A...
پذیرا باشید : Accept
دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید ، حتی اگر برایتان مشکل باشد که عقاید، رفتارها و نظرات آنها را درک کنید.
B...
خودتان را جدا سازید: Break away
خود را از تمام چیزهایی که مانع رسیدن شما به اهدافتان می شود جدا سازید.
C...
خلق کنید: Creat
خانواده ای از دوستان و آشنایانتان تشکیل دهید و با آنها امیدها ،آرزوها ناراحتی ها و شادی هایتان را شریک شوید.
D...
تصمیم بگیرید: Decide
تصمیم بگیریددر زندگی موفق باشید درآن صورت شادی راهش را به طرف شما پیدا می کند و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد.
E...
کاوشگر باشید : Explore
جستجو و آزمایش کنید . دنیا چیزهای زیادی برای ارائه کردن دارد و شما هم قادرید چیزهای زیادی را ارائه دهید. هر زمان که کار جدیدی را آزمایش می کنید خودتان را بیشتر می شناسید.
F...
ببخشید : Forgive
ببخشید و فراموش کنید.کینه فقط بارتان را سنگین تر می کند و الهام بخش ناخوشایندی است. از بالا به موضوع نگاه کنید و به خاطر داشته باشید که هر کسی امکان دارد اشتباه کند.
G...
رشد کنید: Grow
عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند.
H...
امیدوار باشید: Hope
به بهترین چیزها امید داشته باشید وهرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکان پذیراست، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید.
i...
نادیده بگیرید: Ignore
امواج منفی را نادیده بگیرید.روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیت های گذشته رابخاطربسپارید. پیروزی های گذشته نشانه و رابطی برای موفقیت های آینده خواهد بود.
J ...
سفر کنید: Journey
به جاهای جدید سر بزنید و با فکر روشن ، امکانات جدید را آزمایش کنید .
سعی کنید هر روز چیزهای جدیدی را بیاموزید ، بدین صورت رشد خواهید کرد
و احساس زنده بودن می کنید.
K...
بدانید: Know
بدانید که هر مساله ای هر چقدر هم که سخت و دشوار باشد در نهایت حل خواهد شد .
همان طور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقت فرسای زمستان می آید.
L...
دوست بدارید: Love
اجازه دهید که عشق به جای نفرت، قلبتان را پر کند.زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد ، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است ، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد.
M ...
مدیر باشید: Manage
بر زمان مدیریت داشته باشید ، تا استرس و نگرانی کمتری شما را رنج دهد .
استفاده درست از زمان باعث می شود که روی موضوعات مهم بهتر تمرکز کنید.
N...
توجه کنید: Notice
هرگز افراد فقیر، ناامید، رنج کشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید از آنان دریغ نکنید.
O...
باز کنید: Open
چشم هایتان را باز کنید و به تمام زیباییهایی که در اطرافتان وجود دارد نگاه کنید ،
حتی در سخت ترین و بدترین شرایط ، چیزهای زیادی برای سپاسگزاری وجود دارد.
P...
بازی و تفریح کنید: Play
فراموش نکنید که در زندگیتان تفریح و سرگرمی داشته باشید .
بدانید که موفقیت بدون شادی و لذت های مشروع ، مفهومی ندارد.
Q...
سوال کنید: Question
چیزهایی را که نمی دانید بپرسید ، زیرا که شما برای یاد گرفتن به این کره خاکی آمده اید
R...
آرامش داشته باشید: Relax
اجازه ندهید که نگرانی و استرس بر زندگی شما حاکم شود و به یاد داشته باشید که همه چیز در نهایت درست خواهد شد.
S...
سهیم شوید: Share
استعدادها ، مهارتها ، دانش و توانائیهایتان را با دیگران تقسیم کنید ،
زیرا هزاران برابر آن به سمت خودتان برمی گردد.
T...
تلاش کنید: Try
حتی زمانی که رویاهایتان غیر ممکن به نظر می رسند تلاشتان را بکنید .
با تلاش و مشارکت در انجام کارها ماهر و خبره می شوید.
U...
استفاده کنید : Use
از استعدادها و توانایی ها یتان به عنوان بهترین هدیه استفاده کنید .
استعدادهایی که تلف شوند,ارزشی ندارند.
استفاده صحیح از استعدادها وتواناییهایتان برای شما پاداش های غیرمنتظره ای به دنبال دارد
V...
احترام بگذارید: Value
برای دوستان و اقوامی که شما را حمایت و تشویق کرده اند ، ارزش قائل شوید و هر کاری که از دستتان بر می آید برای آنها انجام دهید.
W...
خواستن : Want
خواسته های خود را به کائنات بیان نمایید و منتظر وقوع آنها در زمان مناسب باشید.
X...
اشعه ایکس: X-Ray
با دقت و شبیه اشعه ایکس به قلب های انسانهای اطراف خود بنگرید
در نتیجه شما زیبایی و خوبی را در قلب آنها خواهید دید.
Y...
اجازه دهید: Yield
اجازه دهید که صداقت و درستکاری وارد زندگیتان شود.
اگر شما در راه درستی حرکت کنید، درانتها خوشبختی را خواهید یافت .
Z ...
تمرکز کنید: Zoom
زمانی که خاطرات تلخ ، ذهنتان را پر کرده است ، به جاههاى شاد برويد ...
این داستان درمورد اولین دیدار امت فاکس (Emmet Fox)، نویسنده و فیلسوف معاصر (اهل ایرلند)، از (کشور) آمریکا است، هنگامی که برای نخستین بار به رستوران سلف سرویس رفت. وی که تا آن زمان هرگز به چنین رستورانی نرفته بود، در گوشه ای به انتظار نشست، با این نیت که از او پذیرایی شود. اما هرچه لحظات بیشتری سپری می شد، ناشکیبایی او از اینکه می دید پیشخدمت ها کوچک ترین توجهی به او ندارند، شدت گرفت. از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی که پس از او وارد شده بودند، در مقابل بشقاب های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند. وی با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود، نزدیک شد و گفت: من حدود بیست دقیقه است که در ایجا نشسته ام بدون آنکه کسی کوچک ترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید، با بشقابی پر از غذا در مقابل من، اینجا نشسته اید! موضوع چیست؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟
مرد با تعجب گفت: اینجا سلف سرویس است، سپس به قسمت انتهایی رستوران، جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد به آنجا بروید، یک سینی
بردارید هر چه می خواهید انتخاب کنید، پول آنرا بپردازید، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید! امت فاکس که قدری احساس حماقت می کرد، دستورات مرد را پی گرفت، اما وقتی غذا را روی میز گذاشت، ناگهان به ذهنش رسید که زندگی هم مانند سلف سرویس است. همه نوع رخدادها، فرصت ها، موقعیت ها، شادی ها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد، درحالی که اغلب ما بی حرکت به صندلی خود چسبیده ایم و آن چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ایم از اینکه چرا او سهم بیشتری دارد که هرگز به ذهنمان نمی رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است، سپس آنچه می خواهیم برگزینیم. وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، به دلیل آن است که شما هم چیز زیادی از او نخواستهاید.
كيت وينسلت، بازيگر نقش رُز در فيلم تايتانيک وقتی به خاطر بازی زیبایش جايزهی اسكار را برنده میشود، میگوید: وقتی بچه بودم و حمام میرفتم ، شامپویم را بغل میكردم و تصور میكردم جايزهی اسكار است! اشک از چشمهایش سرازير میشود و میگوید: اما اين ديگر شامپو نيست؛ جايزهی اسكار واقعی است!
زلاتان ابراهيموويچ، بازيكن سابق و مشهور تيم ملی سوئد و باشگاه منچستریونایتد نوشته بود: باور کنید من رویای تمام موفقيتهايم را در بچگیهايم ديده بودم!
آقای هیلتون، سرایدار یک هتل بود و تمام جوانی و نوجوانیاش را صرف سرایداری کرده بود...؛ اما الان ٨۴ هتل هیلتون در دنیا داریم! او بیشک بزرگترین هتلدار زنجیرهای در دنیا است. در مصاحبه از ایشان سوال میشود: تمام نوجوانی و جوانی سرایدار بودید...؛ چه شد که این شدید؟! جواب میدهد: من هتلبازی کردم! در تمام آن دوره که همه میدانند من سرایدار بودم و کیف مشتریها را جابهجا میکردم، شبها که رییس هتل خانه میرفت، من به اتاقش میرفتم؛ لباسهای رییس را میپوشیدم؛ پشت میز مینشستم و هتلبازی میکردم! مدام تصور ذهنی من این بود که یکی از بزرگترین هتلداران دنیا هستم!
حال بعضی از ما در خلوتمان سرطانبازی میکنیم...! بعضیها در ذهنشان روزی چند بار دادگاه خانواده میروند! روزی چند بار ورشکست میشوند! روزی چند بار چاقو در شکمشان میرود! رابطهی زيبا و عاشقانهشان را تمام شده میبينند، بچهها و عزيزانشان را از دست رفته احساس میكنند...
خيلی وقتها نقش يک آدم شكستخورده، بیمسئوليت، نالايق، طرد شده، زشت و غيردوستداشتنی را بازی میكنند!
به قول مرد بزرگ، آلبرت انیشتين: انسان در نهایت شبیه رویاهایش میشود...؛ رویاهای زیبا و نیکخواهی برای خود و ديگران بسازید؛ همين!
هميشه میتوانيم افكارمان را مديريت كنيم و همانطور كه دلمان میخواهد آينده را ترسيم كنيم. بياييد از امروز افكار و تصوير ذهنیمان را تغيير دهيم.

