Global Team (گلوبال تیم)

گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

داستان ۳ آجر چین

مهرداد یوسفی
Global Team (گلوبال تیم) گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

داستان ۳ آجر چین

سلاااام جی تیمی ها

 

یک بار داستانی خواندم:

درباره مردی که میره با ۳ نفر دیوار چین صحبت میکنه. داستان اینجوریه که این آقا میره و با دیوار چین الف صحبت میکنه و می پرسه چی کار می کنی؟ میگه خب دارم آجر روی هم میزارم.

یعنی صاحب کارم بهم گفته این کار رو بکنم .

بعد میره سراق نفر دوم و او میگه راستش من دارم خرجم را در میارم. فردا یک کار دیگه ای می کنم پس فردا شاید نجاری کنم نمی دونم می خوام فقط خرجم رو در بیارم.

بعد میره سراغ نفر سوم. نفر سوم نمی خواسته بهش نگاه کنه فقط میگه دارم بهترین کلیسای شهر رو می سازم ولطفا حواسمو پرت نکن. و داستان همینجا تموم میشه.

 

این سه نفر چه ذهنیتی دارند؟

من درباره اش فکر کردم دیدم این افراد چجور ذهنیتی داشته اند.

آنهایی که فقط خرجشون رو در می آوردند به نظرتون چیزی براشون مهمه؟ این که ساختمان چه شکلی در بیاد.  نه براشون مهم نیست. حتی اهمیت نمیدهند که آجر ها کج هست یا نه. اصلا براشون مهم نیست. به فردا فکر نمیکنند فقط به فکر امروز هستند. اما اونی که داشت کلیسا می ساخت. این یکی از آنهاست که آرمان داره. کاری میکنه حتما آجرها صاف باشه غلضت ملات رو به اندازه درست میکنه و بعد از هر ردیف مچبه عقب میاد و خوب چک میکنه چون قرار یک کلیسای بزرگ رو روی اون ردیف بنا کنه پس مهمه که چجوری میسازه و …

 

نفر اول فقط تو فکر این هستند که آخ آخ ساعت ۵ بداز ظهره . کاش کارم زودتر تموم بشه برم خونه و شایدم زودتر تعطیلش کنه.

نفر دوم سرساعت تمومش میکنه. و صرفا مثل شخصی در ربع E کارشو انجام میده.

و اما آجرچین سوم میگه خدای من ساعت ۵ شد. من اصلا نفهمیدم کی زمانگذشت.  این دو نفر راس ساعت پنج ابزار هاشون روو پرت میکنند و می روند بیرون.  اما نفر سوم میگه من که خسته نشدم، ۲ ساعت دیگه کار کنم.

آنها هرسه یک کاری انجام میدهد دارند آجر می چینند ولی آیا واقعا یک کار می کنند؟

نه فکر نمیکنم آن دو نفری که کارشون رو رها میکنند و بیرون میروند آرزو میکنند که فردا دیگه بر نگردند آنجا. اما این یکی بالاخره ساعت ۷:۳۰ کارشو رها میکنه چون تاریک شده و چشماش چیزی رو نمیبینه . اما باز هم در فکر و تخیلشتموم شدن کلیسای رویایی اش رو میبینه و قبل خواب بهش فکر میکنه.

همشون یک کار میکنند فقط دارند آجر میچینند

 

روز بعد این دو نفر از خواب بیدار میشوند و میگن وای باید دوباره بریم سرکار . اما نفر سوم میگه واوووو امروز هم میرم آجرهای کلیسا رو بچینم باید یک صبحانه قوی بخورم چون باید سخت کار کنم .

هر سه دارند یک کار میکنند اما این تاثیر بینش در زندگی شماست که ،کاری که دارید هر روز انجام میدهید را متحول میکنه.

 

جی تیمی های عزیز ما امروز نیومدیم اینجا که فقط خرج امروزمون رو دربیاریم نیومدیم اینجا یک زیرمجموعه بسازیم،تا اونجا که خودم فکر میکنم داریم بزرگترین شبکه ی  دنیا رو میسازیم، شبکه ای که طی پنج ، ده سال آینده ما و خانواده هامون رو کامل سیر میکنه

پس آیا مثل آجرچین سوم عمل میکنیم؟؟ آیا در جلساتمون زندگی میکنیم؟؟ آیا با این بینش آموزش برگزار میکنیم که قرار یک شبکه ۱۰۰/۰۰۰ نفره رو با این شخص بسازیم؟پس باید بنامونو با دقت و لذت بذاریم و کارمون رو زندگی کنیم.

همچون آجرچین سوم موقع کارمون زندگی کنیم.

همه چیز با بینش شروع می شود

وقتی شما هم بینش داشته باشید مسائل را ساده نمیگیرید آماده پرداختن هر بهایی می شوید هر بهایی را می پذیرید این حسن داشتن بینش هست . بدون بینش چطور به جایی می رسید؟

خیلی از آدمها هرگز در زندگی به هدف نمیرسند چون نمی دانند هدف کجاست. برای اینکه در زندگی موفق باشید اول بشینید و مشخص کنید که هدفتون چیه؟ چی رو هدف گرفتم ؟

شما باید بینش بزرگی داشته باشید وگرنه هیچ اتفاقی برای شما نمی افتد.

همه چیز با بینش شروع میشود

همیشه یادتان باشد در دنیا هیچ چیز اتفاقی نیست...



تاريخ : جمعه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۷ | 14:26 | نویسنده : عمومی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.