه سر بزن
برو بيمارستان ها رو يه نگاهى بنداز

ببين بخاطر پول چه جرم و جنايت ها كه انجام نميشه!
چه زندگى ها كه از هم نمى پاشه!
چه جون ها كه از دست نميره!

پول بَده،باشه قبول!
من اومدم تو جى تيم كه ديگه به پول فكر نكنم
اونقدر در بيارم كه ارزش هام الويت شون جابجا بشه

يه بچه عماراتى تو ايالات متحده عرب وقتى بدنيا مياد
خونه،ويلا،ماشين،تغذيه مناسب،بهداشت،امنيت...
چيزهايى كه منو تو ٥٠ سال واسش جووون مى كنيم رو همون ابتدا دارهههه،غير اينه؟!

تو بايد خونه رو داشته باشه،ويلا رو بايد داشته باشى،تغذيه مناسب و...
مثل انسان زندگى بكنى
اين ها نياز هاى اوليه يك انسانه
چيه كه منو تو ٦٠ ساله دنبالشيم!؟

كسى كه تو بالاشهر يه خونه ٧٠٠ مترى داره
دو تا استخر و جكوزى
سالن سينما و بدنسازى و...
سه تا ماشين لوكس تو پاركينگشه
سواله براى من كه چرا خونه ى منو تو ٧٠ متره؟
دليلش چيه؟!

اينكه بعضى ها ماشين ٤٠٠ ميليونى سوارن و اگه منو تو ٣٠ سال كار مى كرديم نميتونستيم به همچين چيزى برسيم!

دليلش خيلى ساده ست...
اون كسى كه اين زندگى رو داره يا خودش خواسته يا باباش
٥ تا پا نداره،سه تا دست هم نداره
از منو شما هم باهوش تر نيست

پدر منو شما نخواسته،منو شما بايد بخوايم
چون اگه منو تو هم نخوايم
همش بگيم اومديم تو جى تيم پس كو درآمد؟
كو ماشين ٤٠٠ً ميليونى؟
اينجورى ها نيست!
چون اگه منو تو نخوايم و وقتى جواب اين سوال رو مى دونيم اما حركت نكنيم
بچه ى منو تو براش بيشتر سوال ميشه كه چرا پدرم يا مادرم تو موج سوم نتونستن موفق بشن ولى دوستشون تونست!؟
الان وضعيت بچه شون بهتر از وضعيت منه كه تو اين خونواده بدنيا اومدم!!
چون الان وضعيت ذهنى خيلى از ماها همينه
يه حسرتى هميشه باهامونه
اى كاش پدر منم يه خونه تو گلسار داشت
اى كاش اونموقع ها كه گلسار مترى دوزار بود و بيجار بود يه تيكه زمين اونجا مى خريديم
كاش من جاى بچه ى فلان دكتر و مهندس بودم كه خونه شون بالاشهره و ماشينشون فلان مدلِ

اين حسرت ها خيلى آسيب زننده ست و پايه ى تمام بدبختى ها و مشكلاته
تمام استرس ها و سكته ها
همش هم بخاطر پوله

خب الان لابد ميگى پول كه چرايى نيست
بهم انرژى وانگيزه نميده
ميتونى مثل من از چين و چروك هاى پيشونى مادرت انگيزه بگيرى
از موه هاى سفيد و قد خميده پدرت...
منو ديوانه ميكنه درك امروزم و اطمينان دارم يه سرى با غيرت هستن كه مى خوان كيفيت زندگى شون رو بهتر كنن
منتظر موفقيت ننشستن و حاضرن بهاشو بپردازن و رقمش بزنن

خيلى دور نيست...
همين تير ماه نتايجش رو خيلى ها مى بينن👊

دنيا رو جاى بهترى براى زندگى مى كنيم كه ديگه هيچ با عرضه اى حسرت هيچ چيزى رو نخوره

موفق تر باشيد
#آرمان_مسيب_زاده
٢ تير ٩٦



تاريخ : جمعه دوم تیر ۱۳۹۶ | 18:38 | نویسنده : عمومی |

پيام آغاز ماه خرداد جى تيمِ آرمان مسيب زاده

 خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

درود به بينش مند ترين خونواده دنيا🌐

ماه ارديبهشت هم گذشت ...اما چيزى كه باقى موند ازش يه نگرش ارزشمند با نام بينش جى تيمى بود و موفقيت ها و رشد هايى كه بواسطه ايجاد اين بينش شكل گرفت💪

داستان زير استعاره اى از بينش هستش كه بايد بارها خونده شه👇

همه ما در زندگيمان از رودهايی عبور ميکنيم.🌊
آن سوی رود٬ آينده مان قرار دارد.
گاهی جريان رود٬ آرام و عبور آسان است و مواقعی نيز رود متلاطم است و عبور٬ غيرقابل پيش­ بينی.
اغلب اين اوقات در اين لحظات پرتلاطم ما سعی ميکنيم با پريدن در آب و شنا کردن از رود ٬گذر کنيم ولی ميبينيم که با جريان٬ به پايين رودخانه برده ميشويم.
اميدواريم وقتی به کرانه ديگر ميرسيم آنجا مساعد باشد٬ اما راه بهتری برای گذر از رود هست.
اينکه نسبت به آينده مان٬ بينش داشته باشيم. آن وقت ميبينيم بينشمان با قدرتش از ما پشتيبانی ميکند.
بينش ٬مثل يک طناب به آن سوی رود ميرسد تا وقتی وارد آب می­ شويم دست آويزی داشته باشيم٬ رود٬ ميکوشد تا ما را ببلعد و کنترلمان را به دست آورد و ما را از مقصدمان دور کند.
بايد با عضلاتمان آن را بکشيم😤
با مغزمان فکر کنيم🤔
و قلباً راسخ بمانيم. ❤️
هيچ کس ديگری نميتواند اين کار را برايمان انجام دهد و در حالی که هيچ تضميمی نيست که به اهدافمان برسيم٬ اين طناب که از قدرت بينشمان امتداد مييابد٬ بهترين پيوندمان با آينده است. و اگر آن را محکم در دستمان نگه داريم٬ آنگاه آماده رويارويی با مخاطرات و حوادث فردا خواهيم بود.

خيلى جالبه كه متوجه شديم همه افراد موفق ميتونن آينده خودشون رو پيش بيني كنند و تنها راهش براي همه تنها و تنها ساختن آينده هست و تنها راه ساختن آينده هم داشتن يك بينش عميق و دقيق در مورد آينده است...
پس خيلي مهمه كه ما بدونيم درمسيري كه براى موفقيتمون اننتخاب كرديم چه بينش و نگرشي وجود داره...
و اما دو سوال حياتى كه بايد هر بار از خودمون بپرسيم⁉️
1️⃣تا حالا به صورت جدي به اين قضيه نگاه كرديد كه شما قدم در چه مسيري و با چه بينشي گذاشتيد؟!
2️⃣تا حالا فكر كرديد تصوير خودتون در آينده ميتونه چه شكلي باشه؟!

يه جمله از 👤ال رون هوبارد خوندم كه مى گفت؛

"" اگر می خواهید موفق باشید باید یک رهبر باشید حتی اگر قرار است رهبر یک نفر باشید آن هم رهبر خودتان!

همه رهبران بزرگ هدفی والا داشته اند و اشتیاقی خلل ناپذیر برای دستیابی به آن داشتند. ""

و اونجا بود كه درك كردم براى تبديل شدن به يك رهبر بزرگ بايد بينش وسيعى از آينده ام داشته باشم و اونقدر واضح و روشن تصويرش رو ايجاد كنم كه باعث اشتياقى وصف ناپذير در من و هر كسى كه قراره تو اين مسير منو تو تحقق اون بينش همراهى كنه بشه🙏

از اتفاقات مثبت ديگه ماه ارديبهشت؛
حضور جناب آقاى عطاران،رئيس هيئت مديره شركت بيز در دفتر مركزى تيم جهانى و جلسه شون با مديران جى تيم بود كه نويد محصولات و رويدادهاى بزرگى رو در آينده نزديك بهمون دادند.

كانال هاى آموزشى و فايل هاى صوتى كه توسط ليدر ارزشمندمون براى يكسان سازى آموزش ها و انتقال نكات به صورت مستقيم به مشاوران جى تيم صورت گرفت كه نتيجه ى فوق العاده اش رو در ماه هاى آينده خواهيم ديد.

ويژن هاى اشتياق سوزانى كه توسط اعضاى مجموعه ام با درآمد نتورك شون تيك زده شد برام خيلى جذاب و با اهميت بودو ومطمئنم در ماه هاى آينده تعداد اين ويژن ها و افراد موفق خيلى بيشتر هم ميشه✌️

...و همچنين اتفاقات مثبت ديگه اى كه مجال گفتنش نيست!

برسيم به ماه خرداد كه براى خودم زيباترين ماهه ساله😍
و اعتقاد دارم خردادى ها افراد بزرگى هستن خصوصاً كه جى تيمى باشن؛
چونكه من متولد خردادم😜
اينو نگفتم كه كادو برام بخريد
برام با اهميته چونكه اين زادروزها،سالگردهاى ازدواج،اعياد و...
خيلى منو به فكر فرو ميبره🤔
اينكه آيا ميتونستم بهتر عمل كنم و روز تولدم رو زيباتر و لاكچرى تر جشن بگيرم
اينكه يه سال ديگه به عمرم اضافه شد و مثل ساعت شنى زمان داره سريع تموم ميشه و نمى خوام كه زود تموم شه و فرصت نداشته باشم كه از زندگى ام لذت ببرم و با كلى حسرت مجبور بشم قبول كنم كه اشتباه زندگى كردم و نهايتاً بميرم...
فرصتى نمونده برام كه زندگى شايسته اى براى عزيزانم بسازم
و خيلى فكرهاى ديگه كه منو بيشتر ديوانه ميكنه😤
ازتون ميخوام كه قدر لحظه لحظه ى زندگى به سبك جى تيمى تون رو بدونيد و براى اون زندگى و جايگاهى كه لايقش هستيد تا آخرين نفس تلاش كنيد و بهترين نسخه از خودتون باشيد
اين بهترين كادوى تولد براى منه كه اعضاى خونواده ام رو موفق و باانگيزه ببينم🎁

بى صبرانه منتظر نگرش اين ماه از ليدر گرانقدرمون هستم كه بتونم با درونى كردنش رشد عظيمى دراين ماه بى نظير داشته باشم👌😉

 

براستى تفاوت عملكرد ليدرهاي جي تيم و راز موفقيتشون در چيست⁉️

👈 يادتون باشه "آقاي تيم سيلز" ميگه آدمها يا موفق ميشن يا بهونه ميارن!!

ولي اينجا ميخوام قسمتهايي از صحبتهاي "اقاي يارنل" رو براتون نقل قول كنم و ببينيد ديدگاه نتوركرهاي بزرگ چقدر به سيستم جي تيم نزديكه!!!
لابد ديديد كه متاسفانه خيلي از شبكه هاي همكار به اناليز شركتشون و يا پلن هاي درامدزايي ميپردازند!ولي تو گلوبال تيم كسي اينكارو نميكنه و چرا ؟!؟

✔️خب بشنويم از مارك يارنل:

بسیار ساده است اما خیلی آشکار نیست. برای موفقیت در بازاریابی شبکه ای شما باید مسیر خود را انتخاب کنید و از انجام فعالیت های اشتباه اجتناب کنید. چرا ؟ چون بهشت را به بها می دهند نه به بهانه (مترجم : ترجمه متن اصلی به این صورت است : حرفه ای بها پرداخت می کنند اما آماتورها بها پرداخت نمی کنند.)

به عنوان مثال شما باید درگیر ارتباط با خط بالاسری و زیرمجموعه هایتان باشید اما نباید درگیر مسائل شرکت همچون قیمت گذاری کالاها باشید.

مسائلی مثل : هدایت سمینارها، گوش کردن به آهنگ های روز، گشت و گذار در اینترنت، مقایسه پلان درآمدی شرکت خود با شرکتهای دیگر، چت کردن، پیاده روی با سگ یا حیوان خانگی خود، دیدن برنامه های تلویزیون، مطالعه روزنامه یا مجلات، ماهیگیری، پاراگلایدر سواری، آشپزی، صرف شام در بهترین رستورانهای شهر، اسکیت و برف بازی، مناظره با سایر نتورکرها یا صحبت تلفی با افراد ترسو …

انجام فعالیتهای فوق هیچ اشکالی ندارد. در حقیقت هر کدام از ما بارها این کارها را انجام می دهیم. دچار سوء تفاهم نشوید. منظورم این است که انجام این کارها هیچ گاه یک نتورکر ثروتمند نمی سازد.

نتورکرهای موفق و ثروتمند اکثر محصولات شرکتشان را می فروشند و افراد جدید را به سازمانشان جذب می کنند و زمان خود را صرف کارهای دیگر نمی کنند. بلکه این آماتورها هستند که زمانشان را برای انجام آن کارها هدر می دهند. آنها غلط نیستند، بد نیستند، احمقانه هم نیستند، آنها کمکی به رشد شما در این تجارت نمی کنند.

بعد از گذشت چندین سال مردم نصیحت های من را صداقت بیرحمانه نامیدند.

بسیاری از افراد سالهای طولانی به سختی زیادی مشغول انجام بازاریابی شبکه ای بودند و به موفقیت نرسیده اند و هیچ گاه علت عدم موفقیت خود را کشف نکرده اند.

_ من یک سوال ساده دو بخشی از آنها می پرسم :

� امروز چند نفر را جذب سازمان خود کرده اید و به چند نفر محصول فروخته اید ؟ �

وقتی افراد با این سوال ساده روبه رو می شوند معمولا به دو صورت واکنش نشان می دهند :

بعضی از آنها ساکت می شوند و بعضی از آنها نیز خشمگین می شوند.

بعضی از آنها با جملاتی نظیر : مارک کمی فرصت بده. من از تو کمک خواستم و تو به جای کمک کردن از من سوال می پرسی ؟

_ بسیار خب. پاسخ ساده است. شما باید محصول بفروشید و نفرات جدید به سازمان معرفی کنید.

همیشه این نکته را به یاد داشته باشید:

افراد موفق در این حرفه بهای موفقیت خود را پرداخت کرده اند.
شما متعلق به کدام دسته اید..؟

#آرمان_مسيب_زاده
٥ خرداد ٩٦



تاريخ : جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ | 16:40 | نویسنده : عمومی |

قدرتِ بينـــش( THE POWER OF VISION)

لازم است به خصوص در دورانهای بحرانی در مورد آينده فکر کنيم٬ روياپردازی کنيم و آن را تجسم ببخشيم. درواقع اعتقاد من اين است٬ داشتن 👁بينش مثبت 👁به آينده٬شايد نيرومندترين انگيزه تحول من و شما باشد

زمانی کسی گفته بود بهتر است به آيندهمان توجه کنيم چون قرار است بقيه عمرمان را در آن سپری کنيم. اين جمله برای اکثر مردم ممکن است کلماتی بيش نباشد. چون خودشان را در زمان حال گرفتار کردند يا احتمالاً در مورد آينده روياپردازی ميکنند ولی دست روی دست می­ گذارند٬ بنابراين روياهايشان در بهترين شکل٬ مبهم و در بدترين شکل دست نيافتنی است اما اين تصوير٬ در مورد آينده اشتباه است.

من ژول بارکر قرار است درباره اين صحبت کنم که چرا تجسم مثبت ما از آينده برای ملتها و سازمانها٬ شرکتها و اجتماعات٬ پيرها و جوانها و برای تک تک ما که ميخواهيم در جهان منشا اثر باشيم تجسمی بسيار مهم و حتی اساسی است.

کشف آينده و انرژی مثبت چشم انداز👀

من کار مطالعه آينده را در سال ۱۹۷۳ موقعی شروع کردم که جنگ ويتنام رو به اتمام بود٬ اوپک اختيار انرژی را در دست گرفته بود. رسوايی واترگيت داشت به اوج ميرسيد و تورم در سراسر جهان مهار نشدنی به نظر ميرسيد. برای خيلی از آدمها٬ از رؤسای شرکتها گرفته تا کارمندان جزء٬ معضلات روزمره آنها آن قدر طاقت فرسا بود که فکر کردن در مورد آينده برايشان ننگ به نظر ميرسيد. اما در بحبوحه آن همه تلاطم و بدبينی من به آثار ۳ محقق برخوردم که با ملاحظه آنها دريافتم که داشتن ديدگاهی متضاد و ديدگاهی مثبت٬ بسيار عاقلانه تر است. هر کدام از اين متفکران به شيوه خاص خودشان متقاعدم کردند که لازم است به خصوص در دورانهای بحرانی در مورد آينده فکر کنيم٬ روياپردازی کنيم و آن را تجسم ببخشيم. درواقع اعتقاد من اين است٬ داشتن بينش مثبت به آينده٬شايد نيرومندترين انگيزه تحول من و شما باشد.

حالا ميخواهيم سفری را آغاز کنيم تا از نزديک ببينيم چگونه اين انديشه ها با هم سازگارند❓و چطور ميتوانيم از آنها بهره ببريم تا سازمانمان را٬ خانواده مان را و زندگيمان را پرمحتواتر و ثمربخشتر کنيم. سفرمان را از يونان آغاز ميکنيم. چون فردُ کلاک٬ محقق هلندی٬ کتابش را در مورد تصوير آينده اينجا (يونان) به نگارش درآورده است. کلاک به رابطه ملتها و تصوير آينده شان علاقه زيادی داشت. مسئله ای که او مطرح کرد شبيه پرسش پيرامون مسئله پيدايش مرغ و تخم مرغ بود.