هر انسانی برای خود مجموعه ای از قوانین و اصول دارد—که معمولاً ناخودآگاه هستند—که تعیین کننده ی واکنش های آنان به زندگی است. وقتی اتفاقی در زندگی یک فرد روی می دهد، فکری که آن فرد در رابطه با آن اتفاق خواهد داشت بستگی به قانون هایی دارد که او ناخودآگاه در ذهن خود ایجاد کرده است. حالا در نظر بگیرید که آن فرد قانونی مثل این را در ذهن داشته باشد: "برای اینکه فردی ارزشمند باشم، باید در همه ی کارهایم موفق شوم." و زمانیکه در یک امتحان شکست بخورد، این اتفاق باتوجه به قانونی که فرد از قبل در ذهن خود داشت، باعث می شود که به چنین نتیجه ای برسد: "من فرد ارزشمندی نیستم." برای تشخیص این قانون های فردی باید از سطح ظاهری افراد فراتر برویم و با ارزش ها و مفاهیم فردی افراد آشنا شویم.
1) استنباط
تعمیم دادن مفرط:
استفاده ی افراطی از «عبارت های تعمیمی» مانند «همیشه»، «همه جا»، «هیچ وقت»، «هیچ کس»، «هیچ جا» و... موجب می شود که احساسات ما نسبت به موقعیتی که در آن قرار داریم. اغراق آمیز و غیرقابل کنترل شود. عبارت های زیر، نمونه هایی از «تعمیم دادن مفرط» هستند: «همه ی مردم فقط به فکر منافع خود هستند.»،«هیچ وقت سعی نکردی مرا بفهمی؛ تو همیشه به خودت فکر کردی.» چنین عبارت هایی نشان دهنده ی «تحریف واقعیت» هستند و «واقع بینی» از ویژگی های بارز شخصیت های سالم است.
برچسب زدن:
هنگامی که افراد، نهادها یا پیشامدها را در یک «صفت» خلاصه می کنیم، واقعیتی که اجزا و زوایای متعددی دارد را چنان محدود می کنیم که واکنش ما به آن، نهواکنش به خود آن پدیده، که واکنش به نامی ست که بر آن پدیده نهاده ایم. وقتی فردی را با یک صفت توصیف می کنیم، تنها با یک بخش از این فرد،ارتباط برقرار کرده ایم وطبیعی ترین واکنش ما در برابر این بخش ،«خشم» یا «تنفر» است. وقتی یک واقعه را«بدبیاری»، «بدبختی» یا «کم شانسی» نام می نهیم، در مقابل آن، تنها می توانیم احساس«ناامیدی» و «یأس» داشته باشیم. ما در واقع با «برچسب زنی»، خودمان را در یک«کوچه ی بن بست» گرفتار می کنیم و ابتکار عمل و توانمندی خود را محدود می کنیم.
ذهن خوانی:
تصور این که «من به دلیل هوش، فراست، زیرکی و تجربه ی زیادی که دارم، می توانم ذهن مردم را بخوانم و از مقاصد و نیات آنان آگاه شوم»، یکی از باورهای ناکارآمد است. حتی خود افراد نیز در هنگام ابراز یک سخن یا انجام یک رفتار، به طور کامل از قصد و نیت خود با خبر نیستند. کسانی که تصور می کنند متوجه منظورهای پنهانی و ناگفته ی دیگران می شوند، اغلب نسبت به آنان احساس بدی پیدا می کنند.
تفکر سیاه و سفید:
یعنی همه چیز را در حد نهایی ببینی، و هیچ حد وسطی وجود نداشته باشد: خوب یا بد، کامل یا بی مصرف، موفقیت یا شکست، درست یا غلط، اخلاقی یا غیراخلاقی و از این قبیل. این طریقه ی فکری به طریقه ی "همه چیز یا هیچ چیز" هم معروف است.
فیلترینگ:
دیدن همه ی بدی های دنیا یا خود و نادیده گرفتن خوبی های آن.
کلی گرایی:
وقتی چیزی را در مورد خود یا موقعیت خود ببینید و فکر کنید که همه ی موقعیت ها مشابه آن هستند. مثلاً، "همه چیز خیلی بد پیش می رود" یا "به خاطر این مشکل، من کاملاً شکست خورده ام." یا اینکه باور داشته باشید اتفاقی که یک یا دو بار افتاده، همیشه تکرار خواهد شد. "من همیشه شکست می خورم"، و از این قبیل…
پیش گویی:
یعنی طوری با مسائل مربوط به آینده برخورد کنید که انگار عین واقعیت هستند نه فقط پیشگویی های شخصی شما. مثلاً "من همیشه افسرده خواهم بود" یا "همه چیز روز به روز بدتر خواهد شد."
استدلالات احساسی:
یعنی فکر کنیم هر چه احساس ما باشد، واقعیت هم همان خواهد بود. "من احساس می کنم فرد ناکامی هستم، پس باید همچنین کسی شوم"، "اگر من عصبانی هستم، حتماً تو کاری کرده ای که من اینطور شده ام" و از این قبیل…
جنبه ی شخصی دادن به مسائل:
یعنی فکر کنیم همه چیز مستقیماً با خود ما در ارتباط است، اما بدون هیچگونه دلیل و مدرکی. "همه دارن به من نگاه می کنند" یا "احتمالاً تقصیر من بود که او ناراحت شد" و از این قبیل…
2) ارزیابی
علاوه بر استنباط هایی که ما در مورد حوادث و اتفاقات داریم، فراتر از واقعیت رفته و آنها را برحسب تعریفی که برای ما دارند، ارزیابی می کنیم (ارزش مسائل را بررسی می کنیم). ارزیابی ها گاهی اوقات آگاهانه صورت می گیرند، اما معمولاً پایین تر از هوشیاری هستند. ارزیابی های غیرمنطقی و نامعقول معمولاً شامل موارد زیر است:
الف) مصیبت آمیز کردن:
مصیبت آمیز کردن دو نوع دارد: یکی "وحشتناک جلوه دادن" که اغراق آمیز کردن نتایجی است که از اتفاقات گذشته، حال و آینده به دست آورده ایم. یعنی همه چیز را وحشتناک، هولناک، افتضاح، و ناگوار ببینیم، یعنی بدترین چیزی که ممکن بوده اتفاق بیفتد. این وضعیت معمولاً به مرحله ی بعد که "نمی توانم تحمل کنم" نام دارد ختم می شود که در آن فرد قادر به تحمل آن اتفاقات و موقعیت ها نیست. هر دو نوع باعث می شود فرد احساس بدتری نسبت به مشکلاتش پیدا کند.
ب) درخواست ها (بایدها):
یعنی راهی که افراد از بایدهای استبدادگرایانه استفاده می کنند—با این باور که یکسری حوادث خاص باید یا نباید اتفاق بیفتند و آن موقعیت های خاص الزاماتی مطلق هستند. این درخواست ها ممکن است به طرف خود فرد یا دیگران متمایل باشد. این را می توان تقریباً هسته ی مرکزی تفکر غیرعقلانی و غیرمنطقی دانست. اگر ما همه ی خواسته ها و نیازهای زندگیمان را به عنوان اولویت نگاه می داشتیم، ممکن بود برای ما دردسرساز شود.
ج) رده بندی انسانها (ارزش گذاری بر مردم):
رده بندی انسانها به روند ارزیابی خود فرد (یا کسی دیگر) مرتبط است. به عبارت دیگر، یعنی سعی در تعیین ارزش کلی هر انسان و قضاوت درمورد ارزش آنها. این طرز تفکر شامل کلی گرایی هم می شود. به این صورت که فرد برحسب یک معیار و استاندارد ارزشی، رفتار، خصوصیات و اعمال دیگران را ارزیابی می کند و بعد آن ارزیابی را به طور کلی درمورد خود یا آن فرد به کار می برند. مثلاً، "من کار بدی انجام دادم پس آدم بدی هستم". این طرز تفکر ممکن است منجر به واکنش هایی از قبیل افسردگی، حالت تدافعی پیدا کردن، بزرگ نمایی، دشمنی و کینه شود.
«فکر کردن به فکر کردن مان» یا همان «نگاه کردن به شیوه ی تفکرمان» را «فراشناخت» نامیده اند.
3) قانون ها (برای زندگی)
قانون ها، همانطور که قبلاً هم به آن اشاره شد، باورهایی هستند که واکنش ما را نسبت به حوادث و موقعیت های اطراف تعیین می کنند. مفهوم هر اتفاق برای هر کس (یعنی آنطور که او آن را ارزیابی می کند) بستگی به قوانین کلی (قانون هایی درمورد اینکه واقعیت چگونه باید باشد) دارد که در ذهن ناخودآگاه آنهاست. در این قسمت به برخی از این قانون های زندگی اشاره می کنیم:
الف) من نیاز به پذیرش و عشق افرادی دارم که برایم مهم هستند—و نباید بگذارم از جانب کسی با عدم رضایت مواجه شوم.
ب) برای اینکه فرد با ارزشی باشم نباید هیچ اشتباهی مرتکب شوم و باید در همه ی کارهایم موفق باشم.
ج) مردم باید همیشه کار درست را انجام دهند. وقتی ناعادلانه، زشت، و خودخواهانه رفتار می کنند باید مجازات شوند.
د) همه چیز باید آنطور که من می خواهم پیش رود، در غیر اینصورت زندگی غیر قابل تحمل خواهد شد.
ر) بدبختی و ناراحتی من به دلیل چیزهایی بوده که خارج از کنترل من هستند، پس من نمی توانم کاری برای خوشحال تر و خوشبخت تر شدن انجام دهم.
فکر
س) باید نگران چیزهای خطرناک، ناگوار و وحشتناک باشم وگرنه برایم اتفاق می افتند.
ص) اگر از مشکلات، ناخوشایندی ها و مسئولیت های زندگی فرار کنم، شادتر خواهم بود.
ع) اتفاقات گذشته ی من به خاطر مشکلاتم بوده اند و هنوز هم روی احساسات و رفتارهای من تاثیر می گذارند.
ف) باید وقتی دیگران مشکلی دارند ناراحت شوم و از ناراحتی آنها غصه بخورم.
ک) نباید به هیچ عنوان دچار ناراحتی و درد شوم—من قادر به تحمل آنها نیستم پس باید تحت هر شرایطی از آنها فرار کنم.
ل) هر مشکل باید یک راه حل ایده آل داشته باشد و وقتی قادر به یافتن آن راه حل نباشیم وضعیت غیر قابل تحمل می شود.
