Global Team (گلوبال تیم)

گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

اطلاعیه مهم دفتر گلوبال تیم

مهرداد یوسفی
Global Team (گلوبال تیم) گروه آموزشی بازاریابی شبکه ای GTeam لگ مستقیم در شرکت بازاریابان ایرانیان زمین

اطلاعیه مهم دفتر گلوبال تیم

با درود و سپاس به خانواده محترم جی تیم

لازم دونستم قبل از از اعلام اطلاعیه مربوط به دفتر گلوبال تیم موضوعی رو در همین ارتباط با خانواده خودم در میون بزارم.

اول از همه باید خدمتتون عرض کنم که به هیچ عنوان کار ساده ایی نیست وقتی احساس میکنی باید در مورد چیزی با خونواده خودت صحبت کنی که دوست نداری و فکر نمیکردی یک روز این موضوع مهم ولی ساده اینقدر با اهمیت بشه که مجبور بشی طی اطلاعیه بیان کنی.

نمیدونم از کجا شروع کنم...

ولی یادمه حدود یک دهه پیش که با نتورک اشنا شدم اوضاع خیلی متفاوت بود.

درحالی که میدونستی نتورک مارکتینگ یک کار صد در صد اخلاقی و انسانیه ولی به دلیل عدم قوانین نمیتونستی کار کنی و باید یا دور آرزوها و هدفهاتو خط میکشیدی یا تن میدادی به کاری که برخلاف دیدگاه ها و نگرشهای جامعه بود.

یادمه بعد از چند سال تحقیق و بررسی بازاریابی شبکه ای تو سال 1388 بود که تولیست ویژنهام دفتر نمایندگی رسمی بازاریابی شبکه ایی با تابلو و ماهیت قانونی رو نوشتم و به خودم قول دادم که هرطور شده بالاخره تو کشورمون این کسب وکار قانونی میشه و منم باید ویژنم رو تیک بزنم.

تا اینکه هرسال با توجه به اخبار مثبت در مورد قانونی شدن نتورک مارکتینگ این مهم پررنگ تر میشد.

شاید خیلی از شما هیچ وقت نتورک کار کردن مخفیانه و بدون مجوز رو تجربه نکرده باشی...

اینکه هیچ ماهیتی نداشته باشی

اینکه اطرافیانت و خونواده ها به چشم یک کار مسخره و غیر موجه بهش نگاه کنن!!

ولی به هرحال سال 92 بعد از گذشت بیش از یکسال قانونی شدن نتورک، تصمیم گرفتم به صورت حرفه ای کارم رو با تمام وجود شروع کنم.

اومدم لیست اهدافم رو آپدیت کردم

لیست نفرات رو تهیه کردم

شروع کردم به مشاوره دادن و رعایت اصول بین المللی نتورک با استفاده از منابع اصلی

اما تو همون ابتدای کار متوجه شدم که اوضاع خیلی خراب تر از اونچیزیه که فکر میکردم...

چرا؟!!!

شرکت هنوز نوپا بود و از سایت گرفته تا حمایت و ساپورت کلن نمیشد انتظار داشت

محصول هم که رکن اصلی برای شروع بود فقط یه دونه محصول

پورسانتم که نگرفته بودم بگم میده یا نمیده

تیم آموزشی و حمایتی هم که خودم بودم و آینه خونمون که میشدیم دو نفر که گهگاهی به دلیل سرگیجه میشدیم چهارنفر که برای خودم کافی بود.

اما مسئله فقط اینا نبود...

تازه محصول هم برای استان ما ارسال نمی شد و باید برای گرفتن محصول خودم میرفتم تهران...

ههههه دفتر رسمی ؟؟ مجوز فعالیت ؟؟ اصن حرفشم نزن

شاید فکر کنید عمرن کسی با این اوضاع ادامه بده ...

یا شاید فکر کنید کسی که اینکارو ادامه داد خیلی تصمیم بزرگی گرفت...

ولی من اینطور فکر نمیکنم ...

میدونید چرا؟؟؟!!

چون همه این مسائل حتی یک کوچولو از چرایی هام نبود.

من ویژنم رو سال 88 نوشته بودم و اشتیاق سوزانهام خیلی بزرگ بودن و من با اونها هرلحظه زندگی میکردم.

هنوز هم اشکهام سرازیر میشه وقتی به معنویت اهدافم فکر میکنم.

همیشه به خودم میگفتم اگه بهت بگن در ازای پذیرفتن مسئولیت هر کدوم از این مسایل یکی از ویژنات تیک میخوره انجام میدادی؟؟!!

صد در صد انجام میدادم

پس من دیوونه بودم و همه این کاستی ها برای من کار سختی نبود ...

ولی میدونید کار بزرگ رو کی انجام داد؟!!

الان میگم ...

خوب دقت کنید...

تصور کنید یه ادم نه زیاد معمولی و حتی تا حدی عجیب بیاد بهتون این چیزها رو بگه...