آيا تصوير مثبت يک ملت از آيندهاش٬ پيآمد موفقيت آن ملت است يا موفقيت آن ملت پيامد تصوير مثبتی است که از آينده داشته است❓
برای يافتن پاسخ٬ او ادبيات بسياری از ملتها را مطالعه کرد. خواه باستانی٬ خواه معاصر تا دريابد چقدر آنها نسبت به آينده شان ديد مثبت داشتند و چقدر به آمالشان دست يافتند. يافته او کاملاً در آتن٬ تجسم يافته. در قصر پارتنان. پارتنان ابتدا تصوير ذهنی معمارانش بود. بعدها يونانيان آينده فرهنگشان را در آن مجسم کردند. اين همه چطور اتفاق افتاد❓ يونانيان با رويا آغاز کردند و بعد آن روياها را به چيزی نيرومندتر بدل کردند. «بينش».

بينش⬅️ نتيجه رويا و عمل است. آنچه کلاک در تحقيقش يافت اين بود که بينشهای مهم٬ مقدم بر موفقيتهای مهم هستند. او در نمونه های مکرر الگوهای مشابهی يافت٬ ابتدا رهبران٬ پنداره محکمی از آينده ارائه ميکردند. 👈بعد جوامع٬ اين پنداره را ميپذيرفتند و از آن حمايت ميکردند. 👈بعد آنها با همکاری هم آن پنداره را تحقق ميبخشيدند. ٢٥٠٠ سال پيش٬ اينجا (يونان) اين علوم تحقق يافت. همين٬ اتفاقها در رُم هم افتاد. در اسپانيا٬ در ونيز٬ انگليس٬ فرانسه٬ نظير اين الگو در آمريکا هم اتفاق افتاد. حتی امروزه ميتوانيم قدرت بينش را در سراسر جهان ببينيم. از اروپای شرقی تا سواحل اقيانوس آرام. چيزی که مخصوصاً در پژوهش کلاک٬ برايم جالب است اين واقعيت است که بسياری از ملتها٬ وقتی راه صعودشان را به سوی عظمت آغاز می­ کردند٬ که نه منابع مناسبی داشتند و نه جمعيتی قابل قبول يا حتی برتری استراتژيک هم نداشتند. در حقيقت آنها برخلاف جريان رود حرکت کرده بودند. آنچه آنها داشتند بينش عميق نسبت به آينده شان بوده و عنصر اصلی موفقيتشان همين بوده. اين تنها عنصر نيست ولی اولين و مهمترين آنها است. ملتهای بينشمند تواناترند 💪وملتهای فاقد بينش در خطرند. 🆘

يافتن هدف اصلی در تجربه معلمی👨‍🏫

زمانی معلم مدرسه بودم و پس از خواندن کتاب
فردُ کلاک متوجه شدم چيزی که او در مورد ملتها ميگويد در مورد کودکان هم کاملاً صادق است.
کودکانی که عميقاً تحت تاثير بينششان نسبت به آينده قرار دارند. تجربه ام به من الگويی را نشان داد. بهترين شاگردانم هميشه ميدانستند هدفشان چيست و ميخواهند در زندگيشان چکار کنند. 🎯وقتی تحقيقات «بنژامين سينگر» را به نام «بدون تصوير نقش متحرک آينده» خواندم دريافتم که مشاهداتم با تحقيقات ديگران کاملاً تقويت شده است. نتيجه پژوهش سينگر اين بود که شاگردان ضعيف٬ تقريباً هيچ تصويری از آينده نداشتند. دامنه توجهشان بسيار کم بود و معتقد بودند که آينده شان را تنها تقدير است که رقم ميزند. آنها به لحاظ شخصی ضعيف بودند٬ اين تحقيق همچنان نشان ميداد که دانش آموزان موفق احساس ميکردند که کنترل آينده بيشتر در دست خودشان است و به افقهای زمانی ۵ تا ۱۰ ساله ميانديشيدند. در اين تحقيق٬ به خصوص يک چيز توجه مرا به خود جلب کرد. در تشخيص دانش آموزان موفق٬ ضريب هوشی و زمينه خانوادگی٬ نشانه­های کليدی موفقيت نبودند. برخی از موفقترين دانش آموزان از خانواده های محنت کشيده بودند و اوضاع نابسامان اجتماعی داشتند و در آزمون استاندارد ضريب هوشی٬ نمره خوبی کسب نکرده بودند. برخی از ناموفقترين دانش آموزان٬ ضريب هوشيشان در حد نوابغ بود و از بهترين خانواده ها ميآمدند. پس اصليترين عامل تمايز چه بود❓«بينش». و چيزی که همه دانش آموزان موفق در آن مشترک بودند٬ بينشی ژرف و مثبت نسبت به آينده بود. فکر نميکنم برای احياء مشاهدات سينگر بتوانم مکانی بهتر از آن مدرسه بيابم. مدرسه ابتدايی PS ۱۲۱ واقع در نيويورک. در سال ۱۹۸۱ در اينجا يوچين لنگ درجشن فارغ التحصيلی سخنرانی کرد. او در سال ۱۹۳۳ از همين دبستان فارغ­ التحصيل شده بود و اکنو ن ديگر آدمی موفق٬ ثروتمند و خودساخته بود. او بسيار نگران مشکلات و آينده بچه ها بود برای همين قصد داشت به آنها اميد ببخشد. اما وقتی روی سکوی سالن اجتماعات مدرسه نشست وبه چهره محصلان کلاس ششم و خانواده هايشان و دوستانشان نگاه کرد متوجه شد که حرف خشک و خالی معنايی ندارد. بنابراين٬ در جا نطقش را تغيير داد و اين تغيير٬ زندگی آن کودکان را برای ابد تغيير داد. 🎤او نطقش را با ايجاد پيوندی شخصی آغاز کرد. و ماجرای حضورش را در واشنگتن ديسی در سخنرانی مشهور مارتين لوترکينگ به نام «من رويايی دارم» تعريف کرد بعد به کلاس ششميها گفت: هر کس بايد رويايی داشته باشد و رويای شما مهم است. زيرا آينده تان را شکل ميدهد و تحصيل٬ 🗝کليد آن آينده است. او درباره سفر به دوران راهنمايی٬ دبيرستان و دانشگاه صحبت کرد. اما وقتی کلمه دانشگاه را به زبان آورد متوجه شد که دانشگاه برای اکثر اين کودکان دست نيافتنی است. برای همين به آنها گفت تصور نکنيد نميتوانيد به دانشگاه برويد. برای اين که ميتوانيد و بعد در حضور خانواده و دوستانشان به آن کلاس ششميها قول داد به همه کسانی که از دبيرستان فارغ التحصيل شدند٬ شخصاً بورس دانشگاهی ميدهد. آنجا کلاس ششميهايی جمع شده بودند که اميدی به رفتن دانشگاه نداشتند و يکباره با اين دعوت روبرو شده بودند٬ آقای لنگ در ميان تشويق حضار سرجايش نشست. ولی او ميدانست که پول به تنهايی٬ اين کارآيی را ندارد. او بايد مسيری را برای اين عده فراهم ميکرد. پس بی­ درنگ ساختاری حمايتی را ايجاد کرد تا معلمان و والدين و موسسات اجتماعی همکاری کنند تا دانش آموزان مطمئن شوند که اين تصور تحقق خواهد يافت. از سابقه آن مدرسه ميشد پيش بينی کرد که از آن جمع کلاس ششمی فقط ۲۵ درصد از دبيرستان فارغالتحصيل شوند و از آن ۲۵ درصد تقريباً هيچکس وارد دانشگاه نشود. اما به لطف آقای «لنگ» و زحمات او و اهل محل۴۵ ٬ نفر از دانش آموزان از دبيرستان فارغ التحصيل شدند و از آن ۴۵ نفر۴۰ ٬ نفر وارد دانشگاه شدند. حال ٬در مدرسه ابتدايی PS ۱۲۱ در غرب «هارلن» مشاهده ميکنيم که آنچه که بنژامين سينگر نوشته کاملاً نمود پيدا کرده. قدرت بينش کودک٬ به ياری اجتماع٬ کمک ميکند که او بر مشکلات تاريخی و اقتصادی غلبه کند. در او انگيزه ايجاد ميکند که به موفقيتهای فوق العاده ای دست يابد. پس وقتی از فرزندانمان ميپرسيم ميخواهی در آينده چکاره شوی٬ کمکشان ميکنيم تا در مورد موضوعی بسيار مهم فکر کنند. هرگز جوابهايشان را بى ارزش تلقی نکنيد. ولو اينکه هر هفته٬ نظرشان عوض شود. با گوش کردن به فرزندانمان نشان ميدهيم که روياهايشان در مورد آينده مهم است و علاقه ما به روياهای آنها به آنها اعتماد به نفس و توان ميبخشد که بتوانند آينده شان را شکل دهند. در ملتها و کودکان٬ الگويی مشابه را ميبينيم. قدرتی مشابه را٬ يعنی«قدرت بينش». سفربعدی مابه «شويتز» است. شايد برای صحبت در مورد بينش جای عجيبی باشد. در خلال جنگ جهانی دوم٬ ميليون ها نفر٬ بسياری از يهوديها٬ لهستانيها و روميها در اردوگاهی نظير اين به قتل رسيدند.
علت آمدن ما به شويتز٬ بررسی اهميت بينش در بدترين شرايط ممکن است. اينجا بود که سومين محققی که بر من تاثير گذاشت به يافته هايش رسيدم٬ «ويکتور فرانکر» او در وين به کار روانکاوی مشغول بود٬ کار و زندگى اش خوب بود ولی يهودی بود. با آغاز جنگ جهانی٬ نازى ها او را همراه هزاران نفر ديگر با کاميون باری به اين دوزخ زمينی آوردند. وقتی به اينجا رسيد٬ برای خودش٬ سه هدف تعيين کرد:
اول٬ زنده ماندن٬
دوم: استفاده از مهارت پزشکی برای معالجه افراد
و سوم: تلاش برای آموختن.
فکرش را بکنيد٬ در بحبوبه آدمسوزی کسی سعی کند بياموزد٬ فرانکر به هر سه هدفش دست يافت. و پس از جنگ به وين بازگشت و کتابش را به نام انسان در جستجوی معنا نوشت و آموخته هايش را شرح داد. فرانکر در کتابش تاکيد کرده که اغلب زندانيان را بلافاصله اعدام ميکردند ولی توجه او بيشتر به کسانی است که همچون خودش در شرايطی وحشتناک به کار گمارده ميشدند. ميليونها نفر جان باختند اما در ميان آنها که باقی ماندند ويکتور فرانکر رشته مشترکی يافت که برای بقايشان ضروری بود.🔍
تمام کسانی که زنده ماندند کار مهمی داشتند که در آينده بايد انجامش ميدادند. بگذاريد تکرار کنم. تمامی کسانی که زنده ماندند کار مهمی داشتند که در آينده بايد انجامش ميدادند. و اينجا دوباره همان الگو را ميبينيم٬ قدرت بينش نسبت به آينده٬ برای غلبه بر ناملايماتی که ظاهراً غلبه نيافتنی است. بگذاريد اين نکته را با طرح يکی از داستانهای فرانکر روشن کنم؛

دو نفر قصد خودکشی داشتند٬ اين در اردوگاه يک اتفاق عادی است٬ دوستشان با يادآوری آينده شان٬ اصطلاحاً جانشان را نجات داد. آينده برای يکيشان فرزند کوچکش بود که بسيار دوستش ميداشت و در کشوری غريب چشم انتظارش بود. برای ديگری٬ آينده يک انسان نبود٬ او دانشمندی بود که کتابهايی نوشته بود که هنوز ناتمام بود. کار او را کس ديگری نميتوانست تکميل کند. و وقتی مسئوليتشان را در قبال آينده٬ به يادشان آورد. آن را پذيرفتند و توان ادامه زنده ماندن را يافتند. اين عامل برای فرانکر نيز موثر بود. او چنين مينويسد: «در واقع در ميان اشکهای ناشی از درد و رنج٬ من مرتباً به مشکلات کوچک زندگی فلاکتبارمان فکر ميکردم. امشب به عنوان شام چه خواهند داد٬ اگر به عنوان جيره اضافی٬ سوسيسی به من دادند٬ بهتر نيست آن را با تکه­ ای نان عوض کنم❔بهتر نيست آخرين نخ سيگاری را که از دو هفته پيش پاداش گرفتم٬ با کاسه ای سوپ عوض کنم❔چطوری ميتوان به جای نخی که يکی از بند کفشهايم بود٬ قطعه سيمی بيابم❔چه کسی ميتواند کمک کند تا به جای اين پياده رويهای طولانی روزانه٬ در اردوگاه٬ کاری دست و پا کنم❔از اين که هر روز و هر ساعت٬ به چنين مسائل پوچ و بى ارزشی فکر ميکردم٬ متنفر بودم. افکارم را به زور به سمت ديگری سوق دادم. يکباره خودم را در سالن پر نور و گرم و مسرتبخش سخنرانی يافتم. مقابلم٬ حضار٬ روی صندليهای راحت چرمی نشسته بودند و به دقت به حرفهايم گوش ميکردند٬ داشتم درباره روانشناسی اردوگاههای کار اجباری سخنرانی ميکردم. با همين شيوه توانستم تا حدودی افکارم را لحظاتی از آن وضعيت محنتبار جدا کنم.» و حالا او آنها را پاره ای از گذشته ميداند. پيام فرانکر روشن است٬ برای من و برای شما٬ ضروری است که کاری برای انجام دادن در آينده داشته باشيم٬ بينش مثبت نسبت به آينده داشته باشيم. چون همين است که به زندگيمان معنا ميبخشد.

فرانکر نوشت: اين خصيصه انسان است که فقط با نگريستن به آينده ميتواند زنده بماند و اين تنها راه نجات او در دشوارترين لحظات حيات اوست.