یادتان باشد، همه ی این قانون ها زائیده ی افکاری بی ثبات است. به هیچ طریق با واقعیت جور نیستند، به همین دلیل است که وقتی فردی که چنین قوانینی را برای خود در ذهن دارد، وقتی با واقعیت روبه رو می شود دچار ضربه ی احساسی و رفتاری می شوند.
با تشکر از آرمین دلیر عزیز
برای گردآوری این مطلب
باور چیست ؟؟؟
باورهای انسان چگونه ساخته می شود ؟؟؟؟
باورچیست ؟؟؟🤔
در این مقاله قصد دارم درباره کلمه باور صحبت کنم ، بیشتر افراد نمی دانند باور چیست؟؟؟؟؟
اگه این مقاله را مطالعه کنید به زودی خواهید دانست که باور چیست ؟؟؟و باور های انسان چه نقشی در زندگی او دارند .
به راستی باور چیست؟؟؟؟؟؟
چرا کسانی که باور مخربی را در ذهن خود پرورش می دهند همیشه منتظر شکست هستند و در نهایت هم خود را شکست خورده می یابند .
اگر بدانید که باور چیست؟! و باورهای محدود کننده و مخرب چه بلایی می توانند سرتان بیاورند هرگز باورهای مخرب را در ذهنتان پرورش نخواهید داد.باور به چیزی می گویند که انسان به آن اعتقاد قوی دارد،در بیشتر اوقات به باور ،ایمان هم گفته می شود.
به تکرار چندین باره یک فکر باور می گویند .
افکار شما در این جهان ارتعاشات و فرکانس هایی دارند ، باور را میتوان به گونه ای دیگر نیز تعریف کرد .«ارتعاشاتی که چندین بار تکرار می شوند در ذهن انسان باورها را تشکیل می دهند و به صورت دقیق تکرار ارتعاشات شما باورهای شما را می سازند ».
مثلا شما باور دارید که اگر صبح از خواب بیدار شوید و آسمان ابری نباشد ، خورشید را در آسمان خواهید دید .
دیدن خورشید در آسمان یک باور است یا اینکه باور دارید که وقتی روز به پایان رسید شب فرا میرسد .
اگر فکر می کنید که برای موفق شدن باید کارهای سخت انجام دهید به این معنی است که شما باور دارید که انجام کارهای سخت منجر به موفقیت می شود .
اگر فکر می کنید که می توانید کار هارو با موفقیت انجام دهید پس شما به توانایی خود باور دارید . و با قدرت برای انجام آن کار اقدام می کنید ؛و یا برعکس اگر فکر می کنید که نمی توانید کاری را انجام دهید پس شما به توانایی خود ایمان ندارید.
باور چیست ؟؟؟؟؟!
باور یعنی اینکه به بودن یا نبودن چیزی یا به انجام شدن یا نشدن کاری اعتقاد دارید. پس اگر در یک جمله باور را تعریف کنیم می توانیم بگوییم.
«باور و اعتقادقلبی به بودن و یا نبودن چیزی و يا انجام پذیر بودن و یا انجام ناپذیر نبودن کاری می گویند که از تکرار افکار هم نوع،ساخته میشوند.
باورهای هر انسان به او می گویند که او چگونه انسانی است .»
مثلا اگه شما باور دارید که انسان شجاعی هستید پس در واقعیت هم کارهایتان را به صورت شجاعانه انجام می دهید .
🚫هنری فورد می گوید .
«اگر فکر می کنید ،میتوانید پس می توانید و اگر فکر می کنید ، نمی توانید پس نمی توانید »
این باور شما است که از شما انسانی قوی و توانمند و یا انسانی ضعیف و ناتوان می سازد باور انسان می تواند او را ضعیف و یا توانمند کند .
اکنون که دانستید باور چیست ؟؟ و به معنی و مفهوم باور پی بردید ، حال وقت آن است که بدانید باورهای انسان چگونه ساخته می شوند .
⚒باورها چگونه ساخته می شوند ؟؟؟؟
از همان لحظه ای که انسان قدم به این دنیا می گذارد ،شروع به یاد گرفتن میکند
به طور مثال او راه رفتن و حرف زدن را یاد میگیرد . یادگیری های او فقط به حرف زدن و راه رفتن خلاصه نمی شود .
کودک انسان یاد میگیرد که بترسد، یاد میگیرد که شجاع باشد ، یاد میگیرد که قوی و یا ضعیف باشد ، یاد میگیرد بنویسد و بخواند .
آنها تنها بخشی از یادگیری هایی هستند که انسان دارد ، انسان در کودکی شجاع است و هر کاری را بدون ترس انجام می دهد او دوست دارد برای اینکه بهتر یادبگیرد هر چیزی را آزمایش یا تجربه می کند .
کارهایی را انجام می دهند که از نظر پدر و مادرشان کارهای خطرناکی هستند .
او نمی داند که انجام آن کارها خطرناک است و احتمال دارد صدمه ببیند ، پدر و مادرش به او می گویند که این کار خطرناک است و او را از انجام آن کار منع میکنند .
وقتی که دستش را به سمت آتش یا اشیاء داغ میبرد والدین او به روی دستش می زنند و از خطرناک بودن کارش می گویند او را همیشه از انجام بعضی کارها نهی میکنند ، او را می ترسانند و به او می گویند که این کارها را انجام ندهد بهتراست .
اینگونه ذهن انسان را از باور های مخرب و محدودکننده پر می کنند.
اوکم کم باورهای پدر و مادر را قبول می کند او کم کم می آموزد که هر کاری را به راحتی تجربه نکند پدر مادر باورهای خود را به او می آموزند .
پس می توان گفت که باورهای پدر و مادر در ساخته شدن باورها اثری بسیار قدرتمند دارند .
می توان گفت که اگه خانواده ای باورهای مثبت زیادی داشته باشد انسان نیز از باورهای مثبت خانواده الگو میگیرد و برعکس اگر خانواده ای باورهای محدود کننده زیادی داشته باشد این باورها باعث ساخته شدن باورهای محدود کننده در انسان میشود .
دومین مکان مهمی که باعث شکل گیری باور های انسان میشود
مدرسه و محل تحصیل کودک است معلم ها و مربی های او به او می آموزند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد.
او باور معلم های خود را یاد میگیرد و باورهای خود را بر اساس باورهای آن ها میسازد
فرض کنید دانش آموزی در مدرسه ای تحصیل می کند اگر در یکی از روزهای تحصیلش به دلیل اینکه نتوانسته به سوالات معلم جواب بدهد ، معلمش به او بگوید که تو خنگی و بی سواد هستی .
اگر این کودک به راستی خنگ نباشد این حرف معلم باوری را در او می سازد که به خنگ بودنش مهر تایید می زند در اینجا یک حرف معلم به ساخته شدن باوری منجر می شود که در زندگی آینده این کودک اورا ضیف و ناتوان می کند .
چه بسا ساخته شدن این باور محدود کننده باعث می شود که این دانش آموز نتواند از همه توان خود برای یادگیری استفاده کند و روز به روز این ناتوانی ساختگی در او بیشتر شود .
گاهی اوقات باورهای انسان بر اساس تجربیات گذشته او شکل میگیرند .
فرض کنید برای سخنرانی در یک جمع دعوت شده اید اگر شما دو یا سه بار سخنرانی ضعیفی در مراسم های مختلف اجرا کنید کم کم به این نتیجه میرسید که سخنران خوبی نیستید .
اگر به این باور برسید که سخنران ضعیفی هستید ، این باور به شما اجازه نخواهد داد از همه توان خود برای سخنرانی های دیگر استفاده کنید .
حال برعکس ، اگر چند سخنرانی خوب داشته باشید در نتیجه باور و اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می کند و بعد ها سخنرانی های بهتری انجام خواهید داد .
باورهای شما به صورت نا خودآگاه ساخته می شوند ودر توانمند کردن یا محدود کردن شما نقش مهمی بازی میکنند اگر کسی را میبینید که خوب سخنرانی می کند به این معنی است که او باور دارد سخنران خوبی است .
اگر شما باور دارید که آدم ضعیفی هستید پس در انجام کارهای تان به صورتی عمل می کنید که ضعیف بودن خود را ثابت کنید؛یعنی باور قوی بودن شما را قوی میکند و باور ضعیف بودن شما را ضعیف می کند .
👤آنتونی رابینز می گوید !
« انسان ماشین اثبات باور های خویش است »
☯️انواع باورهای انسان ؟؟؟؟؟
باور های انسان به دو دسته تقسیم می شوند .
۱-باورهای نیرو بخش .
به باورهایی که باعث می شه انسان انرژی و انگیزه بگیره و در كارهایش موفق بشه باورهای انرژی بخش می گویند .
این باورها در بیشتر اوقات موجب می شوند که انسان بتواند علارغم توانایی کم خود در انجام کار، آن کار را باقدرت انجام دهد . گاهی اوقات باورهای نیرو بخش می توانند به حدی به انسان نیرو و انرژی بدهند که انسان کاری را انجام دهد که انجام آن در شرایط عادی بسیار مشکل به نظر می رسد .
به طور کلی باورهای نیرو بخش مثل سوخت موتور جت انسان را به سمت اهداف خود پرتاب می کند .
۲_در مقابل باور های نیرو بخش باور های محدود کننده هستند که مانع بزرگی را در ذهن انسان ایجاد می کنند و به انسان اجازه نمی دهند که حتی آن کار را شروع کند گاهی اوقات باورهای محدود کننده انسان را فلج یا زمین گیر میکند .
حتی اگر توانایی انجام کاری را داشته باشد ، باور محدود کننده ذهن او را فلج میکند و آن شخص از اینکه بتواند برای انجام آن کار اقدام کند باز می ماند و هیچ کاری انجام نمی دهد .
انسانی که باور محدود کننده دارد ، حتی اگه شروع به انجام آن کار کند با کمال ناباوری نمی تواند آن را به درستی انجام دهد .
