بخش عظیم یک کوه یخ همیشه زیر آب قرار دارد. بخش کوچکی همیشه روی آب است و قسمتی هم مماس با سطح آب که گاهی بر اثر امواج بالا میآید و گاهی نیز زیر سطح آب میماند. این قسمت آخری از قسمت روی آب بزرگتر و از قسمت همیشه زیر آب کوچکتر است (اگر یک لیوان یخ را در یک کلمن آب بیندازید می توانید این نسبت را مشاهده کنید).
او معتقد است دقیقا به همان شکلی که تنها بخش کوچکی از یک کوه یخ روی آب قرار دارد و قابل مشاهده است تنها بخش کوچکی از ساخت روانی ما قابل مشاهده است و حتی برای خودمان قابل شناسایی است. او این بخش را هشیاری مینامد و به معنی آن چیزی است که ما در حال حاضر مورد توجه و تفکر قرار داده ایم.
او واژه نیمه هشیار را برای توصیف آن قسمت از ساخت روانی به کار میبرد که معادل سطح مماس با آب کوه یخ است که گاهی روی آب قرار می گیرد و گاهی زیر آب. نیمه هشیار آن چیزهایی را در برمیگیرد که ما در این لحظه به آن توجه نداریم اما با اندکی تفکر آن را به یاد میآوریم. مثلا به خاطر آوردن نام بزرگترین عمویمان یا پاسخ به پرسشی از کتاب درسی سال قبلمان که مقداری دشوارتر به خاطر میآید.
بخش عظیم یک کوه یخ زیر آب قرار دارد و قابل دیدن نیست بخش عظیم ساختار روانی ما نیز نا پیداست و حتی خودمان نیز از آن آگاهی نداریم. فروید این بخش بزرگ را ناهشیار مینامد. ناهشیار افکار امیال و خاطراتی را در بر میگیرد که ما به آن آگاهی نداریم و به خاطر نخواهیم آورد مگر در اثر حادثهای خاص یا طی جریان روانکاوی.
مثلا وقتی فیلمی نگاه میکنیم و میدانیم که هنرپیشگان نقش بازی میکنند و برای اجرای آن نقش پول دریافت میکنند, با این حال در حالات مختلف آن فیلم, حالات ما نیز تغییر میکند. موقع ناراحتی بعضی از افراد گریه میکنند و تغییر احساسات از خود بروز میدهند. این همان ناخودآگاه است که بسیار قدرتمند بوده و خیلی هم خنگ! پس بسیار مهم است که ناخودآگاه خودرا در معرض چه چیزی قرار میدهید. ناخودآگاه خودرا در معرض اطلاعات مثبت قرار دهید تا ذهن مثبت و زندگی مثبت داشته باشید.
به همان دلیل که به واسطه ی آن 90% کوه یخ که زیر آب است قسمت بالای آن مشخص میشود, به واسطه ضمیر ناخودآگاه ما رفتار و نوع زندگی ما مشخص میشود.