به کنار رودخانه ای آمده ايم که استعارهای را بيان کنيم. همه ما در زندگيمان از رودهايی عبور ميکنيم. آن سوی رود٬ آينده مان قرار دارد. گاهی جريان رود٬ آرام و عبور آسان است و مواقعی نيز رود متلاطم است و عبور٬ غيرقابل پيش­ بينی. اغلب اين اوقات در اين لحظات پرتلاطم ما سعی ميکنيم با پريدن در آب و شنا کردن از رود ٬گذر کنيم ولی ميبينيم که با جريان٬ به پايين رودخانه برده ميشويم. اميدواريم وقتی به کرانه ديگر ميرسيم آنجا مساعد باشد٬ اما راه بهتری برای گذر از رود هست. اينکه نسبت به آينده مان٬ بينش داشته باشيم. آن وقت ميبينيم بينشمان با قدرتش از ما پشتيبانی ميکند. بينش ٬مثل يک طناب به آن سوی رود ميرسد تا وقتی وارد آب می­ شويم دست آويزی داشته باشيم٬ رود٬ ميکوشد تا ما را ببلعد و کنترلمان را به دست آورد و ما را از مقصدمان دور کند. بايد با عضلاتمان آن را بکشيم😤٬ با مغزمان فکر کنيم🤔٬ و قلباً راسخ بمانيم. ❤️هيچ کس ديگری نميتواند اين کار را برايمان انجام دهد و در حالی که هيچ تضميمی نيست که به اهدافمان برسيم٬ اين طناب که از قدرت بينشمان امتداد مييابد٬ بهترين پيوندمان با آينده است. و اگر آن را محکم در دستمان نگه داريم٬ آنگاه آماده رويارويی با مخاطرات و حوادث فردا خواهيم بود.
کشورهايی را بررسی کرديم که از هيچ٬ به فرمانروايی جهان٬ ارتقاء پيدا کردند. ما تحقيقات مربوط به عناصر اصلی موفقيت کودکان را بررسی کرديم. از مکانی بازديد کرديم که در آن مردم در دشوارترين شرايط ممکن٬ برای انسان٬ زنده ماندند و همه اينها رشته مشترکی دارند: «قدرت بينش مثبت نسبت به آينده» حالا مطمئنم که همه شما فکر ميکنيد٬ بحث مربوط به شرکت چه شد❓اگر اين بحث را برای کشورها و کودکان و بزرگسالان موثر است٬ آيا برای سازمانها هم موثر است. در حقيقت اين بحث در هر مقياسی برای انسان بنيادين است. سازمانها يکی از بهترين مکانها برای مشاهده اين تاثير هستند. زيرا آنها٬ اندازه پيچيدگی لازم را برای استفاده حقيقی از قدرت بينش دارند. به سازمانهايی فکر کنيد که با بى تجربگی شروع کردند و حالا٬ انتفاعی و غيرانتفاعی٬ قدرت شگفت انگيزی دارند و من مطمئنم که آنها با يک بينش به پيش ميروند٬ اجازه بدهيد چند مثال بزنم. مثلاً شرکت بوئينگ٬ با بينش ساخت هواپيمای بزرگ جهانی که همان ۷۴۷ شد. يا سونی٬ با بينش فراهم کردن تفريح برای همه٬ مثل واکمن. شرکت مخابرات فرانسه که تصميم گرفت بهترين شرکت مخابرات اروپا شود و شايد بدترين بود. IBM سازمانی که برای پنداره ساخت ۰۶۳ ميل کامپيوتر خودرابه مخاطره انداخت. شرکت پليکان با طلب هميشگی مرغوبيت٬ سپاه رستگاری٬ گروهی غيرانتفاعی صد ساله برای کمک به تهيدستان ومستمندان و تويوتا که بينشش اين است که نه تنها بهترين شرکت اتومبيل دنيا باشد بلکه بزرگترين باشد.
پس سوال❓چه چيزی بزرگترين بينشهای دنيا را تشکيل ميدهد❓ اول اجازه دهيد که نکته ای بگويم که جزئی از بينش نيست و دانستن آن به عنوان بخشی از بينش خطاست. بينش صرفاً برای بيان ارقام مالی بيان نميشود. آن ارقام ٬هميشه نتيجه بينشی تحقق يافته است. پس اجزای اصلی بينش چيست❓
خب: اول بينش را رهبران بايد گسترش دهند. توده ها بينش را به وجود نميآوردند. رهبران خبره با مردم صحبت ميکنند و به حرفشان گوش ميدهند و در ضمن از اخبار دنيا آگاه ميشوند. و آن را ميکاوند. اما اين نقش رهبر است و نه پيروان ٬که آن را بگيرند و آن را به بينش قدرتمند و منسجم مبدل کنند.
دوم: گروه٬ بايد از بينش رهبر آگاه شودو بر سر حمايت از آن توافق کند. اگر آن آگاهی و حمايت را داشته باشيد٬ آنگاه اجتماعی بينشمند داريد. در ضمن برای سازمانها٬ اين آگاهی موجب توافق بر سر مسير حرکت ميشود و هنگامی که توافق بر سر مسير حاصل شود٬ تصميمگيری به اندازه قابل ملاحظهای بهبود مييابد. چون توان هر تصميمی را با مسير بينش بايد سنجيد٬ افراد اجتماعی بينشمند بايد برای به تحقق رساندن بينش با هم کار کنند.
سوم: يک بينش برای آنکه موفق شود بايد جامع و پرجزئيات باشد. کليات٬ هيچگاه به تنهايی مفيد نيست. ميخواهيم در بازار٬ اول باشيم٬ ميخواهيم بهترين شرکت دنيا باشم٬ ميخواهيم مبتکرترين صنعت دنيا را داشته باشيم٬ اينها کلمات قشنگی هستند ولی بينش را تشکيل نميدهند٬ برای داشتن بينش٬ ما بايد چگونگی سازمان٬ علت و ماهيت قضيه را با دقت کافی بدانيم تا هر کسی در اجتماع بينشمند بتواند مکان خود را در آن بينش بيابد. هر کس بايد بداند که چگونه کمک کند و چطور مشارکت کند.
چهارم: بينش بايد مثبت و انگيزه بخش باشد. يک بينش بايد مقصد داشته باشد و همه را به بالندگی اساسی برانگيزد تا بتوانيم مهارتهايمان را فراتر از حوزه کارآيی سوق دهيم. يک بينش بايد ارزش تلاش و کوشش را داشته باشد. هنگامی که بينشتان را به وجود ميآوريد بهتر است برای بينش بسيار بزرگ دچار خطا شويد تا بينشی نه چندان بزرگ❓اما نقش ارزشها در بينش مثبت: يکبار فردی به من گفت: که در دورانهای پرتلاطم مثل همان که در آن زندگی ميکنيم٬ تنها چيزی که شما را پيش ميبرد ارزشهايتان هست. من گفتم راه ديگری برای فکر کردن به آن هست. ارزشها٬ معياری هستند که شما با آنها٬ درستی مسيرتان را ميسنجيد. بدون ارزشها شايد بينشی را پديد آوريد که غيراخلاقی است. ارزشها شما را از ارتکاب چنين خطايی مصون نگه ميدارد. اما ارزشها با اينکه برای بينش بسيار ضروری هستند نميتوانند مسير را به شما نشان دهند. تنها بينش٬ ميتواند اين کار را انجام دهد. تنها نقش بينش است که سرنوشتتان را رقم ميزند.
پس نتيجه:
۱) رهبری با بينش
۲) تشريک آگاهی
۳) حمايت بينش جامع و پرجزئيات
۴) بينش مثبت و انگيزهبخش.
هنگامی که همه اينها را جمع ميکنيد٬ صاحب اجتماعی بينشمند ميشويد. و هنگامی که صاحب اجتماعی بينشمند ميشويد٬ آنگاه شما قدرتمند خواهيد بود.

دوست دارم ماجرايی را برای شما تعريف کنم. اين ماجرا از نوشته های لورن آيزلی الهام گرفته است. آيزلی فرد بينظيری بود زيرا به بهترين شکل دو فرهنگ را در هم آميخت او دانشمند و شاعر بود و از آن دو ديدگاه به زيبايی در مورد زندگی ما و نقش ما در آن مطلب مينوشت.
روزگاری مرد فرزانه ای بود (تقريبا مثل خود آيزلی) که برای نوشتن مطالبش به لب اقيانوس ميرفت. او عادت داشت که قبل از نوشتن مطالبش در ساحل قدم بزند. يک روز که در ساحل راه ميرفت هنگامی که به پايين ساحل نگاه ميکرد کسی را ديد که حرکاتش شبيه رقص بود. او با ديدن اين منظره لبخند زد و تندتر حرکت کرد تا به آن فرد برسد. وقتی نزديکتر شد ديد که او مردی جوان است. و آن جوان نميرقصد اما در عوض٬ خم ميشود روی ساحل و چيزی برميدارد و خيلی آرام آن را به اقيانوس پرتاب ميکند. هنگامی که مرد فرزانه به او نزديک شد٬ صدايش کرد. صبح به خير٬ چکار ميکنی❓مرد جوان درنگ کرد. نگاهی به بالا کرد و جواب داد٬ ستاره دريايی به اقيانوس مياندازم. مرد دانشمند گفت: فکر ميکنم اجازه دارم بپرسم که چرا ستاره
های دريايی را به اقيانوس مياندازی❓جوان گفت: خورشيد بالا آمده و مد فرو ميرود. اگر آنها را به اقيانوس نياندازم خواهندُمرد. دانشمند: اما جوان٬ مگر نميدانی که ساحل ٬کيلومترها امتداد يافته و در کنارش ميليونها ستاره دريايی است. ممکن نيست که بتوانی تاثيری بگذاری. مرد جوان ٬مودبانه گوش کرد٬ خم شد ستاره دريايی ديگری برداشت و آن را در پشت امواج شکننده به اقيانوس انداخت و گفت: برای آن يکی که موثر بود. پاسخ آن مرد٬ دانشمند را متعجب کرد. او آشفته شده بودو نميدانست چگونه جواب دهد. بنابراين به کلبه اش برگشت تا نوشته هايش رااز سر گيرد. در تمام روز٬ وقتی مينوشت تصوير آن مرد در ذهنش بود٬ سعی کرد اعتنا نکند ولی آن تصوير ٬پابرجا ماند. دست آخر در اواخر بعدازظهر متوجه شد که او به عنوان دانشمند و شاعر به ماهيت اصلی عمل مرد جوان پی نبرده بود زيرا دريافت که مرد جوان تصميم گرفته بود که تنها نظاره گر زندگی در دنيا نباشد. بکله تصميم گرفته بود در جهان٬
عامــــــــل ،
فاعـــــــــــل
و منشـــا اثـــــــر باشد.
از خودش خجالت کشيد. آن شب با آشفته حالی به رختخواب رفت. صبح بيدار شد وگفت: بايد کاری کند. بنابراين بلند شد٬ لباسش را پوشيد به لب ساحل رفت. جوان را يافت و همراه او روز را به انداختن ستاره های دريايی گذراند. اين نمايانگر چيزی با اهميت برای تک تک ماست که ما همگی توانايی اثرگذاری را داريم. و اگر بتوانيم مانند آن مرد جوان به اين موهبت ٬واقف شويم٬ با قدرت بينشمان صاحب نيروی شکل بخشی به آيندهمان ميشويم. و اين چالشی برای من و شماست. هر کدام از ما بايد ستاره های درياييمان را بيابيم و اگر ستاره هايمان را خوب و خردمندانه پرتاب کنيم٬ ترديد ندارم قرن ۲۱ جای بسيار خوبی خواهد بود.
به خاطر بسپاريد٬
بينش بی عمل٬
صرفاً يک روياســــت و عمل بی بينش صرفاً وقت گذرانٰــــی است. بينش به همراه عمل است که ميتواند دنيا را دگرگون کند.

👤ژول باركر



تاريخ : سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 3:45 | نویسنده : عمومی |

پيام آغازين ماه ارديبهشت جى تيمِ آرمان مسيب زاده

 

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

درود به خونواده جى تيمى من❤️
اميدوارم تا اين لحظه از ماه بهشت جى تيمى تون بهترين خودتون بوده باشيد
ماه فروردين كه ماه پرچالش و رشدى براى تك تك مون بود و تونستيم درس هاى زيادى ازش ياد بگيريم.
نگرش عطش جى تيمى منو با خودم روبرو كرد و ياد گرفتم كه خيلى ها موفقيت رو مى خوان ولى به اندازه ى كافى واسش تلاش نمى كنن!
حالا اين مسئله خودش رو كجا نشون ميده!؟
تو چالش ها...
ايام تعطيلات ميتونه يه مثال خوب باشه؛
ايام تعطيلات براى يه عده به همون منوالى كه سال هاى گذشته بود سپرى شد و براى يه سرى از افراد متفاوت
حالا تفاوت چى بود؟!
تفاوت تو نگرش اين دو گروه بود و هر كسى با توجه به تغييرات خودش در ارزش و نگرشش اين تعطيلات رو گذروند
تعطيلات براى يه عده رفتن به مهمونى ها بدون در نظر گرفتن تعهدشون نسبت به تجارتشون بود
براى عده ديگه فرصتى بى نظير براى برنامه ريزى ارائه محصول و تجارتشون تو همون مهمونى ها و بالابردن سطح اطلاعات و آگاهى خودشون نسبت به تجارتشون بود
شايد تو ايامى به غير از ايام تعطيل خيلى ها فرصت اينو نداشتن كه راجع به اين سبك بى نظير بدونن و افراد دسته دوم با برنامه ريزى دقيق تونستن كه آگاهى خودشون رو با اين گروه هم در ميون بذارن و همچون فرشته نجاتى باشن كه تونسته ستاره ى دريايى ديگه اى رو از دور باطل زندگى اش نجات بده كه قطعاً اثر مركب هم جواب تلاش هاى كوچيك اما مستمر و تاثيرگذار اين فرد رو خواهد داد.

اتفاقات مثبت ماه عطش جى تيمى اونقدر زياده كه اگه بخوايم به بُـــــــلدترين هاش اشاره كنيم؛
سمينار تغيير براى سطح پراسپكت بود كه سه تن از راهبران بى همتاى جى تيم ليدر پورتقى🌺 ليدر شعبانى نازنين و ليدر بانو خليلى با صلابت برگذار كننده اش بودن كه صحبت هاشون راجع به مقوله ى تغيير خودِ من رو به شخصه متحول كرد و از ليدر خودم هم كمال تشكر رو دارم براى همچين سمينار هاى باارزشى كه براى رشد همه مون تدارك ميبينن✌️

سمينار مديران منتخب جى تيم بود كه پر از درس ها و تجربيات ماندگار بود
طبق گفته ابر ليدرمون از ابتداى سال كه امسالو سال شايسته سالارى خطاب كردن،تغيير و تحولاتى براى رقم زدن يه سال بينش محور و پراز موفقيت صورت گرفته كه براى سطوح مختلف جى تيم برنامه هاى خاصى در نظر گرفته شده كه تا اينجاى سال تاثيراتش كاملاً مشهوده

و اما...
مهمترين رخداد ماه فروردين پيوستن بنده به گروه راهبران جى تيم بود كه يقيناً يكى از بزرگترين ويژن هاى من بود كه تو تاريخ ١٠-٠١-٩٦ تيكش زدم و باعث افتخار منه كه ميتونم از نگرش ها و تجربيات راهبران گرانقدر بهره مند بشم و از ليدر عزيزم بابت اين فرصتى كه به من دادند تشكر ميكنم و تمام تلاشم رو ميكنم كه با موفقيت هاى خودم شايستگى ام رو از انتخابتون نشون بدم

اطمينان دارم كه امسال افراد شايسته زيادى از تيمم رو به جمع راهبران پرنگرش جى تيم اضافه خواهم كرد كه لازمه اش فقط بينش قوى خودمون ميتونه باشه نسبت به ويژنى كه تا پايان سال واسه تك تك جى تيمى ها داريم👊

اين ماه هم سمينارهاى فوق العاده اى قراره برگزار بشه كه مى تونيد با رشد خودتون در اونها حاضر بشيد كه برخى از اونها از اين قرارند؛

سمينار مديران منتخب
سمينار دو روزه كارشناسان
سمينار كارآفرينان
و...

اطمينان دارم جى تيمِ من هم با همت و غيرت خودش تمام تلاشش رو ميكنه كه اين سمينارها رو از دست نده

بى صبرانه منو همه ى جى تيمى ها منتظر نامگذارى اين ماه از ليدر گرانقدرمون هستم و مشتاقيم تا يكى ديگر از نگرش هاى ناب موفقيت رو در خودمون درونى كنيم😍

يكى از داستان هاى مورد علاقه من در مورد يك مرد است
اين مرد داره مسيرى رو قدم ميزنه كه ناگهان يه تخم پرنده پيدا ميكنه
تخم عقاب
تخم رو برمى داره و ميذاره در لونه مرغ خونه اش
خيلى زود عقاب از تخم در مياد و با مرغ ها بزرگ مى شه
اون عقاب تمام زندگى اش كارهايى رو انجام داد كه مرغ ها انجام مى دادند
به خاك نوك مى زد تا كرم و حشره براى خودش پيدا كنه
مثل مرغ فقط چند متر از زمين بلند مى شد و قُد قُد مى كرد
زمان گذشت و اون عقاب پير شد
و يك روز چيزى رو بالاى سرش ديد
اون چيز به آرامى و با شكوه در ميان ابرها پرواز مى كرد
عقاب گفت اون چيه؟
يك مرغ جواب داد اون!؟
اون يك عقابه
اون پادشاه همه پرنده هاست
اربـــاب آسمان ها
ولى ما به زمين تعلق داريم چون ما مرغ هستيم
به اون فكر نكن چون تو هيچ وقت مث اون نمى شى
اون عقاب مثل يه مرغ زندگى كرد و مُرد...
چون اون چيزى بود كه فكـــر مى كرد هست
اين سال جديد،زمان پروازِ
من و شما مى دونيم كه به جايى كه هستيم تعلق نداريم
شايد به افرادى كه الان كنارتون هستند تعلق نداريد
هيچ ربطى به كارى كه الان مى كنيد نداريد
شما يك مرغ هستيد
در حالى كه يك عقــــاب متولد شديد
حالا سوال اينجاست...
چقدر اين تصميم گيرى قراره طول بكشه❓
اين تغيير جهت و كمى شجاعت نشان دادن
كمى شخصيت نشان دادن
اين كلمه ى شخصيت خيلى جالبه❕
شخصيت يعنى نگهدارى از عزم راسخ بعد از گذشت لحظه هيجانى تصميم گيرى
مى خواى بگى كه قصد انجام كارى رو دارى؟
دو هفته انجامش بدى و بعد تركش كنى؟!
همون كارى كه پارسال كردى؟
همون كارى كه دو سال پيش كردى؟
سبك زندگى و تجارتت رو ارتقاء بدى
يا به زندگى كردن زير خط چيزى كه براش ساخته شدى ادامه بدى؟
با مرتكب بزرگترين گناه شدن؟؟
بزرگترين گناه در زندگى از دست دادن هدف است
نبودن چيزى كه براى بودن آن ساخته شديد
يك مرغ بودن به جاى عقاب بودن❕
نمى دونم داستان ايكاروس (اسطوره يونانى)رو شنيديد يا نه؟!
ايكاروس كسى بود كه بال هايى از جنس موم داشت
پدرش بهش هشدار داد كه زياد بالا پرواز نكنه چون خورشيد بال هاش رو ذوب ميكنه
بعد چه اتفاقى افتاد؟
اين جهل ايكاروس بود كه باعث شد خيلى بالاتر پرواز كنه
خورشيد بال هاش رو ذوب كرد و بعد بووم!!
افتاد زمين و مرد
اما اين داستان كامل نيست
پدر ايكاروس در مورد خيلى پايين پرواز كردن هم بهش هشدار داده بود
گفته بود زياد نزديك به دريا پرواز نكن چون وزنت باعث ميشه كه داخل آب سقوط كنى
همه ى ما مى دونيم كه نبايد جاهل و نادان باشيم،شايد اكثر ما
اما چند نفر از ما مى دونيم كه نبايد زيادى فروتن باشيم⁉️
زيادى بردبار...
زيادى ترسو...
زيادى خجالتى...
زيادى محتاط...
مى گن بزرگترين تراژدى زندگى،زيادى بالا هدف گرفتن و از دست دادن هدف نيست؛
بلكه زيادى پايين هدف گرفتن و ضربه ديدن است❕
مى بينيم كه خيلى از مردم تو فضاهاى اجتماعى از مسائل مختلف جُك مى سازند و مى خندند
اما نمى بينيم كه مردم درباره ى محدوده ى ديگه جُك بسازن
محدوده راحتى...
هيچ استيكر و جُكى در اين مورد وجود نداره
مى دونيد چرا❓
چون خيلى از شماها تو همون محدوده ايد
بيايد در سال جديد از محدوده راحتى مون خارج بشيم
سرنوشت به افراد جسور لطف ميكنه
و اين غارى ست كه از آن مى ترسيد
و اين دقيقاً همون غارى ست كه از آن مى ترسيد
گنجى كه در آن هست كه لايقش هستيد
عزم راسخ براى سال جديد رو فراموش كنيد
بياييد يك عزم راسخ براى زندگــــى بسازيم
تا كاملاً و اصالتاً خودتان باشيد
نمى دونم چه رويايى دارى...
اما تضمين ميكنم كه همين الان كسى در بيمارستان به خدا التماس مى كند كه فرصتى را داشته باشد كه شما همين حالا آن را داريد
خرابش نكن
زمان آن فرا رسيده است كه از حد متوسط به سطوح بالا صعود كنى
زمان آن فرا رسيده كه از حساب نشدن تبديل به كسى بشيد كه رووش حساب مى شه
الان زمان پرواز است مثل عقابى كه هستيد
يا مى خواهيد به قُد قُد كردن با مرغ ها ادامه بدهيد⁉️
انتخاب با توست👈