درسته که الان  توی یه کوچه با هم اشنا شدیم ولی قراره یه کار فوق العاده بزرگ تو دنیا انجام بدیم و زندگی خیلی ها رو تو سطح جهان تغییر بدیم

درسته که الان من هیچ سرمایه ایی ندارم ولی قراره به ازادی مالی و زمانی برسیم.

درسته که الان هیچ کس شاید کارمون رو قبول نداره ولی قراره قدرتمندترین شبکه دنیا رو بسازیم که خودمو خودتیم و همینو عشقه

درسته شرکت هنوز شکل نگرفته ولی خودمونو عشقه

درسته که سایتمون مشکل داره ولی مهم اینه که درست میشه

درسته که محصول نداریم ولی خودمون و همین یه دونه محصولمون رو عشقه

درسته فعلن هیچکس باهامون نیست ولی ما بزرگترین شبکه دنیا رو میسازیم

درسته محصول نمیاد ولی من تضمین میکنم خودمون بریم بیاریمش

درسته که دفتر رسمی فعالیت نداریم ولی با هم بهترین دفتر رو راه میاندازیم.

درسته اینا همش حرفه ولی حرف یه مرد حرفه

خوب با این اوصاف فکر میکنم که به یاد کتاب حکایت اکثر مردم ترجیح میدن پاهاشون رو زمین باشه تا مثل من دیونه باشن...

اما قرار شد بگم کیا کار بزرگی انجام دادن!!!

اره درست حدس زدید همونایی که به یه آدم دیوونه با همه شک و تردیدهای ممکن اعتماد کردن.

فکر میکنم شش ماه اول کاری برای ایجاد این اعتماد زمان کمی نباشه که بهاشو لیدرهای جی تیم دادن.

و اما داستان ما از مهر 92 شروع شد و ادامه این اعتماد شکل گیری مکتب منحصربه فرد گلوبال و موفقیت های بزرگش در کوتاه ترین زمان ممکن بود.

تمام هدفمون ماهیت دادن به نتورک جی تیم شد.

با مجوز رسمی دفتر در خرداد 93 و راه اندازی یه دفتر کوچک ولی پر از احساس واقعی حس مالکیت

در ادامه...

راه اندازی قدرتمندترین سیستم آموزشی با استفاده از بروزترین متدهای دنیا.

محصولات کامل شد

شرکت بی نظیر عمل کرد

سطح زندگی گلوبالی ها رشد کرد.

پورسانتهای بالا جاری شد.

تا به این نقطه رسیدیم که باید کم کم وظایف رو محول کنیم به اعضای جدیدتر و ساخت لیدرهایی که بتونن همین نگرش رو تکثیر کنن.

اما امروز شاهد اینم که بزرگترین ویژن اشتیاق سوزانم رو که میتونم بگم بهایی سخت تر از توانم رو براش دادم و بدستش آوردم رو به دلیل بی نظمی برخی افراد با مسئولیت خودم تعطیل کنم برای اینکه ...

میدونید اگه این دفتر فقط مال من بود دلم نمیسوخت و قلبم از اندوه نمیگرفت

این دفتر رو با نیت یک خونه مشترک و پر از احساس و عاطفه باز کردیم.

آخه مگه شمایی که دوستاتون رو میارید اونجا نمیگید این دفتر ماست؟!!!

مگه نمیگید ما خونواده جی تیم هستیم؟!!!

پس چطور خونتون رو اینقدر راحت از دست دادید و براش داد نزدید؟!!!

چطور وقتی میبینید یکی میاد خونتون رو کثیف میکنه بیخیال میشید؟؟!!

چطور براتون مهم نیست که دیگران چه نگاهی به خونتون دارن؟؟؟

میدونید وقتی که من میام دفتر رو بی نظم میبینم چه حسی بهم دست میده؟؟

دقیقن مثل این میمونه سالها برای ساختن خونه رویاییت تلاش کردی، هزینه کردی، انرژی گذاشتی و بهای سنگین دادی ولی یه روز بیای ببینی یکی از دوستات داره خونتو به راحتی آتیش میزنه و میخنده و درنهایت میگه نمیدونستم برات مهمه!!!

در هرصورت از اینکه این اطلاعیه رو خیلی رک نوشتم و احساسم رو مستقیم با شما درمیون گذاشتم و اگه ناراحتتون کردم به عنوان عضوی از خونواده خودتون منو ببخشید..

انتظارم اینکه در مورد تجارتتون حس مالکیت و مسئولیت واقعی داشته باشید.

با هماهنگی لیدرهای میانی تیم گلوبال، دفتر از تاریخ 29 تیر 94 مجددا پابرجا خواهد بود.

ضمن اینکه با درخواست و مشورت مشاوران ارشد جی تیم برخی از تیمها تا اطلاع ثانوی حق استفاده از دفتر رو ندارند که بهشون اعلام میکنیم.

بخاطر داشته باشید تمام آبهای جهان نمی تواند قایق شما را غرق کند، مگر آنکه به داخل آن راه یابد،

از کار خود مطمئن باشید و از اعتقادات خود دفاع کنید، در اینصورت به اوج می رسید.



تاريخ : یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۴ | 13:34 | نویسنده : مهرداد یوسفی |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.