" پیام آغاز ماه پوریا پورتقی "
📃🔎وصیت نامه جیم ران
⚘اگر مشغول خواندن این پیام هستی من دیگر در قید حیات نیستم.
نکته ای که من متوجه شده ام این است که زندگی بسیار کوتاه است.
انگار همین دیروز بود که من بعنوان پسربچه ای مدرسه ای با دوستانم مشغول بازی بودم.انگار همین چند وقت پیش بود که عاشق شدم و خانواده تشکیل دادم.انگار همین چند وقت پیش بود که شروع به تجارت کردم و ثروتمند شدم و وقتی 15 سال پیش بازنشسته شدم ،فکر میکردم هنوز خیلی فرصت برای زندگی باقی مانده است.
کوتاه بودن زندگی بزرگترین شگفتی است.
🗺بعد از تمام آموزشهایی که دادم مهمترینش این بود که (از خود میراثی به جای بگذارید.)
ما چیزی جز نسیمی نیستیم که در این دنیا میوزیم. امروز اینجایید و فردا نیستیم. هیچکس نمیداند چقدر زنده است. تو نمیتوانی انتخاب کنی که چقدر زنده باشی اما میتوانی انتخاب کنی که خوب زندگی کنی.
🔖معتقدم ارزش زندگی تو بستگی به این دارد که چقدر افراد به دنبال تو بیایند و مسیرت را دنبال کنند. من هرگز مرد خودساخته ای نبودم و باور ندارم که چنین خصیصه ای وجود دارد.معتقدم هر کدام از ما مسیری را میرود که قبلاً دیگران رفته اند.
هدف من این بود که طوری زندگی کنم که به افرادی که دنبال من می آیند ،خدمت کنم و شعله ای را روشن کنم که به دیگران اجازه دهد در زندگیشان سریع تر پیشرفت کنند.
وظیفه ی من این بود که با آموختن ستون های موفقیت به دیگران ، از خودم میراثی به جای بگذارم. نه فقط به آنها درس بدهم.بلکه به آنها زندگی ببخشم.اعمال من گواه این است که این سخنان حقیقت محض است.
ما باید طوری زندگی کنیم که بر مبنای فلسفه ای باشد که باور داریم و آن را با دیگران در میان میگذاریم. با اینکار ، به آنها اعتماد و باوری میدهیم که برای اثرگذار بودن به آن نیازمندیم.
افراد بسیاری زندگی کوتاه شان در این دنیا را تلف میکنند و روزهای آخر عمرشان را با سنگینی بار حسرت میگذرانند.زمانی برای بازگشت به عقب و زندگی دوباره نیست. هیچ چیزی باقی نمانده جز آرزوی فرصتی بیشتر؛ آرزویی که هرگز برآورده نمیشود.
همه ی ما دو انتخاب در زندگی داریم: 🖊میتوانیم به سختی زندگی را بگذرانیم و🖌 میتوانیم زندگی را طراحی کنیم.
 افراد زیادی هستند که زندگی شان را با سختی سپری میکنند. آنها هر روز سر کار میروند و هیچ رویایی از اینکه زندگی شان چگونه میتوانست باشد، ندارند و قبل از اینکه متوجه بشوند، زندگی شان تمام میشود و برخی میترسند رویاهایی که دارند هرگز برآورده نشود؛ چون هرگز جرئت خطر کردن ندارند تا بتوانند به اهدافشان برسند و زندگی رویایی داشته باشند.
تو میتوانی متفاوت باشی. تو میتوانی زندگی ات را طراحی کنی. بله ، بهتر میشد اگر زودتر شروع کرده بودی؛ هر چه زودتر بهتر.اما در چهل سالگی، چهل سال خوب دیگر در پیش روی داری. میتوانی در سالهای باقی مانده به یافته های بزرگی دست پیدا کنی اگر آنها را طراحی کنی، قبل از اینکه آنها را زندگی کنی.انچه آنها را قدرتمند میکند ، طراحی زندگی بر اساس ستون های موفقیت است،با هدف بر جای گذاشتن میراثی برای دیگران که از آن بهره ببرند.طوری زندگی کن که به دیگران از لحاظ معنوی ،عقلانی، جسمانی، مالی و عاطفی کمک کنی.طوری زندگی کن که الگویی از زندگی استثنایی باشی. 
بگذار دیگران زندگی کوچکی داشته باشند؛اما تو نه.بگذار دیگران بر سر مسائل بی اهمیت جر و بحث کنند؛ اما تو نه.بگذار دیگران بخاطر صداهای کوچک گریه کنند؛اما تو نه.بگذار دیگران آینده شان را در دست شخصی دیگر بگذارند؛اما تو نه. بر جای گذاشتن میراث همچون کاشتن درخت است.همانطور که بذر رشد میکند و درخت میشود ،بذرهایی دیگری را هم فراهم میکند که نسل های آینده میتوانند برای خود بکارند.
کل زندگی ات مقابل توست.با همه ی ظرفیتت زندگی کن.بخشی از میراث من با آموختن اینکه چگونه بهترین زندگی را داشته باشی ، برآورده شده است.میراث تو این است که همین را به دیگران بیاموزی. بخشنده باش و به نفع دیگران فداکاری کن. وقت بگذار و به دیگران کمک کن و به آنها بیاموز و در پایان صبور و مهربان و وفادار باش.
فکر میکنم ی جورایی این وصیت نامه ی جیم ران برای تمام خواننده هاش باشه. کتابی از ایشون مطالعه میکردم بنام دوازده ستون، داستان خیالی کتاب با این منواله که جوانی ناامید در کنار یک خونه سلطنتی ماشینش خراب میشه و بعد با پیرمردی که داخل اون خونه ست آشنا میشه و هر ملاقات یک سری درسهای زندگی رو بهش میده که ملاقات آخر پیرمرد که از دنیا رفته آخرین درس موفقیت رو در نامه ای که برای جوان جا گذاشته به دستش میرسونه.
حدس میزنم پیرمرد مرموز کتاب جیم ران خود جیم ران باشه و اون جوون من نوعی خواننده....چه چیزی بهتر از اینکه بخوای میراثی از رشد و توسعه فردی رو اینطور انتقال بدی. این میراث به جا مانده از جیم ران برای من شگفت انگیز بود.
و چه پیام آغاز ماهی بهتر از میراث گهربار جیم ران ...