#عقاب‌گونه_اوج_بگیرید_شمامی‌توانید💪
#آرمان_مسيب_زاده

٠٩-٠٢-١٣٩٦



تاريخ : شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 11:14 | نویسنده : عمومی |

سه مزييت موفقيت در بازاريابى شبكه اى

 

چرا Network Marketing ⁉️

بازاریابی شبکه ای، و بازاریابی چند لایه ای MLM همگی اصطلاحاتی هستند که به یک نوع "مدل تجاری" Business Model اشاره می کنند.با وجود قضاوت نادرست بسیاری افراد و همچنین علی رغم بکار گیری نادرست، توسط برخی افراد غیر آگاه، بازاریابی شبکه ای از پتانسیل اجرایی استثنایی برخوردار است . در هر شاخه چندین سیب خراب وجود دارد و در این صنعت گاهی بیش از آنچه انتظار می رود.
اما در صورتی که بتوانید یک شرکت تجاری "شایسته" را بر گزینید، می توانید نتایج فوق العاده ای کسب کنید. بازاریابی شبکه ای بر خلاف تجارت های سنتی یا تجارت franchise، تنها مدل تجاری است که از سه مزیت مهم به یکجا بهره می گیرد و ترکیب این سه عامل است که به مدل تجاری بازاریابی شبکه ای ، پتانسیل اجرایی خارق العاده ای میدهد. هیچ تجارت دیگری را سراغ ندارم که این سه عامل قدرتمند را با سرمایه اندک و زمان کوتاه به خدمت بگیرد. حال آنکه پیوستن به Network Marketing فقط با خرید یک کالا امکان پذیر است .
با محبوبیت و عمومیت اینترنت فرصت های زیادی در اختیار عموم قرار گرفته است.هر یک ازما قطعا بارها با پیام های "سریع و ساده پولدار شوید" بر خورد کرده ایم اما در این میان فقط تعداد محدودی از این هزاران مورد، یک فرصت واقعی برای کسب ثروت هستند. به عنوان مثال من اخیرا ایمیلی دریافت کرده ام که ادعا دارد "بهترین پلان سود رسانی" را دارد و در ماه بیش از 4۰۰۰00 $ پورسانت می پردازد و تا به حال بیش از ۶۵۰۰۰۰ نفر از این درآمد ها آن بهره مند شده اند.این ارقام، ما را به هیجان می آورند اما با کمی دقت در می یابیم، اگر چنین باشد آنها به طور متوسط به هر فرد در مجموعه 61/0$ یعنی 61 سنت می پردازند و ادعا می کنند که برخی افراد می توانند تا حدود ۱۰۰۰۰$ در ماه درآمد کسب می کنند . اگر چنین باشد با متوسط 61 سنت برای هر فرد، برای عده کثیری هیچ پولی باقی نمی ماند .
اما بگذارید این گونه شروع کنیم.سیستم های آموزشی، ما را ترغیب می کنند آنچه می دانیم برای خود به عنوان راز نگه داریم وخود را برای یک "شغل" و نه یک "فرصت تجاری کارگشا" آماده کنیم . از این میان برخی می خواهند رئیس خود باشند ولی از آنجا که شهامت لازم برای کسب موفقیت در خارج ازحیطه امن خود را ندارند نمی توانند به بسیاری از خواسته هایشان برسند.برخی دیگر از کار خود و شیوه زندگی خود راضی هستند و چیز بیشتری نمی خواهند و برخی دیگر همیشه از شکست می هراسند. اما شمایی که می خواهید به بی نیازی مالی برسید و کنترل زندگی خود را به دست بگیرید بدانید :
سه مزییت موفقیت در بازار شبکه ای عبارتند از:

1
‏Residual Income
درآمد رسوبی یا دائمی
2
‏Leverage
مضاعف سازی (پول و زمان و انرژی)
3
‏Duplication
تکثیر و رشد هندسی (همانند سازی)

1- درآمد رسوبی Residual Incomeچیست ؟
یک نوع درآمد دائمی که معمولا زمانی به دست فرد می رسد که وی انجام آن را به اتمام رسانیده است. راههای زیادی برای کسب درآمد رسوبی که گاهی درآمد دائمی نامیده می شود وجود دارد ولی بسیاری هرگز به آن نیاندیشیده اند.و متاسفانه اینگونه راهها هم از دسترس عامه مردم به دور بوده اند. یک نمونه از این نوع درآمدها برنامه های تلویزیونی است که به دفعات روی آنتن می روند و به ازاي هر بار پخش به سازندگان آن پول پرداخت میشود. نویسندگان نیز درآمد رسوبی دریافت می کنند که به آن Royalties یا حق التالیف می گویند. هنرپیشه گان ، موسیقیدانان و شرکتهای بیمه از حرفه های آشنایی هستند که با این روش کسب درآمد میکنند.
درآمد رسوبی - درآمدی که با انجام کار فیزیکی درگیر نیست – کلید ثروت و دولتمندی است .
شاید ساده ترین و بهترین مثال درآمد رسوبی انفعالی Passive Residual Income، سودی است که به پول شما در بانک تعلق می گیرد.
اجازه دهید برای درک این نوع درآمد شما را با مفهوم " میلیونر مجازی " Virtual Millionaire آشنا کنم . فرض کنید شما یک میلیون دلار در بانک دارید که سودی برابر 6% به آن تعلق می گیرد. بنابراین درآمد سالیانه ای برابر ۶۰۰۰۰دلار ( قبل از پرداخت مالیات) کسب می کنید در این صورت با این منبع درآمد انفعالی ،شما یک میلیونر مجازی می باشید. میلیونر مجازی کسی است که هر ماه پول خوبی دریافت می کند چه در آن مقطع به کار اشتغال داشته باشد و چه نداشته باشد.
اما مثال دیگر شرکتهای بیمه بازنشستگی است، هدف اولیه از این طرحها این است که آنقدر پول انباشته باشید که در هنگام بازنشستگی بتوانید باقی عمر را بادرآمد رسوبی انفعالی آن زندگی کنید.
در بازاریابی شبکه ای می توان در زمانی کوتاه این درآمد رسوبی را با مضاعف سازی و تکثیر در درون یک شبکه به دست آورد.
اولین سوالی که من از افراد می پرسم این است: کدام یک را انتخاب می کنید ، شغلی که بیکباره ماهی 500 دلار به شما بپردازد یا شغلی که از ماهی 10 دلار آغاز می شود اما هر ماه 2 برابر می شود؟ آنهایی که 500 دلار را انتخاب می کنند یا مشتریان احتمالی خوبی نیستند و یا به آموزش نیاز دارند.این سوال خوبی برای محک زدن افراد است. مسلما ماهی 10 دلار و هر ماه 2 برابر ماه قبل خیلی زود از ماهی 500 دلار سبقت می گیرد.
اما روی دیگر درآمد رسوبی این است که مدتی وقت لازم است تا میوه آن را بچینید.قدرت و زیبایی این کار در انتهای کار است و نه در ابتدا. عبارت "سریع و ساده پولدار شوید"حتی اگر در یک شرکت موفق باشید تعبیر درستی نیست و اکثر افرادی که در Network Marketingشکست می خورند یا شرکت مناسب را انتخاب نکرده اند یا انتظار نتایج آنی داشته و دلسرد شده اند.
2- مضاعف سازی Leverage :
طول شبانه روز 24ساعت است و شما هر چقدر با استعداد باشید و درآمد ساعتی تان هر چقدر باشد اگر از شیوه مضاعف سازی استفاده نکنید وقت کم می آورید. و درآمدتان همیشه در حصار زمان محدود است ولی حتی در یک شبکه Network Marketing کوچک شما به نتایج مشابه با 24 ساعت کار، منتها با درصدی از تلاش تک تک افراد بدست می آورید. مثلا یک نمونه از مضاعف سازی دریافت این مقاله توسط اینترنت است زیرا من مجبور نیستم شما را حضورا آموزش دهم و در جایی دیگر از کره زمین در حال استراحت یا آموزش یا... هستم.

متاسفانه در بیشتر تجارتهای سنتی تنها کسانی که از مضاعف سازی سود می برند صاحبان و سهامداران هستند.
ولی آنچه در مدل تجاریNetwork Marketing حائز اهمیت است این است که هر فردی فرصت یکسانی برای آن دارد که "مالک " تجارت خود شود. ( با پرداخت کثری سرمایه و زمان).
و اما دومین سوال من این است: کدام یک را انتخاب می کنید 100% از تلاش یک نفر یا 5% از تلاش 100 نفر را؟
آنها که100%از تلاش یک نفر را انتخاب می کنند یا مشتریان احتمالی خوبی نیستند و یا نیاز به گذراندن کلاس ریاضیات و آموزش دارند.

مسلما 100 % از یک فقط یک است ولی 5% از 100، 5 است و این یعنی 500% افزایش که این مقدار با همکاری افراد گروه بیشتر هم می شود .اگر درآمد شما به فعالیت چندین نفر وابسته باشد و نه یک نفر اتفاقات منفی کمتر در آن اثر می گذارد و قابل اعتماد تر است.

3- رشد هندسی Duplication:
بهترین مثالی که برای رشد هندسی دیده ام مثال یک پنی در روز است که معمولا برای بیان سود مرکب (بی نیاز از مالیات) بکار میرود. اگر شما با روزی یک پنی شروع کنید و هر روز ان را به مدت 30 روز،2 برابر کنید در آخر ماه چقدر جمع کرده اید؟ حدس بزنید در روز سوم چهار سنت و... آیا متوانید عددی برابر 5 میلیون دلار را باور کنید؟(دقیقا 5368708 دلار) حیرت آور است .
این تخمینی از پتانسیل رشد Network Marketing است.اگر من بتوانم به شما بیاموزم،خودم را دو برابر کرده ام. اگر هر یک از ما یک نفر دیگر را آموزش دهیم خود را 4 برابر کرده ایم و پس از مدتی نتایج باور نکردنی است .

در اینجا لازم میدانم نکته ای را روشن کنم ،شرکت در برخی از برنامه های رایگان مانند عضویت در کلوپهای "جذب زیر مجموعه"Down line Club که به شما وعده می دهند "ما همه کار برای شما انجام می دهیم" و شما را ثروتمند میسازیم، هرگز نمی تواند درآمد واقعی طولانی مدت برای شما ایجاد کند و باعث افزایش پتانسیل هایتان نمی شود. افرادی هم که جذب این افراد و مکانها می شوند می خواهند سواری رایگان بگیرند و تنبل تر از آن هستند که بخواهند کاری برای تجارتشان انجام دهند.

در جایی خواندهام "طبق آمارهای IRS در سال 1984، 20% میلیونر های جدید از Network Marketing بوده اند که این رقم در سال 1994 به 50% رسیده است."
من این آمار را باور نمی کنم ولی آنچه مسلم است بسیاری از میلیونر های جدید قطعا از صنعت Network Marketing بر می خیزند.

موفقیت از آن بهترین هاست و ما بهترینیم💪



تاريخ : شنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 8:24 | نویسنده : عمومی |

به خودت باور داشته باش...

" جايي كه ايمان واقعي و خلوص بي چون و چرا حضور دارد؛ سلامت، موفقيت و قدرت نيز حضور دارند. "

" ديل كارنگي"

درود بر صميمى ترين خونواده دنيا،جى تيم🌍

با کمک نيروي ايمان‌ می‌توان در هر كاري پيروز شد. ايمان به پروردگار يكتا؛ ايمان به عملکرد و پشتكار خود و ايمان به نيروي خويش براي انجام كارها، مانند كوهي است كه همواره مي‌توانيد به آن تكيه كنيد. ايمان نيرويي است كه خوشحالي، موفقيت، آرامش، قدرت و تمام مواهب زندگي را به ارمغان مي‌آورد.

تلاش كنيد تا در راه موفقيت قبل از هر چيز، ايمان واقعي را به دست آوريد. ايمان واقعي باعث مي‌شود تا توان روحي، قدرت مقابله با مشكلات و پايداري در اهداف در شما به طرز چشمگيري افزايش يابد.

قدرت سحرآميز ايمان💫

كسي كه ايمان دارد، هرگز درباره موفقيت يا شكست نگران نمي‌شود. او مي‌داند كه شكست هم پله‌اي ديگر براي رسيدن به موفقيت است. ايمان و اعتقاد، قدرتي سحرآميز دارد. اگر نسبت به امور و روابط اطراف خود ايمان داشته باشيد، نيروي دروني خود را بهتر به كار مي‌گيريد و در نتيجه رفتارهاي بهتر خواهيد داشت و در کارهای‌تان کمتر اشتباهی پيش می‌آيد.

" ايمان داراي نيرويي معجزه‌آسا و قدرتي شگفت‌انگيز است."💪

يادتان باشد كليد موفقيت احساس اطميناني است كه در خود به وجود مي‌آوريد و اعتقادي است كه موجب مي‌شود، به عنوان يك انسان، نيروهاي خود را گسترش دهيد.

چنانچه به موفقيت خود در كاري ايمان داشته باشيد، امكان موفقيت خود را بالا مي‌بريد و چنانچه به شكست خود معتقد باشيد، قدر مسلم از پيش شكست خورده‌ايد.

يك اصل كلي💯

چيزي به نام شكست وجود ندارد. هر رويدادي نتيجه يك سري از فعاليت‌ها است. اگر اين نتايج براي شما خوشايند باشند آن‌را "موفقيت" مي‌ناميد و اگر ناخوشايند باشند به آن شكست مي‌گوييد. پس بهتر است كه تلاش و تجربيات خود را با احساسي مثبت و نيرومند، توام کرده و آن‌را به موفقيت تبديل نماييد.

" هركاري را از صميم قلب انجام دهيد. نه تنها به خاطر اين كه ديگران مي‌گويند، بلکه به اين خاطر كه آن را باور داريد."

يادتان باشد اگر در جريان هر مبارزه‌اي جرأت و ايمان داشته باشيد، پيشاپيش نصف مبارزه را برده‌ايد.

تكيه بر نيروي برتر مي‌تواند همه چيز را سامان بخشد. اين نيروي برتر، در درجه اول پروردگار و آنگاه اراده و پشتكار خود شما است. هنگامي‌كه خود را به خدا مي‌سپاريد، مي‌دانيد نيرويي عاقل‌تر، مهربان‌تر و مسلط‌تري پشتيبان‌تان است و همين به شما انگيزه‌اي مي‌دهد تا در انجام كارهايتان از نيرو و توان بالايي استفاده کرده و امكان موفقيت خود را بيشتر نماييد.

موفقيت تا ابد👊

احساس موفقيت و ايمان رسيدن به آن، در تمام داستان‌هاي كودكان نيز مستتر است و معمولاً به صورت رويا بر قهرمانان جلوه مي‌كند. نكته‌اي كه در اينجاست، اين است كه آنان همگي روياهاي خود را باور مي‌كنند و آنقدر به حصول آن ايمان دارند كه اندکی بعد با همان شرايط روبرو مي‌شوند و با پشتكار و اراده خود بر مشكلات غلبه مي‌كنند. آخر داستان‌ها جمله‌اي جادويي وجود دارد، كه شايد هرگز آن‌را جدي نگرفته باشيد. جمله‌اي كه مي‌گويد: "و آن‌ها تا ابد به خوبي و خوشي زندگي كردند." من به شما اطمينان مي‌دهم كه با ايماني چون ايمان آن قهرمانان و پشتكاري مانند آن‌ها، تا زماني‌كه زنده‌ايد و نيز بعد از آن شادی و خوشنودی را از آن خود کرده‌ايد.

زندگينامه📜

اگر در ميان زندگينامه افراد موفق جستجو كنيد، به زندگي بسياري از بزرگان برمي‌خوريد كه نيروي ايمان و اراده آن‌ها، سرنوشت عجيب و جالبي را برايشان رقم زده است. يكي از افرادي كه شايد خيلي هم با وی آشنا نباشيد، پيانيست معروف چيني "شوشينگ لي" است. "شوشينگ لي" سال 1960 در پاريس، يكي از بزرگترين معلمين پيانو بود. او با شرکت در كنسرت‌ها و رسيتال‌هاي بزرگ، جوايز بسياري در سراسر اروپا به دست آورد. روزي، بعد از يك موفقيت فوق‌العاده، خبرنگاري فرانسوي با او مصاحبه کرد و اين مصاحبه، نهايتاً كتابي شد به نام "كجاوه اشكها" كه زندگينامه "شوشينگ لي" در آن شرح داده شده بود.