باور های محدود کننده انسان به سه دسته تقسیم می شوند
🔻باور های ناشی از نا امیدی
گاهی اوقات انسان به انجام کاری امید ندارد او باور دارد که انجام آن کار امکان پذیر نیست او به این باور رسیده است که هیچ کس نمی تواند کار مورد نظر را انجام دهد او فکر می کند که آن کاراز طرف هیچکس قابل انجام نیست .
او باور دارد که نمی تواند آن را انجام دهد فقط به این دلیل که فکر می کند دیگران هم نمی توانند آن را انجام دهند او به کلی از انجام آن کار ناامید شده است .
این نوع باور ها زمانی خواهند شکست که شخص دیگری پیدا شود و کار مورد نظر را با موفقیت انجام دهد در این صورت باوری که آن شخص در ذهن داد خواهد شکست.
▫️باور های ناشی از ناتوانی
این نوع باور ها زمانی در ذهن انسان ساخته می شوند که انسان به ناتوانی خود در انجام کار خاصی باور پیدا کند .
او می داند که کار مورد نظر را افراد توانمند دیگری می توانند انجام دهند اما او ناتوان تر از آن است که از عهده انجام آن کار بر بیاید این نوع باورهای محدود کننده را می تواند توسط آموزش و افزایش توانمندی و مهارت های شخصی شکست
این نوع باورها را می توان به راحتی تغییر داد ، زیرا انسان به انجام شدن آن کار توسط افراد دیگر باور دارد و این خود می تواند به تغییر این باور ها کمک کند .
🔸باورهای ناشی از بی ارزشی
در بعضی اوقات انسان توانایی انجام کاری را دارد از انجام کار و رسیدن به موفقیت هم ناامید نیست ولی مانعی ذهنی اجازه انجام کار را به او نمی دهد این مانع ذهنی باور محدود کننده ناشی از بی ارزشی میباشد .
این باور در ذهن انسان القا میکند که او خود را بی ارزش تر از آن می بیند که آن کار را انجام دهد .
او باور دارد که افراد دیگری لیاقت انجام آن کار را دارند و خودش را بی ارزش می پندارد او باور دارد که بی ارزش است و این باور از انجام شدن کار جلوگیری میکند .
برای اینکه انسان بتواند این باور را در ذهن خود بشکند باید به این نتیجه برسد که لیاقت و ارزش انجام آن کار را دارد .
آیا می توانیم باورهای خود را تغییر دهیم؟؟؟؟؟؟؟؟
حال که دانستید باور چیست و باورهای انسان چگونه ساخته می شوند .
نوبت آن است که بدانیم چگونه میشود باورها رو تغییر داد ؟؟؟؟؟
چه سودی خواهد داشت اگر نتوانید باورهای مخرب و محدود کننده خود را تغییر دهید فرض کنید باورهای محدود کننده و مخرب خود را شناختید و نتوانستید آن ها را تغییر دهید عملکرد و رفتار های شما مانند گذشته خواهد بود و هیچگاه رفتارتان طوری نخواهد بود که به سمت موفقیت حرکت کرد .
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که آیا انسان توانایی تغییر باورهای خود را دارد ؟؟؟؟؟!!
گاهی اوقات انسان در شرایطی قرار میگیرد که باید کاری را انجام دهد و اگر آن کار را انجام ندهد باید بها گرانی را بپردازد .
در بعضی وقت ها انجام ندادن کاری باعث از دست دادن چیزی گرانبها می شود
در این زمان ها انسان هر چند باور دارد که نمی تواند آن کار را انجام دهد .
ولی با تمام توان خود برای انجام آن کارها اقدام میکند و آن کار را با موفقیت انجام می دهد .
اگر کسی بتواند فقط یکبار کاری را که باور ندارد انجام دهد ، با موفقیت انجام دهد .
مانعی را که در ذهن خود ساخته است خراب می کند و برای بارهای بعدی آن کار را راحت تر انجام می دهد .
در این شرایط باور محدود کننده او تغییر کرده است این تغییر می تواند به تغییر باورهای محدود کننده دیگر هم بیانجامد .
پس می توان به این نتیجه رسید که می توان باورها محدود کننده انسان را تغییر داد و باورهای نیرو بخشی را در ذهن او جاگزین کرد .
برای اینکه انسان بتواند بر باورهای محدود کننده خود غلبه کند و باورهای نیروبخش را جايگزین آن باورها کند باید از همین الگو استفاده کند یعنی باور های محدود کننده را تغییر داده و باور های نیروبخش را تقویت کند .
اگر افرادی را که به موفقیت رسیده اند را بررسی کنید و در مورد سر گذشت آنها مطالعه کنید بر این نکته پی خواهید برد که انها باور داشته اند که به موفقیت می رسند .
می توان به این نتیجه رسید که اولین و بزرگترین دلیل موفقیت افراد موفق باور موفقیت بوده است .
«اگر باور نکید که موفق می شوید تلاشتان برای موفقیت نتیجه ای نخواهد داد »
خب درباره باور هر آنچه که بود گفتیم تو ماه قدرت جی تیمی هستیم ، دنبال هسته قدرتمند درونمون هستیم ، هسته ای که میتونه باورمون باشه
زمانی قدرت جی تیمی شکل میگیره که اول قدرت جی تیمی رو باور کنیم
باور کن که تو خیلی خیلی با ارزشی
باور کن که تو. خیلی خیلی قوی هستی
باور کن موفقیت رو ، باور کن که هیچ چالشی تو رو نگه نمی داره
باور کن که نوش داروی فقر رو در دست داری
حالا که به این باور رسیدی صداتو به گوش همه دنیا برسون و قدرت. جی تیمی رو به همه نشون بده
ما میترکونیم با باورمون 💪💪💪💪
زندگی ما بازتاب باورهای ماست ✌️
🌹با تشكر از اشكان باقرى عزيز🌹
مردی در کنار جاده، دکه ای درست کرد و در آن ساندویچ می فروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت، چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمی خواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچ های خود را شرح داده بود.
خودش هم کنار دکه اش می ایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق می کرد و مردم هم می خریدند.
کارش بالا گرفت لذا او ابزار کارش را زیادتر کرد.
وقتی پسرش از مدرسه نزد او آمد .... به کمک او پرداخت.
سپس کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت: پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش نداده ای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود می آید.
باید خودت را برای این کسادی آماده کنی.
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته به اخبار رادیو گوش می دهد و روزنامه هم می خواند پس حتماً آنچه می گوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته نان و گوشت سفارش داده و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمی ایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمی کرد.
فروش او ناگهان شدیداً کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت: پسرجان حق با توست.
کسادی عمومی شروع شده است.
آنتونی رابینز یک حرف بسیار خوب در این باره زده که جالبه بدونید: اندیشه های خود را شکل ببخشید در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند. خواسته های خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.
در واقع اون پدر داشت بهترین راه برای کاسبی رو انجام می داد اما به خاطر افکار پسرش، تصمیمش رو عوض کرد و افکار پسر اونقدر روی اون تأثیر گذاشت که فراموش کرد که خودش داره باعث ورشکستگی می شه و تلقین بحران مالی کشور، باعث شد که زندگی اون آدم عوض بشه.
خداوند به همه ما فکر، فهم و شعور بخشیده تا بتونیم فرق بین خوب و بد رو تشخیص بدیم.
بهتره قبل از اینکه دیگران برای ما تصمیماتی بگیرن که بعد ما رو پشیمون کنه، کمی فکر کنیم و راه درست رو انتخاب کنیم و با انتخاب یک هدف درست از زندگی لذت ببریم. چون زندگی مال ماست.
---------------------------------------------------
درود به همه جی تیمی های قدرتمند:
راستش داستان بالا خیلی من رو به فکر فرو برد و واقعا متاسف شدم برای افرادی که با قدرت میان و یه تصمیمی میگیرن و دارن برای موفقیت خودشون و چرایی و اهدافشون تلاش تلاش می کنند ، اما خیلی راحت گوش میدن به حرف های افرادی که من بهشون می گم دزدان رویاها، و شروع میکنن کم کم به پایین آوردن تابلوی مغازشون و بعد از یه مدتی هم
میگن خدایی فلانی راست می گفتا دیگه جواب نمیده این کسب و کار و خوشحالم میشه که کار عاقلانه ای کرده و زودتر خودش رو نجات داده.
خخخخ ، خدایی خندم میگیره و از خدا برای همچین افرادی فقط طلب آرامش می کنم.
آخه یکی نیست به این بنده های خدا بگه ، آخه عزیز من ، فکر کردی داری به حرف کی گوش می کنی؟! واقعا سبک زندگی اون شخص و درآمدش ویژن خودت هست ؟!
آیا اون شخص علم این کارو داره ،!
اگر اون علم این کارو داره ، حتما شخصی
مثل رابرت کیوساکی بی سواده دیگه.
یا اینکه برایان تریسی و جیم ران و خیلی دیگه از افراد موفق دنیا سال هاست توهم زدن. دیگه خخخخ..
امیدوارم که بدونید کجا اومدین و تو چه کسب و کار بزرگی هستین و در آینده چه زندگی سعادتمندانه ای در انتظار شماست.
با جی تیم بهترین ها رو میسازیم و به تمام دنیا ثابت می کنیم که چه انسان های بزرگی هستیم.
عاشقنونم
#امین ذهنی 17 مرداد 96
‼️5 قدم برای داشتن لیستی نامحدود از زبان اریک ووری‼️
زمانی که تازه وارد نتورک مارکتینگ شدم بسیار استرس داشتم. از خودم مرتب سوال می کردم و سوالات زیادی داشتم.
این کار رو انجام میده؟
آیا کسی میاد؟…

من فقط ۲۲ سال داشتم بسیار جوان و کم سن و سال بودم ، من هیچ پولی نداشتم و فقط میخواستم کارآفرین باشم، به آخر هفته هام برسم و لذت ببرم.