"شينگ لي"، در سن 13 سالگي، با فشار و تحميل خانواده‌اش در چين، با مردي بيمار ازدواج كرد. در 14 سالگي اولين كودك خود را به دنيا آورد. سال‌ها مورد آزار و شكنجه والدين همسرش قرار گرفت. امري كه در آن دوران در کشور چين عادي بود- كودكان خود را در انبار، بدون پزشك و به تنهايي به دنيا آورد. در 16 سالگي بيوه شد و بالاخره در 20 سالگي، از خانه پدرشوهر گريخت. او در كتاب خود بارها و بارها خاطرنشان كرده كه : "هميشه مي‌دانستم زندگي من وابسته به موسيقي است، در شب‌هاي تنهايي و وحشت، روزي را مجسم مي‌كردم كه موسيقيدان شده‌ام." و در جايي ديگر مي‌گويد: "اين قدرت اراده‌ام بوده كه بدون كوچكترين تأخيري مرا مستقيماً به سمت آينده‌ام سوق داد. اولين باري كه پيانو را ديدم، به زمين افتاده و گريستم. گويي گمشده‌ام را يافته بودم."

از چيزي نترسيد😱

ايمان به موفقيت، ممكن است ناگهان شاهراه وسيعي را پيش پاي شما باز کرده و يا ممكن است كوره‌راهي باريك را در طول زمان بسازد. اما به‌هرحال، با كمي صبر حصول به آن حتمي است. درحالی‌که، نااميدي از آن و انديشيدن دائم به شكست، به سرعت شما را با آن روبرو مي‌سازد. اگر به شكست بينديشيد و بروز آن‌را باور كنيد، خود را صد قدم به آن نزديك مي‌كنيد. افكار هراس‌آور شما از چنان نيروي مغناطيسي برخوردار هستند كه مي‌توانند هر مصيبت و سانحه‌اي را به‌سوي شما جلب كنند. يك ضرب‌المثل قديمي مي‌گويد: "از هر چيزي بترسيد، سرتان مي‌آيد." اين ضرب‌المثل برآمده از نيروي فكر و قدرت ايمان آدمي است. به هرچه ايمان بياوريد، آن را به‌سوي خود دعوت مي‌كنيد.

يادتان باشد: اگر ايمان داشته باشيد، پاداش درخور ايمان خود به دست مي‌آوريد و اگر ايمان نداشته باشيد و احساس ترس و تزلزل كنيد، لاجرم نتيجه ناخوشايندي به دست خواهيد آورد.

درست است كه در مواقع سختي، بروز ناملايمات و رويدادهاي ناخوشايند، حفظ ايمان و پايداري كار خيلي مشكلي است و در اين‌گونه موارد، معمولاً قدرت تفكر و تعقل خود را از دست مي‌دهيم؛ اما موفقيت و پيروزي حتمي از آنِ كسي است كه در اين شرايط بتواند ايمان و اعتقاد خود را حفظ کرده و با قدرت فراوان به سمت هر آنچه كه مي‌خواهد، حركت كند

#آرمان_مسيب_زاده
١٩ فروردين ٩٦



تاريخ : شنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۶ | 13:8 | نویسنده : عمومی |

پيام آغاز ماه جى تيم آرمان مسيب زاده

 

خدا هست،منم هستم؛پس همه چيز هست...

درود بر بهترين و صميمى ترين خونواده دنيا😍

عيدتون مبارك...
عيدى من يادتون نره فقط😜
شوخى كردم!!!
من عيدى خودم رو با تيك خوردن بزرگترين ويژن زندگى ام گرفتم!!
خيلى واسش تلاش كردم و بها دادم ولى بالاخره بدستش آوردم؛
به شما هم همين نصيحت رو دارم
اگه ويژنى كه داريد خواسته واقعى تون باشه و حاضر باشيد واسه بدست آوردنش تا آخرين نفس جنگنده تلاش كنيد ١٠٠٪‏ بهش مى رسيد؛
ولى اگه هنوز اون ويژن براتون محقق نشده،به احتمال زياد اشتياق سوزانتون نبوده
✅حالا مى رسيم به اشتياق سوزان من؛
❤️راهيابــــــى من به گـــروه راهبــــران جــــى تيــــــم❤️
و استفاده از نگرش هاى ليدرهاى قدرتمند و پرنگرش كه باعث افتخارمه در جمع شون حضور دارم🙏
مطمئنم كه خبر راهبرى من و بدنبالش اعضاى قدرتمند تيمم رو به زودى كل جى تيم خواهند شنيد😉✌️
راستشو بخوايد من امسال رو با درك و ديد بهتر نسبت به چرايى هام آغاز كردم و خدا رو شكر تونستم خوب شروعش كنم و دليلش رو همون نگرش زيباى "اگه خوب تمومش كنى،مى تونى خوب شروعش كنى..." بود كه آغازى بود براى يه تغيير و تحول اساسى در سالِ جديد؛
#سالِ_تحقق_ويژنهاي_بزرگ

برای یک تحول عمیق در زندگی‌تان حاضرید؟ 
بگذارید داستانی برایتان بگویم.

من در دفترم یک آکواریوم داشتم...
...پسردایی‌ام شروع کرده بود به آکواریوم‌سازی و من به عنوان تشویق، اولین‌اش را از او خریدم. در این آکواریوم، دو تا ماهی انداخته بودم برای این‌که تنها نباشند. یک همکار انگلیسی داشتیم که برای کارهای بازرگانی گه‌گاه به دیدنِ ما می‌آمد و نامش «جِف» بود. یک روز صبح آمد توی دفترِ من و همین‌طور که داشت قهوه‌اش را می‌خورد، به‌طنز گفت: «فلانى با این دریاچه چه کار می‌کنی؟» گفتم: «جِف، می‌دانی من اینها را برای چه اینجا گذاشته‌ام؟» ادامه دادم: «این ماهی‌ها فکر می‌کنند دنیا همین آکواریوم است. من این را اینجا گذاشته‌ام و هر روز صبح نگاهشان می‌کنم تا یادم نرود دنیا دفترِ من و کشورِ من نیست. به همین جهت به خارج از کشور رفتم و به همین جهت هر جا چیزی برای آموختن باشد، می‌روم.»

خانم‌های محترم! آقایان عزیز! دنیا اتاقِ شما نیست، دفتر و کوچه و خیابان و حتی شهر و کشور و قارۀ شما نیست. دنیا خیلی بزرگ‌تر است. الان با تحقیقات نشان داده‌اند که هر چیز مادی که تاکنون توسط بشر کشف شده، ۲ تا ۳ درصد از دنیاست. یک چیزی حدود ۱۷درصد، ضدِ ماده و بیش از ۸۰ درصد از دنیا، چیزی است که ما نمی‌شناسیم‌اش و به آن «مادۀ تاریک» می‌گویند. و ما فکر می‌کنیم، دنیا همین‌جاست!

 

خانم‌های محترم! آقایان عزیز! دنیا اتاقِ شما نیست،
دفتر و کوچه و خیابان و حتی شهر و کشور و قارۀ شما نیست.
دنیا خیلی بزرگ‌تر است.

 

دنیا، آکواریوم نیست و من و شما ماهی نیستیم. من حتی اگر آن ماهیِ درون آکواریوم باشم، از آب بیرون می‌پرم. لااقل در واپسین لحظۀ عمرم، دمی از هوای بیرون و دنیای بیرون از آب را تجربه خواهم کرد. حداقل یک چیزی بیشتر از ماهی‌های دیگر خواهم دانست. موافقید؟

من امروز افتخار حضور در سمينار تغيير رو داشتم كه ٣ تن از راهبران ارزشمند جى تيم در اون سخنرانى كردن؛
سمينارى كه بخشى از اون رو دوست دارم با شما شِير كنم

اما چرا «ده نمک»؟

بگذارید یک داستان برای شما تعریف کنم. داستان به حدود ۳۵ سال پیش برمی‌گردد. من دانشجو بودم. یک عده دانشجو، با دو مینی‌بوس، برای تورِ شمال و رفتن به فیروزکوه، تجهیز شدیم. مینی‌بوس‌ها از بالای ورامین رد شدند. یکی از دانشجو‌ها گفت اینجا دِهی است به نام دِه نمک. برویم این دِه را ببینیم. راهنمایمان موافقت کرد. وارد دهِ نمک شدیم. یک دِه ارواح. خانه‌های گِلی. نه درختی و نه پرنده‌ای و نه سگ و گربه‌ای. خشک و برهوت. یک مادر و دختر، توجه مرا جلب کردند که داشتند در هاون، نمک می‌کوبیدند. پرسیدم اینها دارند چه کار می‌کنند؟ گفتند اینها نمکِ سنگ را می‌کوبند و بعد می‌فروشند.

گفتم: «نمک که قیمتی در ایران ندارد. چقدر سنگِ نمک را باید خرد کنند تا امورات‌شان بگذرد؟»

یک فقرِ سنگین وجود داشت. قلبم به درد آمد. هنوز هم که دارم برای شما تعریف می‌کنم، آن ناتوانی و فقر را با تمام وجودم دارم حس می‌کنم. آن صدای باد را می‌شنوم. خیلی ناراحت شدم و تحت تاثیر قرار گرفتم.

مینی‌بوس‌ها راه افتادند و راهیِ فیروزکوه شدیم. در راه، مغزِ من درگیرِ این مادر و دختر بود. به جادۀ شمال که رسیدیم، به خودم گفتم چرا اینها آنجا را ترک نمی‌کنند که به اینجا بیایند که این همه سبزه و آب و پرنده هست؟! اگر هم قرار است بمیرند، لااقل تشنه نمیرند. و این سوال، مثل یک نبض در سرم می‌زد. و این سوال را از شما می‌پرسم. چرا اینها ده نمک را ترک نمی‌کنند؟ می‌ترسند؟ 
عادت کرده‌اند؟ 
جای دیگری را نمی‌شناسند؟ 
هدفی ندارند؟ 
قانع‌هستند به آن‌چه که هستند و دارند؟ 
دلبستگی دارند؟ 
نمی‌خواهند تغییر کنند؟ 
اطلاعات ندارند؟ 
👈بله همۀ اینها می‌تواند باشد.

همۀ ما به نوعی در «ده نمک» زندگی می‌کنیم

دوستانِ عزیز، متاسفم که به اطلاعتان برسانم همۀ ما به نوعی در ده نمک زندگی می‌کنیم. به هر دلیلی در ده نمک زندگی می‌کنیم. و وقتی مردمِ یک شهر یا کشور در ده نمک زندگی کنند، شهر یا کشورشان در ده نمک است. ما در ده نمک هستیم، با توجه به امکاناتی که برایمان باز است. 
از شما می‌پرسم: می‌خواهید در دهِ نمک زندگی کنید؟ اگر نمی‌خواهید، لطفا همین حالا از جایتان بلند شوید. دستتان را رویِ قلبتان بگذارید تا با خداوند عهدی ببندیم: «خداوندا، به من کمک کن تا بدانم دنیا آنی نیست که من شناخته‌ام. خداوندا، به من کمک کن تا دِهاتِ نمکِ خود را پیدا کنم. و به من کمک کن تا آنها را سریعا ترک کنم. من می‌توانم!»

از کجا بفهمیم در ده نمک هستیم؟

در ایامی که آیین و مناسک مذهبی برگزار می‌شود، اگر از خیابان‌ها رد شوید می‌بینید که نوشته‌اند: «هیئتِ عزادارانِ فلان، مقیمِ تهران». «انجمن کرمانی‌ها، آذری‌ها، جنوبی‌ها و... در تهران». در ونکوور هم که برویم، می‌بینیم که ملل مختلف، جمعِ خودشان را تشکیل داده‌اند. چرا ما این‌قدر دورِ هم جمع می‌شویم؟ از چه می‌ترسیم؟ از ناشناخته‌ها، از تنهایی، از این‌که نتوانیم ارتباط برقرار کنیم. از این‌که طرد شویم، امنیت و.... همۀ اینها اولش یک ترس است. و همه‌اش هم ذهنی است. ما می‌ترسیم ما را نپذیرند یا به ما میدان ندهند و طرد شویم. و برای همین است که دور هم جمع می‌شویم. می‌رویم به یک شهر دیگر و محیط ایزوله برای خودمان می‌سازیم. به جای آن‌که قاطی شویم و به‌شان چیزی یاددهیم و ازشان چیزی یادبگیریم، خودمان را جدا می‌کنیم. اینها دهاتِ نمک است. ده‌های نمکی که تحت عنوان وطن‌پرستی و آیین‌پرستی با خودمان می‌بریم. به جای آن‌که یادبگیریم، آنی را که داریم، می‌خواهیم تکرار کنیم. اولِ همه‌شان، ترس است. و امروز روزی است که ما باید این‌ها را بشناسیم و در پایان، همه را از بین ببریم.

نشانه‌های زندگی کردن در ده نمک چیست؟

هر روز صبح‌‌ همان کاری را می‌کنیم که دیروز می‌کردیم. هر شب آن نتیجه‌ای را برداشت می‌کنیم که دیشب برداشت کردیم. آیا زندگی، تکرارِ تکرار است؟ نه نیست. من در ده نمکم گیر کرده‌ام و مثل «اسب عصاری» دارم دور خودم می‌چرخم. زندگی تکرار نیست. من یک چیزی را به عنوان زندگی تکرار می‌کنم. زندگی خیلی بزرگ و وسیع است. زندگی را و توانایی‌هایمان را یادبگیریم. بشناسیم که ما که هستیم. یادبگیریم که دنیا آنی نیست که من فکر می‌کنم.

📢با تمام پیشرفت های تکنولوژی و دستاوردهای نظامی ملل، تا کنون هیییییییچ سلاحی برای مقابله با موفقیت شما ساخته نشده است...

این را می دانستید؟؟؟

برای همه ی اون هایی که خسته شدن از کارهایی که همیشه میکردن... 
برای اونایی که نتایج شون خسته شدن...
واسه اونایی که خسته اند از معمولی بودن، از متوسط ها، از خاص نبودن روز و شب شون... از یکنواختی نتایج... برای همه ی اون هایی که میخوان چیزی جز اینی که هستن باشن... برای همه ی اونایی که رویایی در زندگی شون دارن و برای همه ی کسایی که پا تو مسیر رویاهاشون گذاشتن...

برای شما...

برای هرکدوم شما 
یک پیغام دارم...

آیا هنوز هم وقت نرسیده چیزی در درون شما تغییر کنه؟؟

و آیا هنووووووز هم عین تماااااام سال هایی که از عمرتون گذشت، منتظر معجزه ای هستید تا رویاها تون تحقق پیدا کنه؟؟

آیا فکر نمی کنید وقتشه خودتون رو به خودتون و دنیا معرفی کنید؟؟

این صداها چیه درون تون؟؟چرا ساکتش میکنید؟؟ چرا نمیذارید ادامه بده؟ چرا نمیذارید خودشو معرفی کنه؟؟ بذارید صدای خواسته هایی که ساااااال هاست در سینه تون دفن شده فریاد بشه... 
دنیـــــــــــــــــــا منتظر ظهــــــــــــــور شمااااااست..

اگر وقتش رسیده پس پیغام من رو گوش کنید..

🕐این حرکت عقربه های ساعت نیست که زمانی تازه رو در زندگی شما به وجود میاره، 
✔️این حرکت ذهن شماست✔️
شما دوست دارید چیزهایی که پشت سرتون گفته میشه رو بشنویید‼️

میخواهید اونا رو پشت سر بگذارید🔆
دشمنانی که امروز میبینید در آینده نخواهید دید✅✅

✳️تا کنون هیچ سلاحی برای مقابله با موفقیت شما ساخته نشده❕❗️

❇️صحبت های دیگران پشت سر شما رو خدا محکوم میکنه✳️

این زمان منه،،،،،،
حقیقت ماجرا اینجاست که همه‌ی افراد دلشون میخواد کاملا تغییر کنن ✅ شما نباید از خودتان شرمسار باشید

✅همه ی ما در حال تغییر فرآیندهای درون خودمون هستیم❕
برای این که از گذشته خودمون بهتر باشیم
بذارید امسال دوباره متولد بشید،،،،بهتر از قبل،،،،

❎اجازه نمیدم عادت های گذشته جلوی این تغییر رو بگیره❎

سال جدید...منه جدید....
سال جدید....منه جدید...

چیزی که مارو مجزا میکنه یک دگرگونیه. 
امکان تغییر....
💹میل به رشد و نمو💹

هیجان و علاقه به بلند شدن از زمین و ایستادگی در برابر مشکلات 
⭕️من خستم از انجام کارهایی که همیشه میکردم اگر من کارهای گذشتمو انجام بدم من همیشه همون جایی خواهم بود که قبلا بودم. ✅من میخواهم اونوپشت سر بگذارم ، کسی اینجاست که حتی فکرشم نمیکرد امشب اینجا باشه اونه که شمارو به اینجا کشونده.

✅چون شما از اون میخواید یک آدم جدید در سال جدید باشید عقاید و تفکری جدیدی داشته باشید، 
✳️چون نبردگاه اصلی در ذهن شماست✳️

اونجایی که مبارزه درش اتفاق می افته شما با اون میخوابید ،شما با اون بیدار میشید، شما با اون به سرکار میرید، شما به خاطر اونه که غذاتونو میخوریدو هضم میکنید. جلوی همه آدمها میخندید و هیچ کس نمیدونه در شما چه نبردی وجود داره❗️

✅اون یک موقعیت جغرافیایی نیست ، اون یک بدهی نیست، اون پول نیست اون نفرت نیست اون دروغگو نیست اون دشمن نیست ، اون بدگو نیست، اون میدون جنگ نیست.
😡😡😡😡😡😡
از دست دادن امیدتون به خاطر حرفهای مردم رو بذارید کنار اون چیزی نیست که در مورد شما میگن و اهمیت میدن❎

✅اون چیزی هست که شما درباره خودتون میگیدو اون سرنوشت شمارو تهدید میکنه. شما هرگز به وسیله چیزهایی که مردم میگن شکست نخواهید خورد، شما با حرفهایی که خودتون درباره خودتون میزنید شکست خواهید خورد،

💎من این رو به شما هدیه میدم💎
📍به خاطر عظمت و شکوهتون، به خاطر اون رویایی که براش میجنگد، نشون میدید که میتونید بدستش بیارید.

✅این خیلی سادست....

اگر رویایی دارید که به اندازه کافی بزرگه و دوست دارید براش بجنگید اگر شب و روز براش تلاش کنید،
براش زمانتون ، آرامشتون و خوابتونو ترک کردید✅
اگر شما رویاتونو تصور کنید و براش برنامه ریزی کنید و زندگی تون بدون اون بی فایده وبی ارزش به نظر برسه، اگر شما با سختی براش تلاش کنید و اذیت بشید و ترس مقابله با اونو کنار بگذارید، اگر واقعا دنبال چیزی رفتید که میخوایدبا تمام ظرفیت، توانایی و هوشمندی که دارید.
💟ایمان ، امید، اعتماد، سماجت و سرسختی. اگر سرما ، فقر، گرسنگی و درد بیماری نتونه تورو از رویایی که داری دور کنه

❤️❤️با کمک خدا بهش میرسی❤️❤️

✅تو باید از درونت رشد کنی
چیزی که من سعی میکنم به شما عزیزان بگم اینه:
.
.
.
.
.
🔴شما میتونید یک سال جدید داشته باشید، ولی این به این معنا نیست که ذهنیّت جدیدی دارید!!!

میخوام به شما بگم:
🔴شما میتونید یه ماشین جدید بخرید، ولی اگر یک پیر مرد رو داخل اون ماشین بذارید میشه گفت که هنوزم اعتقادات قدیمی خودش رو داره...
دارم میگم:
🔴یک خونه ی جدید نمیتونه دلیل بر ازدواج باشه...
🔴یک همسفر جدید و یک مسیر جدید شما رو یک آدم جدید نمیکنه...

اگر شما فکر میکنید که باید معجزه ای رخ بده تا آدم جدیدی باشید، من رو ببخشید... ‼️خبر بدی براتون دارم ‼️

شمـــــــــــا نمــــــــــــی تونیـــــــــــــد . . . ‼️

چرا متوجه نیستید؟؟ 
بودن، موجب شدن نیست...

تمام حرفم همینه:

🔃یک زندگی جدید، از افکاری جدید میاد و یک نگرش جدید برای نگاه کردن به زندگی...

📢📢📢📢📢📣📣📣📣📣📢📢📢📢
من نمیتونم در آینده قدم بردارم و به گذشته فکر کنم من نباید اجازه بدم چیزهایی که بقیه دربارم میگن فرصتم رو از بین ببره بهشون سیلی بزن و بگو
😡😡😡😡😡😡
من همین امشب میخوام شما رو از بین ببرم من میخوام امشب نابودشون کنم، من میخوام امشب تمومش کنم من میخوام همه چیو پشت سر بذارم💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪

#آرمان_مسيب_زاده 
١١ فروردين ٩٦



تاريخ : جمعه یازدهم فروردین ۱۳۹۶ | 21:49 | نویسنده : عمومی |

اين 7 راز شما را به يك ميلياردر خودساخته تبديل مى كند!

 

 

اگر میخواهید میلیونر شوید این مقاله را نخوانید، فقط اگر میخواهیند میلیاردر شوید این مقاله را بخوانید.

اگر تا به امروز فکر میکردید داشتن چند ده میلیون تومان امینت مالی بدست می آوردید، باید نا امیدتان کنم… با توجه به شرایط اقتصادی نه تنها ایران بلکه کشورهای دیگر، چند ده یا حتی صد میلیون تومان نمیتواند یک آینده تضمینی برای شما و خانواده و فرزندانتان به ارمغان آورد.

 

اما چند سال پیش، موسسه Fidelity Investments تحقیقی بر روی سرمایه گذاران میلیاردر انجام داد و در کمال ناباوری نتایج آن خلاف تصور همگان بود : 42% از افراد میلیاردر احساس ثروتمند بودن نمیکنند و فکر میکنند زمانی که (میانگین) 7.5 میلیون دلار بر داراییشان اضافه شود ،تازه احساس ثروتمند بودن خواهند کرد.

 

این مقاله یک سری نکته و روش برای پس انداز کردن پول برای روز مبادا یا روش های صرفه جویی و کاهش هزینه های صحبت نخواهد کرد…
شما در این مقاله یاد خواهید گرفت یک بنیان فکری میلیارد دلاری برای خود بسازید تا تبدیل به یک میلیاردر خودساخته شوید و با کمال لذت از خرج کردن پول احساس شادی کنید بدون آنکه نگران کم شدن موجودی تان باشید زیرا شما بعد از خواندن پی خواهید برد به جای کاهش هزینه ها باید درآمدتان را افزایش دهید، اما چطور؟ به خواندن ادامه دهید :

 

این 7 راز شما یک میلیاردر خودساخته تبدیل میکند :

 

راز شماره 1 : برای میلیاردر شدن، اولین کار تصمیم گیری است
در دنیای تجارت قانونی به نام قانون فقر وجود دارد که اولین بار به قلم برایان تریسی نوشته شد :
او نوشت که افراد فقیر، تنها به این دلیل ثروتمند نیستند زیرا تصمیم نگرفته اند ثروتمند شوند.
بله، واقعا هم اینچنین است. برای ثروتمند شدن و تبدیل به یک میلیاردر شدن باید فقط یکبار برای همیشه با خودتان اتمام حجت کنید، تصمیم نهایی را بگیرید.
اریک توماس، سخنران انگیزشی، زمانی که بی خانمان بود کنار یک رستوران لوکس خوابیده بود که مهمترین تصمیم زندگی اش را آنجا گرفتم. توماس میگه که " اون موقع چنان قدرتمند با خودم عهد بستم که یک روز من هم میلیاردر خواهم شد و در این رستوران غذا خواهم خورد مانند دیگر افراد میلیاردر". توماس تنها 2 سال بعد توانست اولین میلیون دلار خودش را از طریق فروش کتابش بدست آورد و پیروزی اش را در همان رستوران جشن بگیرد.

 

شما باید یکبار، فقط یکبار تصمیم خودتان را بگیرید، آیا میخواهید میلیاردر شوید یا نه؟ و بعد آنرا بر روی کاغذ بنویسید : “من یک میلیاردرم و ارزش من بیش از 100000000 میلیارد تومان است” و هر روز صبح با خود مرور کنید تا عمیقا وارد ضمیرناخودآگاهتان شود.

 

راز شماره 2 : افکار فقیر، می میرند.
قانون دیگری در دنیای تجارت وجود دارد به نام قانون تامین کننده ، یعنی هیچ محدودیتی برای پول در این دنیا وجود ندارد، شما هرچقدر پول که بخواهید میتوانید داشته باشید
بله، هیچ محدودیتی برای پول در این دنیا وجود ندارد، محدودیت فقط در افرادی است که پولها را در اختیار دارند.
برای تبدیل شدن به یک میلیاردر شما باید از شرّ افکار فقیر خلاص شوید. افکاری که اکثرا از کودکی در ضمیر ناخودآگاه شما نهادینه شده و هیچ تلاشی برای دور کردنشان ندارید. فقط دلتونو به یه سری حرفای بی اساس خوش کردین که همین عامل میشه تا نتونید به میلیاردر شدن فکر کنید. به جملات که من میگم توجه کنید: 
“افراد فقیر شادتر اند.” ، “افراد فقیر ایمان قوی تری دارند”، “غذات رو تا آخر باید بخوری شاید دیگه هیچوقت همچین غذایی گیرت نیاد” “پول داشتن سختی کشیدن دارد و ...... " . این افکار که به صورت ناخودآگاه با صحبت کردن با افراد عام، فقیر یا حتی اکثرا از تلوزیون وارد ضمیر ناخودآگاهتان میشود را باید دور بریزید. این افکار باعث میشود هرزمانی که میخواهید احساس ثروتمند بودن بکنید جلوی شما را بگیرد. شما اگر زهر های نهفته در این جملات را پیدا نکنید و آنها را از بین نبرید ، هرگز نمیتوانید ثروت را جذب کنید.

راز شماره 3 : وظیفه شما ثروتمند شدن است
میدانستید که افراد ثروتمند و میلیاردر اکثرا کارآفرین هم هستند؟ معمولا انگیزه آنها برای ثروتمند شدن کسب پول نیست ! پول باعث میشود آسایش بیشتری داشته باشند، اما انگیزه واقعی آنها با رفع نیاز بازار، با ایجاد تغییر، پیشرفت و… برطرف میشود. افراد ثروتمند برای درآمد بیشتر کار نمیکنند، آنها برای تولید محصولی جدیدتر، کشف نیاز جدیدتر، وارد ماجراجویی جدید میشوند و جالب اینکه پول خود به خود بدنبال انها می آید.
افراد ثروتمند هنگام مواجه با کمبود پول، یا بحران مالی، از هزینه های خود نمی کاهند، در عوض بیشتر تلاش میکنند بر درآمد شان بیافزایند. اگر با افراد ثروتمند صحبت کنید، بزرگترین پیشرفت هایشان را در زمان شکست، بحران مالی و اتفاقاتی مشابه داشتند که دو راه پیش رو داشتند، راه آسان (کم کردن هزینه و تلاش نکردن) راه دوم و سخت تر که کمتر کسی بدنبال آن میرود (کم نکردن هزینه و تلاش مضاعف). اگر میخواهید که ثروتمند شوید باید راه دوم را انتخاب کنید

راز شماره 4 : خودتان را با افراد ثروتمند احاطه کنید.
برای ثروتمند شدن بی نهایت منبع یادگیری و مربی وجود دارد. اما شما تا زمانی که خودتان را با افراد میلیاردر واقعی احاطه نکنید نمیتوانید ثروتمند شوید، چرا؟ چون شما با هر فردی معاشرت داشته باشید، ناخودآگاه رفتاری مشابه طرف مقابلتان خواهید داشت. این یک اصل است. شما اگر دقت کنید رفتار مشابه زیادی با دوستتان دارید. شما نمیتوانید میلیاردر شدن را فردی یادبگیرید . شما نمیتوانید میلیاردر شدن را از فردی که طرزفکرش این است “میلیاردر شدن بستگی به سرنوشت آدمها داره…” یاد بگیرید. شما باید میلیاردر شدن را افراد میلیاردر یاد بگیرید، نه اینکه از آنها بخواهید به شما آموزش دهند بلکه آنرا خودتان در آنها کشف کنید. باید در افراد میلیاردر کاملا به مواردی که الان میگم توجه کنید: 
چطور سرمایه گذاری میکنند؟ چطور حرف میزنند؟ چطور تیم اداره میکنند؟ چطور با پول رفتار میکنند؟ نگرششان در مورد پول چیست؟
پیدا کردن جواب این سوال کار سختی نیست. فقط باید با دقت به رفتارشون دنبالش بگردین.

راز شماره 5 : مانند یک میلیاردر کار کنید
افراد ثروتمند به شدت بر روی زمانشان حساس اند…. آنها زمان را میخرند، در حالی که افراد فقیر آنرا می فروشند.
افراد ثروتمند میدانند زمان به خودیِ خود از پول با ارزش تر است، پس ثروتمندان افرادی را استخدام میکنند تا کارهایی را که به حد کافی مهارت ندارند را برایشان انجام دهند. یا کسی را استخدام میکند که کارهایی را انجام دهد که نسبت ارزش آن کار به خروجی ان کم است. مانند مستخدم خانه، کارگر یا حتی مدیر فروش. اما تصور نکنید افرادی که چنین عمل میکنند سخت کار نمیکنند. در واقع برعکس، افراد ثروتمند بیش از افراد فقیر کار میکنند، دیرتر از افراد فقیر میخوابند و زودتر از افراد فقیر بیدار میشوند. آنها چنان غرق کارشان میشوند که احساس پیروزی میکنند نه احساس کار کردن. پس از امروز تمرین کنید که شبیه یک میلیاردر کار کنید.

راز شماره 6 : یاد بگیرید که به جای خرج کردن، سرمایه گذاری کنید
افراد ثروتمند پول خرج نمیکنند، آنها سرمایه گذاری میکنند.
در ایران کمتر، اما در خارج از کشور مالیات به ازای خرج کردن پول بیشتر است از سرمایه گذاری است. پس این قانون به میلیاردر شدن آنها خیلی کمک میکند. میبینید که به اندازه مالیات دادن به عنوان یک بازوی پیشرونده به سوی ثروتمند شدن به شما کمک میکند. البته نه در ایران..... بماند....
به افراد فقیر دقت کنید... افراد فقیر یک عمر کار میکنند تا خانه ای به صورت قسطی بخرند. افراد ثروتمند، یک آپارتمان میخرند، آنرا اجاره میدهند، با اجاره آن قسط هایشان را پرداخت میکنند و هر سال بر ارزش خانه افزوده میشود و تبدیل به سرمایه بهتری میشود.
افراد ثروتمند ماشین های لوکس نمیخرند تا احساس راحتی کنند. آنها معمولا ماشین های معمولی برای کارشان میگرند و اگر ماشین لوکس میخرند تنها دلیل آن حفظ برند شخصی و اعتبارشان است. پس یاد بگیرید که بیشتر سرمایه گذاری کنید و کمتر خرج کنید. یاد بگیرید که وقتی با یک موقعیت روبرو میشوید چگونه آن را به یک فرصت سیرمایه گذاری تبدیل کنید.

و مهمترین راز
راز شماره 7 : منبع درآمد چندگانه بسازید
افراد ثروتمند هرگز بر روی یک منبع درآمد تکیه نمیکنند… آنها چندین منبع درامد برای خود دارند . آنها از منابعی در حال کسب درآمد هستند که عاشق آن هستند، آن کار را دوست دارند و از انجام آن لذت میبرند.
اگر افراد ثروتمند را ببینیند متوجه میشوید که معمولا کمتر صبح تا شب بر سر یک کار هستند، آنها تنوع را دوست دارند و همین کار باعث میشود انرژی بهینه ای را به همه کار های خود تزریق کنند. 
احتمالا شما هم تجربه کردید زمانی که تنها امیدتان موفقیت در یک کار میشد، به احتمال زیا دآن کار به شکست روبرو میشد. اما زمانی که چندین جهت برای تمرکز حواستان داشته باشید و موفقیت یکی از کارهایتان تاثیر زیادی بر کل موفقیت شما نداشته باشد ، دقیقا همان کارها یک به یک با موفقیت روبرو میشوند. به راز طلائی آخر خیلی توجه کنید.... باید جرات داشته باشید و همه این رموز را به کار بگیرید و در آخر باید بدانید، افراد ثروتمند از ثروتمند شدن شما خوشحال میشوند. زیرا آنها به خوبی قانون تامین کننده را میدانند و دو دلیل عمده برای این طرز فکر خود دارند: 1) ثروتمند شوید تا بتوانید محصولات یا خدمات آنها را بخرید 2) آنها دوست دارند با افراد ثروتمند بیشتری معاشرت کنند. پس ثروتمند شدن شما مساوی است با افزایش ثروت ثروتمندان. و به این تکته آخر صحبتم به دقت توجه کنید:
برای افراد ثروتمند بزرگترین راز، ثروتمند نشدن افراد فقیر است. زیرا آنها میدانند که خودشان افراد برگزیده یا خاصی نیستند که ثروتمند شدند… افراد ثروتمند دوست دارند شما نیز ثروتمند شوید . شما میتوانید ثروتمند شوید. پس از همین الان با هم عهد میبندیم که در ملاقات بعدی شما را میلیاردر ببینیم. تعجب نکنیید. میتو.انید اگر بخواهید میلیاردر شوید میتوانید.....

 

خدایا ممنونم که کمکم کردی تا توسط مكتب جى تيم تبديل به يه میلیارد بشم. کمکم کن میلیاردر بمونم نه تنها با پول بلکه با عشق ..با محبت... با طراوات یاورام و گل های زندگیم....
قدر لحظات شاد و پر انرژی زندگیتونو بدونید
شب و روزتون عالی و آفتابی🔆

 



تاريخ : جمعه سیزدهم اسفند ۱۳۹۵ | 14:38 | نویسنده : عمومی |

پيام اول ماه جى تيمِ آرمان مسيب زاده

خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...

 

درود به جى تيمى هاى اصيل و با غيرت🎭

چه ماه بى نظيرى رو تجربه كرديم با نگرش زيباى اصالت
اينكه براى تبديل شدن به يه جى تيمى اصيل بايد اول يه انسان اصيل باشيم
درك اين موضوع حالا حالاها جاى كار داره و هر كسى بسته به درك و شعور خودش تونست متوجه بشه كه چقدر با ويژگى هاى يه جى تيمى اصيل فاصله داره و خوشابحال افرادى كه متوجه اين فاصله شدن و پذيرفتنش...!

ماه بهمن،بهمنى از افتخارات به پا كرديم كه پر از تجربيات ارزشمند و حس هاى خوب بود؛

ويژن هاى پيايى اى كه توسط جى تيمى ها تيك خورد كه بلدترينش ويژن هاى خواهران فرج اله زاده،مدير بانوهاى بانگرش و هميشه همراه تيمم بود

دو تا از ويژن هاى اشتياق سوزان خودمم كه خيلى برام ارزشمند بود اين بودش كه تونستم طبق ادعايى كه در نظرم در پيام اول ماه ابرليدرمون داده بودم كه به سمينار اصالت در راهبرى خودمو ميرسونم،رسوندم وارزش تحمل تمام سختى ها تا رسيدن به اين موفقيت رو در هر لحظه حضورم در اين سمينار كم نظيرر احساس ميكردم

و جا داره از انتخاب بجا و شايسته ليدرم هم تشكر كنم كه نذاشت من تابلو بشم و اين ادعا،بُلفى بيش نباشه!!😀

و دوميش هم نويسنده شدن من در وبسايت جهانى گلوبال بود كه برام بى نهايت جذابه كه از اين ماه مى تونم پيام اول ماه تيمم رو خودم تو سايت قرار بدم...