من فقط یک لیست کوچیک داشتم و بسیار مضطرب بودم. تلاش می کردم تا از لیستم استفاده کنم، بهترین افراد لیستم به من نه میگفتن! هر چه جلوتر میرفتم و لیستم رو پایین تر … و نه می گفتند لیست من کوچک و کوچک تر می شد و اضطراب من بیشتر و بیشتر.
همه کسانی که در Network marketing در لیست شما هستند باید وارد کسب و کار شما بشن! بسته به جایگاه و کیفیتی که افراد در لیست شما دارند باید به شما ملحق بشن.
داده های ارتباطی شما، موفقیت یا شکست شما در Network marketing را تعیین می کنند.
اگر شما یک لیست خوب داشته باشید، ارتباطات خوب، لیست تماس خوب و روابط گروهی خوب داشته باشید یک کسب و کار بزرگ و عالی در Network marketing خواهید داشت.
اما اگر در شهری کوچک زندگی می کنید یا لیستی کوچک و روابطی محدود دارید شما نمی تونید تجارتتون رو وسعت بدید و در مجلات و مصاحبات مثل من ظاهر بشید. اگر شما لیست تماس بزرگ نداشته باشید شانستون بسیار کم خواهد بود و این چیزی هست که من ۲۸ سال پیش متوجه شدم که
‼️‼️‼️کاملا اشتباهه‼️‼️‼️
حتما بخوانید : آمار جنجالی پردرآمدترین لیدرهای بازاریابی شبکه ای ایران
‼️افراد موفق در نتورک مارکتینگ ماهرانه ارتباطاتشان را پیدا میکنند. خیلی ها بعد از ورود به Network marketing تازه لیست خود را پیدا می کنند.
‼️در لیدرشیپ های کمپانی خود و در جلسات بزرگ پرس و جو کنید و ببینید خیلی از لیدر های موفق قبل از ورود به این کار چگونه بودند و بعد از آن چطور شدند. یعنی لیست قبل از ورودشان کلید موفقیت آن ها نیست. اون ها لیست خودشون رو مرتب توسعه می دن، هر روز لیست خودشان رو توسعه می دن و در روابطشان افراد برای آن ها مهم هستند و به افراد اهمیت می دن.
‼️5 راه برای داشتن لیست نامحدود و بدون مرز در بازاریابی شبکه ای از زبان اریک ووری‼️
حالا من ۵ راه برای داشتن لیست نامحدود و بدون مرز به شما خواهم گفت:
🔴اولین قدم :کسانی رو که از قبل میشناسید رو لیست کنیدکه من بهش میگم لیست نامزد های فعال( an active candidate list ) این یه لیست ۲۰ نفره نیست یا یک لیست ۴۰ نفره، این افراد همونایی هستن که اگر در لیستتون قرار بدید بابتش بهتون ۱۰۰۰ دلار داده میشه!
🔴قدم دوم: اینکه همیشه در حال توسعه دادن لیستتون باشید.
در ملاقات ها، در قرار ها، روابط و مهمانی ها و… یه قاعده ای رو بهتون توصیه می کنم اینکه روزی دو نفر رو به لیستتون اضافه کنید. ممکنه با این افراد آنلاین آشنا بشید و یا در گروه های اجتماعی و فیس بوک اما مرتب در حال افزایش لیست خود باشید.
🔴گام سوم اینکه آگاهیتون رو بالا ببرید.
افراد زیادی هستن که به طرز باورنکردنی برای تجارت شما عالی هستند آنها به طور عادی و طبیعی از محصولات و خدمات ما استفاده می کنن ولی ما نمیدونیم.
🔴گام چهارم که بسیار مهم هست :هرگز قضاوت نکنید، پیش داوری ممنوع!!
برای ما بسیار ساده است که بگیم این شخص به درد نمی خوره چون هیچ پولی نداره یا این به درد نمیخوره چون خیلی پولداره یا خیلی موفقه…
شما نمیدونیدکه افراد در ذهنشون چی میگذره و چه نظری دارن!؟ چه برنامه ای دارن!؟ چطور پول در میارن!؟ چطور هزینه هاشون رو پرداخت میکنن و در ذهن و قلب افراد چه میگذره !!!؟؟؟
من یک پسر خاله دارم که اسمش استیو هست. او یک کشیشه و همیشه در حال سفر هست و سخنرانی میکنه من هرگز! و هرگز! به او فکر نکردم. او چندتا برادر داره که در وزارت کار میکنند من هرگز به اونها فکر نکردم حتی یک بار! چون اون ها خیلی سرشون شلوغ بود و همیشه در سفر و مشعول بودند. حالا حدس میزنید اونها در نتورک مارکتینگ چطورند؟؟
اونها الان جزو ده نفر برنر با درآمد بیلیون دلاری در کمپانی خودشون هستند!!
فکرش رو بکنید که این قضاوت من باعث شد که فقط خود من چه درآمدی رو از بابت اونها از دست دادم!!!
بهتون قول میدم که وضعیت مثل این برای همه شما هم هست.کسانی هستند که شما فکر می کنین موفق هستند یا نیستن.
کار ما متقاعد کردن افراد برای انجام دادن کاری که خودمون انجام میدیم نیست ، کار ما اینه کا به افراد این (( فرصت)) رو بدیم و اگر شما پیش داوری کنید این فرصت رو از افراد می گیرید.
🔴قدم پنجم و آخر این که نتورک بر پایه هدف هاست . افق هاتون رو وسعت بدید. وارد گروههایی جدید بشید به گروه های نتورکی بپیوندید به شبکه های اجتماعی محلی تون ملحق بشید و افق هاتون رو توسعه بدید.
اینطوری می تونید خودتون و تجارتتون رو توسعه بدید.
موفق باشید .
با تشکر از مدیر محترم سرکار خانم شهرزاد بهدانی
استيفن هاوكينگ
متولد 8 ژانويه 1942
او از هر گونه تحرك عاجز است. نه مي تواند بنشيند نه برخيزد. نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر توانايي سخن گفتن را نيز ندازد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلبش و ريه هايش و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است. يك مغز خارق العاده كه دمي از جستجو و پژوهش و رهگشايي بسوي معماها و نا شناخته ها باز نمي ماند.
اين اعجوبه مفلوج استيفن هاوكينگ پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج همان كرسي استادي را در اختيار داردكه بيش از دو قرن پيش زماني به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنين وي را انيشتين دوم لقب داده اند زيرا مي كوشد تئوري معروف نسبيت را تكامل بخشد و از تلفيق آن با تئوري هاي كوانتومي فرمول واحد جديدي ارائه دهد كه توجيه كننده تمامي تحولات جهان هستي از ذرات ريز اتمي تا كهكشان هاي عظيم باشد.
اينشتين معتقد بود كه چنين فرمول يا قانون واحدي مي بايست وجود داشته باشد و سالهاي آخر عمرش را در جستجوي آن سپري كرد اما توفيقي نيافت.
استيفن هاوكينگ شهرت و اعتبار علمي خود را مديون محاسبات رياضي پيچيده و بسيار دقيقي است كه در مورد چگونگي پيدايش و تحول سياهچاله هاي آسماني يا حفره هاي سياه انجام داده است.اين اجرام فوق العاده متراكم كه به علت قدرت جاذبه بسيار قوي حتي نور امكان جدايي از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوري نسبيت انيشتين پيش بيني شده بود و به همين جهت هم سياهچاله ناميده شدند.رديابي و رويت آنها بوسيله قويترين تلسكوپ ها يا هر وسيله ديگر تا كنون ممكن نبوده است. با وجود اين استيفن هاوكينگ با قدرت انديشه و محاسبات رياضي چون و چرا ناپذيرش- نه فقط وجود سياهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگي شكل گيري و تحول آن ها را نشان داده بلكه به نتايج جالبي در رابطه اين اجرام با كيفيت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پيدايش كيهان دست يافته است كه در دانش فيزيك اختري و كيهان شناسي اهميت بسزايي دارد و به عقيده صاحبنظران بناي اين علوم را در قرن آينده تشكيل خواهد داد.
كتاب جديد هاوكينگ در اين زمينه كه بعنوان سياهچاله ها و جهان هاي نوزاد انتشار يافت در محافل علمي جهان مثل يك بمب صدا كرد و شگفتي فراوان برانگيخت. اما قبل از اشاره خلاصه اي مي آوريم از زندگي نويسنده اش كه براستي از كتاب او شگفتي بر انگيز تر است .
استيفن هاوكينگ در 8 ژانويه 1942 در شهر دانشگاهي آكسفورد زاده شد و دوران كودكي و تحصيلات اوليه اش را در همان شهر گذرانيد. از همان زمان به علوم رياضيات علاقه داشت و آرزوي دانشمند شدن را در سر مي پروراند اما در مدرسه يك شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته مي شد و هرگز خود را در محدوده كتاب هاي درسي مقيد نمي كرد بلكه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از كلاس بالاتر بود هميشه سعي داشت در كتاب هاي درسي اشتباهاتي را گير بياورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد !
پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با يك زندگي ساده در خانه ای شلوغ و فرسوده اما مملو از كتاب كه عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقويت مي كرد. فرانك پدر خانواده پزشك متخصص در بيماري هاي مناطق گرمسيري بود و به همين جهت نيمي از سال را به سفرهاي پژوهشي در مناطق آفريقايي مي گذرانيد. اين غيبت هاي متوالي برلي بچه ها چنان عادي شده بود كه تصور مي كردند همه پدر ها چنين وضعي دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابي مهاجرت مي كنند و بعد به آشيانه بر مي گردند. در عين حال غيبت هاي پدر نوعي استقلال عمل و اتكا به نفس در بچه ها ايجاد مي كرد.
استيفن در 17 سالگي تحصيلات عاليه را در رشته طبيعي آغاز كرد و از همان زمان به فيزيك اختري و كيهان شناسي علاقه مند شد زيرا در خود كنجكاوي شديدي مي يافت كه به رمز و راز اختران و آغاز و انجام كيهان پي ببرد. سالهاي دهه 60 عصر طلايي كشف فضا- پرتاب اولين ماهواره ها و سفر هيجان انگيز فضانوردان به كره ماه بود و بازتاب اين وقايع تاريخي در رسانه ها جوانان را مجذوب مي كرد. بعلاوه استيفن از كودكي عاشق رمان هاي علمي تخيلي بود و مطالعه آن ها نيز بر اشتياق او به كسب معلومات بيشتر در فيزيك و نجوم و علوم ديگر مي افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقيت به پايان برد و آماده مي شد تا دوره دكترا را در رشته كيهان شناسي آغاز كند.