زادروز تولد بهترين رفيق،پدر پولدار،اسطوره ى زندگى، نمى دونم واقعاً با چه عنوانى كه برازنده شون باشه ليدرمون رو خطاب كنم كه مهمترين رخداد ماه بهمن بود و ١٧ بهمن بهمراه كليپ تبريــــــك راهبران،ويدئو خاطره انگيزى كه با عشق فراوان به ابرليدرمون ضبط و ثبت شد،رو هيج كدوم از جى تيمى ها فراموش نخواهند كرد

سمينار فوق العاده خرده فروشى كه توسط ليدر گرانقدرم به صورت اختصاصى براى تيمِ جهانى من با حضور راهبر الماس،ليدر حسن زاده عزيز و بقيه راهبران محترم برگزار شد مسئوليت منو صد چندان كرد تا بتونم با موفقيت هاى خودم بخش كوچكى از محبت هاى ليدرم رو جبران كنم.

رونمايى از محصول جديد،يونيك و بين الملى بيز،قارچ گانودرما لوسيدوم(بهترين قارچ درمانى جهان) كه راه رو براى جهانى شدن ما هموار تَر كرد.

و چندين وچند افتخارات مهم ديگه كه مجال گفتنش نيست...

خب دوستان
ماه اسفند،ماه سرنوشت سازى براى هممونه!
از اين جهت حساسه چون ماه جمع بندى ١١ ماه تلاش و سخت كوشى ماست.
نمى دونم مى دونيد يا نه!؟
تو شغل هاى سنتى،ماه اسفند ماه جمع بندى حساب هاى ماليه...
كم و كاستى ها تو اين ماه مشخص ميشه
اينكه ١١ ماه چه عملكردى داشتى و كجاها خوب بودى و كجاها هم كم گذاشتى كه بايد جبران كنى
چون نميشه كه حساب ها جور درنياد!!
نمى شه با عدد منفى و بدهى سالتو تموم كنى!
اينكه از خودت راضى نباشى و بخواى با همين حس سال جديدت رو شروع كنى؛
سالى كه با كلى ايده و فكر تازه شروع ميشه
با اميد به اينكه به همشون دست پيدا ميكنى👊
سه ماه آخر سال،يه عهدى باهم بستيم،يادت مياد!؟
عهد كرديم تو اين ٩٠ روز باقى مونده،تا آخرين نفس براى تحقق ٥ تا از هدف هاى كوتاه مدت خودمون بجنگيم و كم نياريم،
خب الان وقت جمع بنديه!!
به چند تاش رسيدى؟
خيلى حس خوبيه كه يه عده تونستن به اين مهم برسن و تونستن به خيلى ها و مهمتر از همه به خودشون ثابت كنن كه اگه با تمام وجود هدفى رو بخوان؛
طوريكه هر روز رو با فكر رسيدن بهش زندگى كنن صدر درصد بهش ميرسن و همينجا صميمانه بهشون تبريك ميگم
اما يه عده هم بودن كه نرسيدن
خب كه چى؟؟
يه ماه وقت دارى،بذار دقيقش رو بهت بگم
٢٣ روز ، ٢ ساعت ، ٤٠ دقيقه زمان باقيه تا پايان ماه
پس ميشه،فقط بايد به تلاش ات ادامه بدى و كم نيارى
چون زمانى كه كم آوردى حسى بهت دست ميده كه از نرسيدن به هدف هات برات سخت تره...
حس شكست خورده بودن!!!
دفتر صورت مالى تجارت تو هنوز جا داره براى نوشتن و تيك زدن
تو كه مسلماً نمى خواى مثل يه شكست خورده سالتو شروع كنى
پس بلند شو و بگو من مــــــى تونم
چون بايد بتونــــــــم
بايــــــــدى براى خودت تعيين كردى!؟
تنها تفاوت بين تو و اونهايى كه ويژن تيك مى زنن تنها تو اين دوكلمه ست كه بايد فريادش بزنى😤

بايــــــــد بشه
يعنى راه ديگه اى نداريم
يا به اون اهداف و چرايى باور دارى و ابايى ندارى كه همه بدونن كه ديوانه محقق شدنشى
يا اون هدف و چرايى واقعى نيست و يه عمر مجبورى تو حسرت رسيدن بهشون بسوزى و بسازى و براى تسكين دل سينه سوختت بهانه هاى بنى اسرائيلى بيارى...

ولى تو اينجورى نمى خواى باشى پس...
جار بزن و به همه بگو كه ميرسى
بگو كه يا ميرسم يا مى ميرم
چون ليدرهاى الان يه زمانى اينو به خودشون گفتن
اونها دو سال آينده شون رو به وضوح ميديدن
تو چه تصويرى از دوسال آينده جى تيمى خودت دارى؟!
خودت رو مى بينى كه يه ليدر موفقى؟؟
اينكه يه سازمان چند هزار نفره دارى؟؟
اينكه همه تو رو بعنوان يه فرد موفق ميشناسن
و تونستى تاثير گذار باشى تو زندگى خيلى ها
به خيلى از هدف هات رسيدى و تونستى اون زندگى اى كه هميشه آرزوش رو داشتى براى خودت و خونواده ات بسازى
قشنگه نه؟؟؟؟؟
تو دو سال آينده ات رو هر روز مرور ميكنى كه بهت انگيزه بده!؟
امكان نداره موفقيت خودت رو تو آينده ببينى و آروم بشينى
امكان نداره حس ات پايين باشه
امكان نداره مثل يه ليدر بزرگ فكر و برخورد نكنى
چون تو يه ليدرى و من باورت دارم كه ميتونى برسى

اگه مثل من با تمام بند بند وجودت تشنه موفقيتى و نمى خواى دست رو دست بذارى و شاهد موفقيت هاى بقيه باشى
پاشو و به سمت من بيا كه با هم اين مسير رو بدون توقف تا تهش بريم
منو تو
اگه پايه اى
يا علــــــــــى💪

#آرمان_مسيب_زاده
٧ اسفند ٩٥



تاريخ : شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ | 14:53 | نویسنده : عمومی |

چرا به اهدافتان نمي رسيد؟

چرا به اهدافتان نمي رسيد؟

آیا اهدافتان مانع شما هستند؟

نوشتۀ   Hilton Johnson

همۀ آن چیزهایی كه دربارۀ هدفگذاری گفته می شود آنطورها هم كه می گویند، حقیقت ندارد. در واقع، من معتقدم كه ایدۀ تصمیم گیری بر اساس یك هدف بزرگ بلند مدت می تواند برای موفقیت، زیانبار باشد. بگذارید بیشتر توضیح دهم. در اوایل دهۀ 1970، به من یاد دادند كه برای اینكه موفق شوم باید یك هدف بزرگ داشته باشم.... سپس آن را به صورت سالانه تبدیل كنم.... ماهانه.... هفتگی و اهداف روزانه.... و برای به اجرا درآمدنش باید نوشته شده و دارای محدودۀ زمانی باشد.... و سپس آن هدف را همراه داشته باشم تا بتوانم اغلب اوقات آن را ببینم و به این طریق آن را به حافظۀ نیمه هشیارم بسپارم. آشنا بنظر می آید، نه ؟ 

اما، افراد بسیار زیادی (مثل من) معمولاً در استفاده از این سیستم هدفگذاری خشك و انعطاف ناپذیر به مسائلی برمی خورند از جمله اینكه:   

1-هدف مورد نظر خیلی بزرگ است، ما را از پا در می آورد و هیچ كاری انجام نمی شود.

2-اتفاقات بسیار زیادی از زمان حال تا زمان هدف مطلوب می تواند رخ دهد كه باعث منحرف شدن و دلسرد شدن ما می شود.

3-ما نمی دانیم چگونه شروع كنیم و در نتیجه شروع نمی كنیم.

4-حمایت لازم را نداریم و در نتیجه نمی دانیم كه چه كار انجام دهیم. 

5-هدفی كه برای خود در نظر گرفته ایم ما را به مسیرهایی می كشاند كه برایشان برنامه ای نداشته ایم ... و در نتیجه سردرگم می شویم. 

همۀ اینها در نهایت به بی تحركی و مسامحه می انجامد. شاید برایتان جالب باشد بدانید كه قبل از اینكه دربارۀ هدفگذاری چیزی بیاموزم، بدون داشتن هیچ سیستم هدفگذاری در بیزینسم به موفقیت رسیده بودم. 

فقط هر روز بهترین كاری را كه می توانستم انجام می دادم و موفقیت بطور خودكار نصیبم می شد. حاضرم شرط ببندم كه در طول تاریخ، صاحبان بیزینس و راهبران بزرگ بسیار زیادی بوده اند كه بدون داشتن تصمیمی برای یك هدف بزرگ به موفقیتهای چشمگیری رسیده اند. 

آنها صرفاً شروع به كار كرده و همانطور كه به كار ادامه می دادند فرصتها بطور خودكار خودشان را نشان می دادند. Pierre Omidyer، بنیانگذار eBay، می گوید كه شركتش بطور تصادفی ایجاد شده است. او فقط می خواست یك داروساز Pez برای دوست دخترش بیابد و سپس كارها یكی پس از دیگری پیش آمد. حالا، eBay یك شركت سه میلیارد دلاری است.

این برای هدفگذاری، خیلی بزرگ است! البته اشتباه برداشت نكنید، برای بعضی از افراد، تعیین اهداف بزرگ و پیگیری یك سیستم هدفگذاری انعطاف ناپذیر، ایدۀ بسیار خوبی است. اما برای اكثر افراد (مثل من) فقط تفكر و خیال پردازی دربارۀ آینده و برداشتن گامهای عملی ساده و فوری می تواند كاملاً مناسب باشد. آنچه كه من (و سایر افراد اهل كسب و كار) دریافته ایم كه خوب جواب می دهد این است كه رؤیاپردازی كرده و در ذهنمان برای آینده برنامه ریزی كنیم اما ... روی هفتۀ بعد تمركز كنید.

همۀ توجهتان بر این باشد كه فوراً كاری انجام دهید. در نتورك ماركتینگ، این كار مثلاً می تواند فقط دو یا سه جلسۀ معرفی در یك هفته باشد. این كار را برای چند هفته انجام دهید و مسیر موفقیتان خودش را برایتان آشكار خواهد كرد. ممكن است كه نتیجۀ نهایی شما شبیه آنچه كه برنامه ریزی كرده بودید نباشد، اما نتایج، مناسب شما بوده و كاملاً حقیقی اند.

آنها می توانند بسیار بزرگتر از هر هدفی بشوند كه تا بحال رؤیایش را داشته  و تصمیم بر تعقیبش داشته اید. برای موفقیت در نتورك ماركتینگ به یك سیستم انعطاف ناپذیر نیازی ندارید. فقط نیاز دارید كه بر كار هفتۀ بعد تمركز كنید. خوب، حالا قصد دارید برای هفتۀ بعد چه كار كنید؟



 


تاريخ : جمعه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۵ | 13:56 | نویسنده : عمومی |

چرا عزم های سال جدید  (تصمیم گیری برای سال جدید)، مضحکه شده است؟

چرا عزم های سال جدید۱ (تصمیم گیری برای سال جدید)، مضحکه شده است؟

نوشته  Jack Zufelt ۲

 

رؤیای آمریکایی داشتن درآمدی که بتوانید به واسطه آن در هر زمان هر آنچه اراده کنید انجام دهید، برای هر کسی دست یافتنی است، به شرطی که از قوانین حاکم بر موفقیت پیروی کند. اغلب اوقات، مردم اطلاعات دقیقی ندارند تا بتوانند تصمیمات صحیحی بگیرند که موفقیت یا شکست‌شان را تعیین می‌کند.

امسال برای افراد فرصت بسیار خوبی است برای از نو شروع کردن، رها کردن گذشته، داشتن سال و دهه ای بهتر از قبل، و رسیدن به اهدافی که هنوز به آنها نرسیده‌اند. فرصتی است برای شروعی دوباره با عزم و تصمیمی برای بهتر بودن و بهتر انجام دادن. حداقل در تئوری.

یک برنامه عالی که خوب بنظر می رسد و باید کار کند..... اما برای بسیاری از افراد کار نمی‌کند. 

عزم های سال جدید جزم شده‌اند تا ...باشند. چرا هر کسی می‌داند که در نقطه چین چه کلمه‌ای باید گذاشت؟ چون همه تجربه کرده اند و سال به سال هم این تجربیات تکرار می شوند. این همان چیزی است که در مورد  هدفگذاری۳ هم اتفاق می‌افتد. مدام، اهداف تنظیم می‌شود و سپس کسی به آنها نمی رسد.

کلمه عزم۴ نشان می‌دهد که کسی در مورد چیزی "ثابت قدم۵" (عازم) است. واژه‌های مترادف ثابت قدم عبارتند از مصمم۶.... مصر۷.... قاطع۸.... و تغییر ناپذیر۹. تصمیم، گرفته شده است و  عزم، جزم شده است. اگر عزمی جزم شود و سپس شکسته شود، بسادگی به این معنی است که شما ثابت قدم یا مصمم یا متعهد به انجام آن نبوده اید.

اگر صرفاً فکر کنید که در مورد به دست آوردن چیزی مصمم هستید اما واقعاً اینگونه نباشید، حرکت در مسیر محقق شدن آن چیز را آغاز می کنید ، اما دیر یا زود تسلیم شده و آن را رها خواهید کرد. عموما برای اکثر اهداف چنین اتفاقی می افتد.

اگر درست مصمم باشید، اهداف و آرزوهای شما به دست خواهد آمد، اما به شرطی که یک عامل قطعی و حیاتی وجود داشته باشد. اگر این عامل نباشد، رؤیاها و آرزوها محکوم به پژمردن و نابودی هستند و تنها شکست و ناکامی باقی می‌ماند. برای هر کسی که رؤیای به دست آوردن زندگی مطلوب تری دارد، یک روش بسیار ساده وجود دارد.

این روشی است که دلیل واقعی همه موفقیتها را در تمامی عرصه‌های زندگی مشخص می‌کند. اگرچه این دلیل اصلی تمام موفقیت‌ها و پیروزیهاست، اما مرتباً از آن چشم پوشی می‌شود. با این وجود آنقدر حیاتی است که اگر حذف شود، شکست، نتیجه اتوماتیک وار آن خواهد بود. هر کسی که در هر زمینه‌ای از زندگیش به اوج موفقیت رسیده است، ناخودآگاه این عامل را داشته و این روش را به کار برده است.

این عامل و روش بر مبنای آموزه های مرشدان۱۰ و کارشناسان نیست. همه آنها بیشتر همان نظریه‌های قدیمی بر اساس هدف گذاری، خواندن کتابهای خودیاری۱۱، گفتن جملات تأکیدی روزانه۱۲ و تصویر سازی۱۳، PMA، NLP، گوش دادن به سخنرانی های انگیزشی و نوارهای ذهن نیمه هشیار، شکستن تخته، راه رفتن روی ذغالهای داغ و غیره و غیره را ارائه می دهند.

این به اصطلاح "کلیدهای" موفقیت در مدت مدیدی از قرن بیستم آموزش داده می شدند. در آرزوی یافتن شادی و موفقیت، میلیون‌ها دلار و میلیونها ساعت وقت صرف سمینارها و کتابها و نوارها شده است تا صرفا به این نتیجه برسیم که اینها جواب نمی دهند.

حتما فکر می‌کنید با این همه پول و زمانی که برای مجموعه وسیعی از فنون و روشهای خودیاری صرف شده است، تعداد بسیار بیشتری از مردم به رؤیاهایشان دست می‌یابند. اما اینطور نیست. زیرا پذیرش و اعتماد کورکورانه به رازهای پر هیاهوی موفقیت منجر به تصمیمات اشتباه و در بسیاری از موارد، اتلاف وقت و پول خواهد شد.

راه بهتر و ساده تری وجود دارد.

شما باید به هر دو این سؤالات پاسخ مثبت دهید: 1) آیا آنقدر زیرک هستید تا چیزی که کسی قصد دارد به شما آموزش دهد را یاد بگیرید؟ 2) آیا باور دارید دانش لازم برای رسیدن به موفقیتی که ‌خواهان آن هستید در جایی‌ از یک کتاب، یک کلاس، یک نوار یا یک دوره آموزشی وجود دارد؟

اگر پاسخ شما به هر دو سؤال مثبت باشد،‌ آنگاه برای دستیابی به بالاترین سطح در هر زمینه ای از زندگی، همه آنچه باید انجام دهید یافتن یک کاتالیزور است، که از درون خودتان تأمین می شود، و آن دو چیز (زیرکی و دانش) را با هم ترکیب می کند. آیا واقعاً موفقیت و کارایی عالی، اینقدر ساده است؟ مسلماً. یک لحظه دیگر می فهمید که چرا اینگونه است.

هدفگذاری، سلطان فعلی تمامی روشهای موفقیت است که تاکنون آموخته شده است. هر کسی آموخته است که اگر اهدافش را بنویسد و هر روز آنها را بخواند، بالاخره به طریقی آنها تحقق می یابند. این کاملاً درست نیست. تحقیقات من نشان می‌دهد که 7 یا 8 مورد از 10 چیزی که شخص در لیست اهداف می‌نویسد هرگز اتفاق نمی‌افتد. هر کسی اهدافی دارد که  آنها را به پایان نرسانده و بسیاری از افراد اهدافی دارند که آنها را حتی شروع نکرده اند.

وقتی شخصی ایده هدفگذاری را قبول می‌کند و می بیند که هفته‌های متوالی، ماههای پیاپی و سالیان سال گذشت و به اهدا فش نرسیده است، تقریباً همیشه در مورد خودش نتیجه‌گیریهای منفی می کند شبیه اینکه: من استحقاقش را ندارم یا من یک شکست خورده ام. هر نتیجه گیری منفی کاملاً درست نیست.

اگر در یکی دو سال گذشته به یک سخنرانی انگیزشی گوش داده‌اید به این سؤال پاسخ دهید: چه مدت هیجان زده (برانگیخته) باقی ماندید؟ اغلب مردم می‌گویند: تا زمانی که از پارکینگ بیرون آمدم، دو روز، دو هفته. نتیجه‌ای که باید از واکنش این شرکت کنندگان در سراسر دنیا بگیریم این است که سخنرانهای انگیزشی و تحریک کننده هر چقدر هم که خوب و گیرا باشند، تأثیر ثابت و پایداری ندارند.

کتابهای خودیاری بسیاری وجود دارد. در کتابخانه تان چند تا از این کتابها دارید؟ یکی؟ 5 تا؟ 20 تا؟ 100 تا؟ چند تا کتاب جا می گیرد؟ آیا کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید" را خوانده‌اید؟ اغلب می‌گویند نه. قسمت "بیندیشید" را می بلعید اما قسمت "ثروتمند شوید" اتفاق نمی‌افتد.(قرص را می خورید اما اثری از بهبود نیست! م) چرا؟ یا کتاب نقصی دارد یا اینکه شما در گرفتن مطالب آن کودن هستید. درسته؟

اگر پس از خواندن این همه کتاب، هنوز به سطحی که می‌خواستید دست نیافته اید، باید نتیجه بگیریم که یا شما قادر به فهم مفاهیمی که در کتاب هست نیستید یا کتابهایی که خوانده اید پر از اطلاعات غلط است. البته هیچ یک از این‌ها صحیح نیست. نه شما کودن هستید و نه اطلاعات، غلط هستند. در این میان، فقط چیزی گم شده است، فقط همین. همان عاملی که در ابتدای مقاله به آن اشاره شد.

آیا دوست دارید مردم به شما دروغ بگویند؟ البته که نه. پس این عقیده را باور نکنید که دروغ گفتن به خودتان اشکالی ندارد و شما را موفق خواهد کرد. این همان چیزی است که عقیده تأکید های روزانه از شما می خواهد که انجام دهید. "وزن من 125 پوند است." "من یک مرسدس دارم." " من هیچ بدهی ندارم." اگر این‌ها حقیقت ندارند پس چه هستند؟ دروغ.

فرضاً ذهن نیمه هشیارتان تفاوت بین حقیقت و دروغ را نمی فهمد. حتی اگر این مطلب صحیح باشد، ذهن هشیارتان که مطمئنا می فهمد. با هزار بار گفتن اینکه ثروتمندید، لاغر هستید یا فروشتان افزایش یافته یا مرسدس دارید، هیچ کدام از اینها اتفاق نخواهد افتاد. از این به بعد تأکیدهای روزانه را انجام ندهید. صرفاً یک تمرین بیهوده است. ممکن است احساس خوبی داشته باشید از اینکه فرضاً "ذهنتان را برنامه‌ریزی می‌کنید" اما قطعاً اینطور نیست.

گفته می‌شود که ذهن شما مثل یک کامپیوتر عمل می‌کند..... ورودی آشغال، خروجی آشغال – ورودی خوب، خروجی خوب۱۴. ذهن شما بی اندازه از کامپیوتر متفاوت است زیرا شما حق انتخاب دارید. شما مجبور نیستید تنها به این دلیل که در گذشته چیزهای بی ارزشی در ذهنتان قرار داده شده است پس امروز هم چیزهای بی ارزشی از آن خارج کنید. بالعکس، ریختن اطلاعات خوب در ذهنتان هم به این معنی نیست که اطلاعات خوبی از آن بیرون خواهد آمد. اینکه ذهنتان چگونه کار کند مسئله ای است که به انتخاب شما بستگی دارد. 

مفاهیم خودیاری بسیاری وجود دارد که دارای عیب‌های مشابهی هستند که باعث می شود آنها در زندگیتان غیر عملی شوند. اما هنوز هم میلیونها نفر از مردم آنها را به کار می‌برند. چرا؟ چون به آنها گفته شده است که به این طریق شما موفق می شوید و آنها هم آنچنان وحشتناک بدنبال موفقیت هستند که کورکورانه این اطلاعات را قبول می‌کنند.

حتی هنگامی که موفق نمی‌شوند، باز همان روش را با شور و هیجانی تازه امتحان می کنند و یا پول  بیشتری صرف سمینار یا کتاب بعدی می‌کنند. این تعریف دیوانگی است که بدین شکل بیان می شود "انجام آنچه که قبلاً انجام می داده‌اید و انتظار نتایجی متفاوت داشتن". راه بهتر و ساده تری وجود دارد.

تقریباً برای یک قرن به ما آموزش داده بودند که در درونمان قدرتی داریم که می توانیم هر آنچه که می‌خواهیم، انجام دهیم، داشته باشیم یا بشویم. قدرتی خدادادی یا ذاتی است. این درست است که ما آن قدرت را داریم. اما کلیدش کجاست؟ جوابی که به سرعت به نظر می‌رسد این است "درون!". درست است. مشکل این است که ..... هیچکس قادر نیست به شما بگوید که چطور به "درونتان" بروید تا کلید آن قدرت را روشن کنید.

به شما آموزش داده شده، و اینچنین هم هست، که برای موفقیت به خودانگیزی ، اشتیاق و نظم و استقامت نیاز دارید. آیا آنهایی که این اطلاعات اساسی را آموزش می دهند می توانند به شما بگویند اگر این چیزها را نداشتید از کجا باید به دست بیاورید؟ نه نمی‌توانند. مگر اینکه آنها هم بگویند به "درونتان" بروید.

این چه عامل حیاتی است که برای کارایی عالی و موفقیت باید وجود داشته باشد؟ کلید قدرت خداداد مان برای اینکه هر چه می خواهیم انجام دهیم، داشته باشیم یا بشویم، کجاست؟ از کجا می‌توان اشتیاق و نظم را بدست آورد؟

منبع خودانگیزی و منشأ نیروی درونی کجاست که فرد را مُصر و ثابت قدم کرده و همواره او را در حال یادگیری حقایق و درک هستی قرار می دهد، و نه تنها او را مشتاق، بلکه مصمم به ایجاد تغییرات لازم در منش و شخصیت خود می کند تا به آن درجه از موفقیت که می خواهد، برسد؟

این قدرت و اشتیاق درونی از کجا می آید که باعث می شود فرد کاری را انجام دهد که ناخوشایند، سخت و یا خارج از منطقه راحتیش است؟ این چه نیروی محرکه ای است که به بعضی از افراد این توانایی را می دهد تا بعد از یک شکست دردناک دوباره از نو شروع کنند؟ 

پاسخ، ساده و قابل فهم است.

کشف خواسته های مرکزی۱۵. جواب این است. یک خواسته مرکزی چیزی است که شما آنچنان وحشتناک آنرا می‌خواهید که به اعماق قلبتان نفوذ می کند. وقتی یک خواسته مرکزی را تعیین کرده و شروع می‌کنید به حرکت به سمت آن، به طور خودکار درون شما چیزی آزاد می‌شود که من  آن را  نیروی تسخیر۱۶ (فتح) می نامم که درون همه ما وجود دارد.

من تعریف لغوی تسخیر و نیرو را با هم ترکیب کردم تا این تعریف از نیروی تسخیر را بدست آورم:".... به طور مؤثر دست بکار شده و از طریق نیروی جسمی، روانی یا معنوی بر همه موانع، غلبه کرده و به چیزی که در جستجوی آن است، برسد." به عبارت دیگر، شما برای رسیدن به خواسته مرکزی تان حاضرید هر کاری انجام دهید. خواسته های مرکزی و نیروی تسخیر هر دو براستی از "درون" نشأت می‌گیرند.

اگرچه اینجا مسئله ای وجود دارد --  و به همین دلیل اغلب افراد آنطور که می خواهند موفق نمی‌شوند. سالها پیش مارک تواین۱۷گفت: "من می‌توانم به هر کسی بیاموزم که چطور هر چه از زندگی می‌خواهد به دست آورد. اما مسئله این است که نمی‌توانم کسی بیابم که بگوید چه می‌خواهد." ایرل نایتینگل۱۸ به چیزی بسیار مشابه اشاره می‌کند. وی می‌گوید: "امروزه در آمریکا مردم هر چه می‌خواهند می‌توانند بشوند. اما مشکل اینجاست که اغلب آنها نمی‌دانند چه می‌خواهند."

من نظرات این دو نفر را بازگو کردم. اغلب مردم نمی‌دانند که چطور خواسته مرکزی ‌شان را تعیین کنند و در نتیجه به نیروی تسخیرشان دسترسی ندارند تا بر موانع غلبه کنند. به همین دلیل سمینارها و برنامه صوتی 8 نواره را ایجاد کردم. هر دو آنها بگونه ای طراحی شده اند که مشخصاً به افراد کمک کنند که بیاموزند چگونه خواسته مرکزی‌شان را بیابند تا نیروی تسخیرشان  آزاد شود و به بالاترین سطوح ممکن برسند.

آبراهام لینکلن۱۹ که شکست‌های بسیاری را در دوره زندگی سیاسی برجسته اش متحمل شده است، می‌گوید: "همواره در نظر داشته باشید که عزم و اراده شما (خواسته مرکزی) برای موفقیت از هر چیز دیگری با اهمیت‌تر است." امروز هم هنوز این گفته، صحیح است.

سعی کنید به چیزی که دوست‌ ندارید انجام دهید، اشتیاق داشته باشید. نمی توانید و هر قدر هم هدف گذاری کرده یا جملات تأکیدی را تکرار کنید تغییر نخواهد کرد. به همین دلیل است که تعیین خواسته مرکزی ‌تان حیاتی است. انجام دادن آنچه عاشقش هستید همیشه همراهش اشتیاق هم می‌آورد.

سعی کنید در کاری که واقعاً دوست ندارید انجام دهید منظم باشید. نمی‌توانید -- و همه تصویر‌سازی‌ها و خواندن در مورد آن در کتاب‌ها به شما نظم نمی‌دهد. نظم (discipline) از ریشه کلمه پیرو (disciple)می‌آید. مرید یا پیرو کسی است که مشتاقانه از کسی یا سیستمی پیروی می کند. اگر شما مشتاقانه از کسی یا سیستمی پیروی کنید، نظم و ترتیب به طور خودکار ایجاد می شود. کلمه کلیدی، "مشتاقانه۲۰" است. اگر مشتاق نیستید فراموشش کنید. آنطور که لازم است کار نخواهید کرد فرقی نمی کند که چه کسی از جمله خودتان به شما بگوید که باید آن کار را انجام دهید.

هر چیزی که در زندگی می‌خواهید را می‌توان روی یک مقیاس از 1 تا 100 اندازه‌گیری کرد. شماره 1، آن چیزی است که پس از یک میلیون سال هم هرگز آن را انجام  نمی‌دهید. شماره 50 بینابین است. بی علاقگی در هیچ کاری نتیجه بخش نیست. خواسته های مرکزی، شماره 100 هستند. همیشه بین جایی که هستید و جایی که می‌خواهید باشید، موانعی وجود دارد. اگر تمایل شما برای نتیجه نهایی، 70 باشد، 70% از  راه را می روید.

هر مانعی در مقیاس 71 یا بالاتر، شما را برای همیشه متوقف خواهد کرد  دقیقاً مثل سدی که جلوی آب را می گیرد. اگر تمایل شما طبق مقیاس، 90 باشد، 90% از  راه را می روید. اگر چیزی خواسته مرکزی تان نباشد، پول و زمان و انرژی برای آن صرف می‌کنید اما یکمرتبه فرو می ریزد، چون در جایی به مانع 71 یا 91 یا بالاتر برخورد می کنید که برای همیشه شما را متوقف خواهد کرد.

یک ضرب المثل قدیمی ولزی می‌گوید: "به آنچه قلب در حسرتش نسوزد، دست نخواهد رسید."

در مقیاس 100 هیچ مانعی وجود ندارد. به همین دلیل هیچ چیز، خواسته مرکزی را متوقف نمی‌کند. اریک هافر۲۱ می‌گوید: "به نظر می‌رسد که میل شدید نه تنها فرصت‌ها، بلکه استعدادهای مربوط به خود را نیز خلق می‌کند." ویلیام هزلیت۲۲ این عقیده را تأیید می‌کند، وی می‌گوید: "یک میل قوی برای هر هدفی موفقیت را تضمین می کند، میل رسیدن به انتها، روشها و ابزار را نمایان می سازد." هر کسی که در هر کاری موفق می‌‌شود، به این دلیل است که بدنبال خواسته مرکزی اش در مقیاس 100 بوده است. 

برای تعیین خواسته مرکزی، این پرسش ساده را از خودتان بپرسید: چه چیزی می‌خواهم که به آن نرسیده‌ام؟ به محض پاسخگویی به این سؤال، پرسش بعدی را بپرسید: خوب حالا اگر به آن چیز رسیدم چه چیزی به من می دهد که من به آن نرسیده ام؟

به همین ترتیب به این سؤالات ادامه دهید "و چه چیزی به من می‌دهد که من به آن نرسیده‌ام" و هنگامی که به "خواسته مرکزی" می‌رسید، همیشه یک نوع تجربه احساسی خواهید داشت. ممکن است احساس مسرت و شادی کنید. ممکن است احساس اطمینان عجیبی پیدا کنید و اعتماد کامل داشته باشید که دقیقاً روی نقطه اصلی، انگشت گذاشته اید. حتی ممکن است مُنقلب شده یا گریه کنید. ممکن است آه عمیقی بکشید که حاکی از آن است که "بله این همان چیزی است که من واقعاً می‌خواهم." دقیقاً خواهید دانست که چه موقع به آنجا می رسید.

وقتی در مقیاس 1 تا 100، یک 100 را کشف ‌کنید، آن وقت از درون، برانگیخته می شوید تا هر آنچه را نیاز است بیاموزید. یافتن منبع دانش و فرزانگی که مختص خواسته مرکزی تان باشد راحت است. پول و زمانتان را بسیار عاقلانه تر خرج خواهید کرد زیرا فقط کتاب یا نواری را می‌خرید یا به سمیناری می‌روید که مختص کمک به شما برای رسیدن به خواسته مرکزی ‌تان باشد.

اگر به بعضی از اهدافی که تعیین کرده اید نمی رسید، این آخرین حقیقت، باعث می شود دیگر به خودتان هیچ گونه برچسب منفی نزنید. اگر برای رسیدن به هدف، هر کاری که لازم است انجام نمی دهید،‌‌ نشان ‌دهنده این است که آن هدف در مقیاس، یک 100 نبوده است. هیچ کاری نمی توان با توانایی یا هوش شما انجام داد.(یعنی نمی توان توانایی یا استعداد شما را افزایش داد) مسئله این است که قطعاً شما آن را آنطور که باید نمی خواهید. رادیارد کیپلینگ۲۳ نویسنده و برنده جایزه نوبل اینگونه بیان می کند: "اگر شما به آن چیزی که می‌خواهید نرسید نشاندهنده این است که به طور جدی آن را نمی‌خواستید."

سال جدید را با درک جدیدی از آنچه واقعاً برای موفقیت نیاز دارید آغاز کنید تا از کثرت شادیها و موفقیتهایی که امسال و سالهای بعد نصیبتان می شود متحیر شوید.

 

 

 


1-  New Year's Resolutions تصمیماتی که برای سال نو گرفته می شود مثلاً اینکه در سال جدید دیگر سیگار نخواهم کشید یا ... . در ضمن در این مقاله منظور از سال نو، سال 2006 میلادی است.

2-  Jack Zufelt یک برنامه صوتی 8 نواره دارد که دوبار بعنوان پرفروشترین برنامه در مجله SUCCESS به آن اشاره شده است. نام وی توسط Nightingale-Conant در کتاب "Who's Who" (مشاهیر) در بخش فوق ستاره های قدرت بشری فهرست شده است. مدال لیاقت ریاست جمهوری به او اعطا شده و مجلس سنای آمریکا هم از وی برای آموزش به آمریکاییها جهت پیشرفت در زندگی و حرفه هایشان، تقدیر کرده است.

3-  Goal Setting

4-  Resolution

5-  Resolute

6-  Determined

7-  Adamant

8-  Resolved

9-  Immutable

10-  Guru

11-  Self- Help Books

12-  Daily Affirmations

13-  Visualization

14-  garbage in garbage out - good stuff in good stuff out  یک ضرب المثل انگلیسی تقریباً معادل "از کوزه همان برون تراود که در اوست"

15-  Core Desire

16-  Conquering Force

17-  Mark Twain

18-  Earl Nightingale

19-  Abraham Lincoln

20-  Willingly

21-  Eric Hoffer

22-  William Hazlitt

23-  Rudyard Kipling

 

 



تاريخ : سه شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۵ | 1:23 | نویسنده : عمومی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.