اما به دنبال احساس ناراحتي هايي در عضلات دست و پا استيفن در ژانويه 1963 يعني آغاز بيست و يكسالگي مجبور به مراجعه به بيمارستان شد و آزمايش هايي كه روي او انجام گرفت علائم بيماري بسيار نادر و درمان ناپذيري را نشان داد. اين بيماري كه به نام ALS شنا
مطالب سایت:
خته مي شود بخشي از نخاع و مغز و سيستم عصبي را مورد حمله قرار مي دهد و به تدريج اعصاب حركتي بدن را از بين مي برد و با تضعيف ماهيچه ها فلج عمومي ايجاد مي كند بطوريكه بمرور توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب مي شود. معمولا مبتلايان به اين بيماري بي درمان مدت زيادي زنده نمي مانند و اين مدت براي استيفن بين دو تا سه سال پيش بيني شده بود.
نوميدي و اندوه عميقي را كه پس از آگاهي از جريان بر استيفن مستولي شد مي توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهاي خود را بر باد رفته ميديد. دوره دكترا-روياي دانشمند شدن - كشف رمز و راز كيهان - همگي به صورت كاركاتورهايي در آمدند كه در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند مي زدند. بجاي همه آن خيال پروريهاي بلند پروازانه حالا كاري بجز اين از دستش بر نمي آمد كه در گوشه اي بنشيند و دقيقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومي بدن زمان مرگش فرا برسد.
به اتاقي كه در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهايي ساعتها متفكر و بي حركت ماند. خودش بعدها تعريف كرده است كه آن شب دچار كابوسي شد و در خواب ديد كه محكوم به اعدام شده است و او را براي اجراي حكم مي برند و در آن موقعيت حس كرد كه هر لحظه زندگي چقدر برايش ارزشمند است. بعد از بيداري به ياد آورد كه در بيمارستان با يك جوان مبتلا به بيماري سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فريادهايي مي كشيد. پس خود را قانع كرد كه اگر به بيماري لادرماني مبتلاست اما لااقل درد نمي كشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش كه هيچ چيز را به آساني نمي پذيرفت هشدار داد كه از كجا معلوم كه پيش بيني پزشكان درست از كار در بيايد و چه بسا كه از نوع اشتباهات كتب درسي باشد!
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بيشتري براي مبارزه با نوميدي و بدبيني داد آشنايي اش در همان ايام با دختري به نام (جين وايلد) بود كه بعدها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جين اعتقادات مذهبي عميقي داشت و معتقد بود كه درهر فاجعه اي بذرهاي اميد وجود دارد كه با استقامت و قدرت روحي خود مي تواند رشد كند. و بارور شود. بايد به خداوند توكل داشت و از ناكاميهايي كه پيش مي آيد خيزگاههايي براي كاميابي ساخت.
جين دانشجوي دانشگاه لندن بود اما تحت تاثير هوش فوق العاده و شخصيت استثنايي استيفن چنان مجذوب او شده بود كه هر هفته به سراغش مي آمد و ساعتي را به گفتگوي با او مي گذرانيد و آمپول خوشبيني تزريق مي كرد.آنها پس از چندي رسما نامزد شدند و استيفن تحصيلات دانشگاهي اش را از سر گرفت زيرا براي ازدواج با جين مي بايست هرچه زودتر دكتراي خود را بگيرد و كار مناسبي پيدا كند.
و او طي دو سال با اشتياق و پشتكار اين برنامه را عملي كرد در حاليكه رشد بيماري لعنتي را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به كمك يك عصا و سپس دو عصا راه مي رفت. ازدواجش با جين در سال 1965 صورت گرفت و او چنان غرق اميد و شادي بود كه به پيش بيني دو سال پيش پزشكان در مورد مرگ قريب الوقوعش نمي انديشيد.
پروفسور استيفن هاوكينگ اكنون 61 سال داردو ظاهرا بيش از يك ربع قرن قاچاقي زندگي كرده است. البته اگر بتوان وضع كاملا استثنايي او را در حال حاضر زندگي ناميد.!
پيش بيني پزشكان در مورد بيماري فلج پيش رونده او نادرست نبود و اين بيماري اكنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه 60 براي نقل مكان از صندلي چرخدار استفاده مي كند و قدرت تحرك از همه اجزاي بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با اين دو انگشت او مي تواند دكمه هاي كامپيوتر بسيار پيشرفته اي را فشار دهد كه اختصاصا براي او ساخته اند و بجايش حرف مي زند. و رابطه اش را با دنياي خارج برقرار مي كند زيرا از سال 1985 قدرت تكلم خود را هم ازدست داده است.
در آن سال او پس از بازگشت از سفري به درو دنيا براي مدتي در ژنو بسر مي برد كه مركز پژوهشهاي هسته اي اروپاست و دانشمندان اين مركز جلسات مشاوره اي با او داشتند. يك شب كه استيفن هاوكينگ تا دير وقت مشغول كار بود ناگهان راه نفس كشيدنش گرفت و صورتش كبود شد بيدرنگ او را به بيمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراري قرار دادند. معمولا مبتلايان به بيماري ALS در مقابل ذات الريه حساسيت شديدي دارند و در صورت ابتلاي به آن ميميرند كه اين خطر براي استيفن هاوكينگ هم پيش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشي از ذات الريه بود. پس از چند روز بستري بودن در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصميم گرفته شد كه با عمل جراحي مخصوص مجراي تنفس او را باز كنند اما در نتيجه اين عمل صداي خود را براي هميشه از دست مي داد
عمل جراحي با موفقيت صورت گرفت و بار ديگر استيفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تكلم خود را از دست داد اما با جايگزيني كامپيوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافيانش حتي بهتر از سابق شد زيرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتي با دشواري و نارسايي زياد صحبت مي كرد. كامپيوتر سخنگو را يك استاد آمريكايي كامپيوتر در كال
مطالب سایت:
يفرنيت براي او ساخت و تقديمش كرد. برنامه ريزي اين دستگاه شامل سه هزار كلمه است و هر بار كه استيفن بخواهد سخني بگويد مي بايست با انتخاب كلمات و فشردن دكمه هاي كامپيوتر به كمك دو انگشتش كه هنوز كار مي كنند جمله مورد نظرش را بسازد و صداي مصنوعي به جاي او حرف مي زند. البته اينگونه سخنگويي ماشيني طولاني تر است اما خود استيفن كه هرگز خوشبيني اش را از دست نمي دهد عقيده دارد كه به او وقت بيشتري مي دهد براي انديشيدن آنچه مي خواهد بگويد و سبب مي شود كه هرگز نسنجيده حرف نزند.
ويلچر يا صندلي چرخدار استيفن كه بوسيله آن رفت و آمد مي كند نيز از پيشرفته ترين پديده هاي تكنولوژي است و با نيروي الكتريكي حركت مي كند. وي اتكاي زيادي به ويلچر خود دارد چون علاوه بر حركت با آن وسيله اي براي ابراز احساساتش نيز محسوب مي شود. مثلا اگر در يك ميهماني به وجد آيد با ويلچرش به سبك خاص خود مي رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد يك شخص مزاحم از دست بدهد در يك مانور سريع از روي پاهاي او رد مي شود !!! بسياري از شاگردانش ضربه چرخهاي ويلچر او را تجربه كرده اند و به گفته خودش يكي از تاسف هايش اين است كه طعم اين تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است !
يكي از شگفتيهاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست كه بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش ديده مي شود. در حاليكه اجزاي چهره اش بي حركت و فاقد هرگونه واكنش احساسي و عاطفي هستند اما چشمانش مي درخشند.
انگار به هزار زبان با مخاطب سخن مي گويند. او بهيچوجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود. در رستوران غذا مي خورد. در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند. و سر به سر شاگردانش كه هميشه او را سوال پيچ مي كنند مي گذارد. شيوه شيطنت آميزش اينست كه پاسخگويي را گاهي عمدا كش مي دهد و در حاليكه پرسش كنندگان پس از چند دقيقه انتظار پاسخ مفصلي را براي سوال خود پيش بيني مي كنند با يك كلمه بله يا نه از كامپيوتر سخنگويش همه را به خنده مي اندازد.
اين اعجوبه فاقد تحرك عاشق جنب و جوش و گشت و سياحت است و تا كنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت كرده است و به ايراد سخنراني پرداخته است. كه البته اين سخنراني ها قبلا در نوار ضبط و در روز كنفرانس پخش مي شود.
پرفروشترين كتاب علمي
از نكات جالب ديگر در زندگي استيفن هاوكينگ يكي هم اينست كه او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد از او صاحب سه فرزند شد يك دختر و دو پسر. لذت پدري و احساس مسئوليت در تامين زندگي فرزندان يكي از مهمترين انگيزه هايي بود كه او را در مقابله با مشكلاتش ياري داد زيرا با طبع لجوج و بلندپروازش اصرار داشت كه بهترين امكانات زندگي و تحصيل را براي بچه هايش فراهم كند و اين امر مخارج هنگفتي روي دستش مي گذاشت. هزينه خودش هم كم نبود چون مي بايست به دو پرستار تمام وقت و يك دستيار حقوق بپردازد و درامد استادي دانشگاه كفاف اين مخارج را نمي داد. به همين جهت در اواسط دهه 80 به فكر نوشتن كتاب افتاد و در سال 1988 كتاب معروف خود به نام ( تاريخ كوتاهي از زمان) را منتشر كرد.
در اين كتاب استيفن هاوكينگ به زبان ساده و قابل فهم عامه پيچيده ترين مسائل فيزيك جديد و كيهان شناسي و بخصوص ماهيت زمان و فضا را بررسي كرده و نظريات و محاسبات خودش را شرح داده است. بي آنكه خواننده را با فرمولها و معادلات رياضي بغرنج گيج كند. اما به رغم سادگي بيان و جذابيت مباحث بسياري از مردم از آن سر در نمي آورند. زيرا ايده هاي مطرح شده در كتاب در سطح بالاي علمي است. با وجود اين كتاب مزبور 8 ميليون نسخه به فروش رفته و 183 هفته در ليست 10 كتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبعا چنين موفقيت بيمانندي مشكلات مادي استيفن را براي هميشه حل مي كند.
كتاب جديد استيفن به نتايج پژوهشها و يافته هاي او درباره ي سياهچاله ها اختصاص دارد.
که نظر همگان را بخود جلب کرد.
اما استيفن هاوكينگ در كتاب تازه اش برداشتهاي متفاوتي از سياهچاله ها ارائه
مطالب سایت:
داده است و با محاسبات خود به اين نتيجه مي رسد كه اين اجرام بكلي فاقد نورانيت نيستند و بعلاوه موادي را كه از ستارگان ديگر جذب و بلع مي كنند در مرحله نهايي تراكم به حالتي انفجار گونه از يك كانال ديگر بيرون مي ريزند. منتها آنچه دفع مي شود به همان صورتي نيست كه بلعيده شده است. به عبارت ديگر سياهچاله ها نوعي بوته زرگري هستند كه طلا آلات مستعمل را به شمش تبديل مي كنند. از كانال خروجي عناصر تازه در يك جهان نوزاد تزريق مي شود كه مي توان آن را در مقابل سياهچاله ( سپيد چشمه) ناميد.
شايد سالها طول بكشد تا صحت و سقم نظزيه هاي جديد استيفن هاوكينگ روشن شود زيرا آنقدر تازگي دارد كه عجيب به نظر مي رسد. اما عجيب تر از آن مغز اين مرد است كه اين نظزيه پردازي ها و رهگشائيها از آن مي تراود. او براي محاسبات طولاني و پيچيده رياضي و نجومي خود حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت چون فكر مي كند پس وجود دارد.
اما اين موجود اين آدم معلول و نحيف و عاجز از تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . .
براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . .
براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . .
براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . .
به سخن استيفن هاوكينگ : ( در آنسوي هر سياهچاله سپيد چشمه اي وجود دارد )
اگر عشق به رسیدن هدف نبود،چه بسا استیفن هاوکینگ هم نبود..
برای رسیدن به هدف باید دیوانه باشیم،چون هیچ آدم عاقلی فقط با حرکت دو انگشت علم جهانو تو دست خودش نمیگیره.
بیرون زتو نیست آنچه در عالم است
بخود بنگر،که هرآنچه خواهی خودتی
با تشکر از خانم سونا عباس زاده برای تهیه این مطلب
🔔قانون 15دقیقه چیست؟
این قانون به قدرت تغییرات کوچک اشاره دارد!
ساموئل اسمایلز ، مولف کتاب اخلاق و اعتماد به نفس، بر این اعتقادست که تکرار کارهای کوچک نه تنها شخصیت انسان را میسازد بلکه شخصیت ملت ها را تعیین می کند.
✏ اگر روزی 15 دقیقه را صرف خودسازی کنید در پایان یک سال، تغییر ایجاد شده در خویش را به خوبی احساس خواهید کرد.
✏ اگر روزی 15 دقیقه از کارهای بی اهمیت خویش بکاهید، ظرف چند سال موفقیت نصیبتان خواهد شد.
✏ اگر روزی 15دقیقه را به فراگیری زبان اختصاص دهید از هفته ای یک بار کلاس زبان رفتن بهتر است.
✏ اگر روزی 15دقیقه را به پیاده روی سریع اختصاص دهید از هفته ای چند بار به باشگاه ورزشی رفتن، نتیجه ی بهتری خواهید گرفت.
✏اگر روزی 15 دقیقه مطالعه و سلول های خاکستری خویش را درگیر کنید؛ به پیشرفت های عظیم یادگیری دست خواهید یافت.
زیبایی روش یا قانون 15 دقیقه در این است که آنقدر کوتاهست که هیچ وقت به بهانه ی این که وقت ندارید آن را به تاخیر نمی اندازید.
جالبتر اینکه، کشور ژاپن امروزه موفقیت خود را مدیون این قانون میداند.✌
📝محقق: هنگامه نظری
پيام ابتداي مرداد ماه تيم جهاني

درود به همه جي تيمي هاي عزيز و دوست داشتني
اميدوارم مثل هميشه بهترين خودتون باشيد...
خيلي خوشحالم كه يه ماه ديگر رو هم با افتخار به يارى هم پشت سر گذاشتيم و مطمعنم كه با توجه به عملكرد ماه پيشتون اين ماه رو هم بى نظير شروع كرديد...
خُب اين ماه پيام اول ماهمون يه سورپرايز ويژه داره و اونم اينكه قراره از زبان يكي از اسطوره هاي نتورك با نگرش اين ماه آشنا بشيم...
خودم كه پيامشون رو خوندم خيلي انرژي گرفتم و احساس غايت آرزوي يك ليدر برام تداعي شد كه تحت تاثير حرف دايركت خودم قرار گرفتم...
واقعا بودن ليدر صالح كنارمون يه نعمته كه همه جي تيمي ها اين شانس رو دارند كه از نگرششون و تجربياتشون بهره ببرند...
سخن رو كوتاه ميكنم و ميريم با هم يكي از بهترين نگرشهاي ماه رو از زبان ليدر ارزشمندمون آقاي صالح حسن زاده بشنويم...
درود به جي تيمي ها
خيييلي خيييلي خوشحالم كه پيام آغاز ماه مرداد ٩٦ رو من مينويسم. اين ماه نگرش پيام آغاز ماهمون ٢ ساله ميشه و از مرداد ٩٤، ٢٤ پيام و ٢٤ نگرش رو با شما به اشتراك گذاشتيم. ماه اول كه ماه اهداف اشتياق سوزان نام داشت و سال قبل مرداد ماه ، پيام بسيار دلنشين "جي تيم من" بود كه يكي از بهترين پيام هاي آغاز ماه تيم جهاني بود. اين ماه هم با درخواست خودم اين فرصت از جانب ابرليدرم آقاي يوسفي عزيز به من داده شد كه اين پيام رو با شما ميليونرهاي آينده و با تمام دنيا به اشتراك بذارم.
ماه پيش يك ماه زيبا و عالي ديگه رو پشت سر گذاشتيم و مثل ماه هاي پيش ماه اثر جي تيمي هم پر از رشد و بالندگي بود. ياد گرفتيم كه يه جي تيمي از زنده بودنش هدف داره و تمام تلاشش رو براي موفق كردن خودش و اطرافيانش انجام ميده تا بتونه اثري از خودش بجا بذاره. مطمئنم خيليها تصميم جديشون رو گرفتند روي اطرافيانشون اثرگذار باشند.
ماه پيش با توجه به اينكه اولين ماه تابستون بود مثل هميشه يسريا از بقيه جلو افتادند. ثبات جي تيم كه تو تيم هاي بازاريابي شبكه اي زبانزده ، تو تير ماه هم خودش رو نشون داذ. تبريك ويژه ميگم به ليدرهايي كه موفقيت هاي كوتاه مدتشون رو تكرار ميكنند و همينطور هر ماه گامي محكم براي رسيدن به اهداف بلند مدتشون برميدارند. اما فكر ميكنم همه منتظر نام گذاري ماه مرداد هستيم
اسم اين ماه رو
قدرت جي تيمي
ميذاريم
قدرت در لغت به معناي توان- زور- قوت و در اصطلاح به معناي توانايي افراد يا گروه براي دستيابي به هدفه
قطعن همه ي ما تو زندگيمون افرادي رو ديديم كه ميگن من نميتونم فلان كارو انجام بدم يا توان فلان كارو ندارم. يا شايد خودمون تو برهه هايي از زندگيمون به اينجا رسيديم.
به نظر شما چرا اين اتفاق ميفته؟ يا واقعن اينطور هست؟ يا نه؟
وقتي دقيق تر به اطرافيانمون توجه ميكنيم ميبينيم شايد از خيلي از جهات شما برتري داريد نسبت بهش ولي تو جايگاه بالاتري تو زندگيش داره. وقتي بيشتر بهش دقت كنيد ميبينيد قدرت ميتونه تو دو دسته باشه.
١-قدرت ذاتي (استعدادي خاص)
٢- قدرت اكتسابي (همواره با تلاش و پشتكار بدست مياد)
قدرت ذاتي كه بسيار كمه قدرتيه كه در اختيار هر كسي نيست و شايد فوتبالي باشيد يا نه ولي كسي نميتونه بگه ليونل مسي (بازيكن فوتبال) قدرت ذاتي نداره چون با توجه به آزمايش هايي كه روي مغزش انجام شده ديده شده سلول هاي مغزش تو كمترين زمان ممكن تصميم ميگيره- البته در ادامه توضيح ميدم كه هيچ چيز از تلاشش كم نميكنه فكر ميكنيد چند تا ليونل مسي تو دنيا هستند كه به جايگاهشون نرسيدند؟؟
بسیار زياد يعني بسياری از افرادي مثل مسي تو رشته هاي مختلف هستند كه خودشون و قدرتشون رو نشناختند و به زندگي عادي تن دادند
اما مهم از نوع اول،قدرت اكتسابي هست كه اكثر موفق هاي دنيا رو تشكيل ميدن اين افراد از هرچيزي كه تو درونشون دارند استفاده ميكنند و اون رو پرورش ميدن همونطور كه تو مورد اول گفتم داشتن يا نداشتن قدرت به خودشناسي ربط داره و اين كه چقدر خودت رو شناختي -الان يكي مياد ميگه من خودم رو ميشناسم كه قدرت انجام هيچ كاري رو ندارم مشخصِ كه اين افراد هيچ شناختي از خودشون ندارند چون هر انساني هسته دروني تو خودش داره و اگه اون رو بارور كنه ميتونه به يك شخص قدرتمند تبديل بشه همونطور كه گفتم قدرت با پشتكار رابطه مستقيم داره:
قدرت تمركز-قدرت بيان-قدرت باور -قدرت...
اگه دقت كنيد هرچه تمرين و پشتكار بيشتري داشته باشيد توو اون موضوع قدرت بيشتري خواهيد داشت خيليا قدرت رو با توانايي اشتباه ميگيرند. قدرت توانايي برتري كسب كردن تو هر بخش و غلبه بر موانعه و حتي ميتونه فراتر از توانايي هم باشه. يعني يه شخص قدرتمند مانعي رو جلو چشمش نميبينه كه اين رابطه مستقيم با انجام درست كارهاش داره.
وقتي يه شخصي كارهاش رو درست انجام ميده قدرت رو توي خودش ميتونه احساس كنه و تو اون حالت ميتونه حتي فراتر از خودش و تواناييهاش ظاهر بشه...
چندتا مثال ميزنم براتون:
* بچه اي كه هسته ي يك ميوه تو گلوش گير ميكنه فراتر از توانايي هاش قدرتمنده...
* شخصي كه نفسش رو نگه داريد قدرتي از خودش نشون ميده كه تابحال نشون نداده.
*شخصي كه در حال غرق شدنه چنان قدرتي داره كه حتي قادر به غرق كردن نجات غريق هم هست...
چرا اين اتفاق ميفته؟؟ همين افراد تو حالت عادي قدرت ندارند؟ چرا دارند...
"افراد زماني تمام خودشون ميشن كه احساس خطر كنند"
يسري از افراد تو بدبختي هاشون احساس خطر ميكنند و قدرت واقعيشون رو نشون ميدن. اما:
*
يه جي تيمي واقعي اونقدر قدرتمنده كه قبل از اين كه به مراحل بدبختي برسه احساس خطر ميكنه و قبل از تغيير، تغيير ميكنه
*
يه جي تيمي واقعي اونقدر قدرتمنده كه هيچ وقت اضطراب و استرس نداره
*
يه جي تيمي اونقدر قدرتمنده كه با توجه به تعاريف قدرت شانس بيشتري براي تبديل شدن يك راهبر داره
*
يه جي تيمي واقعي اونقدر قدرتمنده كه هرچقدر هم ترديد ببينه هميشه مطمئن كه به هدفش ميرسه
همونطور كه گفتم قدرت تو همه وجود داره اما بايد ابتدا خودمون رو بشناسيم. رابطه ي بسيار تنگاتنگي با چرايي هر شخص داره. وقتي درك عميق از چراييت داري و با همون درك متوجه ميشي كه با توجه به تجارت هاي مختلف توسط كاري كه قبلن هم انجام ميدادي (مصرف محصول و ارائه به اطرافيان در صورت رضايت) ميتوني به صورت رايگان آموزش ببيني و پرورش بدي خودتو مخصوصن از لحاظ رشد شخصي و ميتوني به يك انسان قدرتمند و اسطوره زندگي بسياري از افراد باشي. پس اين قدرتمند بودنت در صورتيه كه واقعن دركي از خودت و محيط پيرامونت داشته باشي...
جي تيمي هاي عزيز قدرت ماهييت خاص خودش رو داره
اگه يك واحد نظامي رو در نظر بگيريم هر چقدر هم حرفه اي باشند وقتي مهمات در اختيارشون قرار نگيره هيچ قدرتي ندارند
همون واحد نظامي به وفور سلاح و مهمات داشته باشند اما توانايي استفاده از اون مهمات رو نداشته باشند هم قدرتي ندارند...
همون واحد نظامي مهمات و سلاح داشته باشند و همينطور افراد توانايي هم داشته باشند اما عزم و اراده براي پيش رفتن نداشته باشند باز هم قدرتمند نيستند.
هيچ تغييري
تو هيچ گروه يا تيمي
شكل نميگيره مگر اينكه
افراد و نهادهاي اين تيم از هرلحاظ
تمام خودشون
رو براي توسعه گروه يا تيمشون انجام بدن.
تنها و تنها در اين صورته اون تيم قدرتمنده.
اگه جي تيم يك تيم قدرتمنده و همه تو معرفي اين تجارت به عزيزاتون ميگيد كليه آموزش ها رو از تيم قدرتمند جي تيم ميگيريد بخاطر اينه كه جي تيمي هاي واقعي از ابتداي جي تيم تصميم گرفتند از هر لحاظ فراتر از توانايي خودشون تلاش كنند و با هم يه تيم قدرتمند بسازند كه هدفش تامين نياز اطرافيانشون و ايجاد ميليونرهايي باشه كه پول يا تخصص و رابطه خاص ندارند و حاضر هستند براي اهدافشون قدرتمندانه بجنگند.
با تمام كمي ها و كاستي ها - با تمام كم بودن تعداد افراد - با تمام كم بودن فروش كه براي اكثر افرادي كه نگرش هاي جي تيم رو ندارند و ميخوان بازاريابي شبكه اي رو شروع كنند واسشون مهمه ، تصميم به قدرتمند بودن گرفتند و همونطور كه ميبينيد با رعايت اين اصول ، با داشتن بينشي عميق و قدرتمند رويداد عظيمي رو تو اطرافيانشون رقم زدند.
اين ماه - ماه مرداد ٩٦ رو قدرت جي تيمي ميذاريم كه راهبران- مديران- كارشناسان و مشاوران جي تيم يكبار ديگه متوجه بشن چطور ميتونن قدرتمند باشند . ٤ سال پيش چند جي تيمي اين تصميم بزرگ رو براي قدرتمند شدن گرفتند ولي حالا جي تيم چند هزار نفره هركدوم جي تيم قدرتمند خودشون رو بسازند و قدرتمند باشند.
اگر بينش قوي تو كارتون داشته باشيد در اون صورت قدرتمنديد
ميدونم كه خييلي چيزا در مورد قدرت و مخصوصن قدرتمند شدن خودتون متوجه شديد... پس قدرت به زور و بازو و ... نيست. قدرت به با هم بودن و يكپارچه بودنه... انسانهاي موفق بايد از نكات مثبت هر چيزي براي خودش استفاده كنه . اگه تو نوع زندگي شيرها دقت كنيد ، اونها سلطان جنگل و قدرتمند هستند... هيچوقت لاشخوري نميكنند. به حيوانات باردار حمله نميكنند و يكپارچه شكار ميكنند... پس قدرتشون به زور و بازوشون نيست... قدرتشون تو درونشونه... تو وجودشونه... وقتي عزم كاري رو ميكنند. با تمام وجوود بلند ميشن. با تمام وجود حركت ميكنند. با تمام وجوود بدست ميارن...
ما جي تيمي ها هم با اينكه قوي ترين تيم حال حاضر شمال كشور و به زودي كل كشور هستيم ولي قدرتمون تو وجودمونه. وقتي چيزي رو ميخوايم، مثل شير با تماام وجودمون بدستش مياريم...
ميريم كه ماه قدرت جي تيمي رو تو جي تيممون تاريخ ساز كنيم...
عاشقتونم❤️❤️
بدرود خانواده ي من
صالح حسن زاده
96/05/01
موضوعات مرتبط: پیامهای نگرشی ابتدای ماه جی تیمی
درود به خانواده ي عزيز جي تيمي من❤️
خداروشكر یه ماه جي تيمي رو با نگرش ناب اثر جي تيمي گذرونديم.
تیرماه يكي از نقاط عطف جي تيم براي ما بود چون خیلی از افراد خودشونو تا يك قدمي رتبه ی مدیر و راهبر رسوندن که قطعا با تلاش بیشتر میتونن این رتبه ها رو هرچه سريعتر احراز كنن
از اتفاقات فوق العاده اي كه واقعا باعث چندين و چند برابر شدن روند رشد جي تيممون شد سمینارهای کارشناسان و سمينار هاي آموزشي و گل سرسبدشون برنامه ی دو روزه ی فوق العاده ای بود که با جمع راهبران توی ماه گذشته داشتیم كه توسط لیدرای عزیزم آقاي صادقي، آقای حسن زاده و ابر لیدر آقای یوسفی عزیز برگزار شد.
و اما ماه اشتياق هاي سوزان مرداد
اين حرف ناپلئون هيل را جدي بگيريد :
"موفقيت ، سماجت مي خواهد" .

رايج ترين اشتباه مردم که نتايج سنگيني هم بار ميآره ، اينه که فکر مي کنند براي موفق شدن بايد استعداد داشت ؛ نبوغي ذاتي که تنها در برخي افراد وجود داره !
اما حقيقت اينه که براي موفق شدن بايد سماجت به خرج داد و دنبال هدف رو گرفت . بايد خود رو متعهد کرد .
همه چيز به پشتکار بر مي گرده .
موفقيت ميوه تصميميه که اراده محکم و با ثبات اون را آبياري مي كنه.
وقتي كه فهميديد كه دقيقاً چه كاري مي خواهيد انجام بديد، ناگهان جلوي خودتون انبوهي از كارهايي رو مي بينيد كه بايد انجام بديد و سخت هستن.
معمولاً در آغاز شور و شوق بيشتري براي انجام كارها وجود داره ولي براي موفقيت درست زماني كه شور و شوق شما كم مي شه يه چيز ديگه هم احتياج داريد و اون پافشاري در انجام كارهاست.
سماجت دقيقاً مثل يه عضله است هر چه بيشتر تقويت بشه قوي تر مي شه. به علاوه شما هم قوي تر شديد و مهارتها و تجارب بيشتري بدست آورديد، پس به موفقيت نزديكتر شديد.
در راه رسيدن به هدف هميشه موانعي ايجاد مي شن كه تو برخورد اول عبور از اونها غير ممكن به نظر مي رسه.
اين موانع قسمتي از زندگيه.
تمام زندگي پايداري در پيمودن مسير براي عبور از اين موانعه.
اگر اين موانع در زندگي شما وجود نداشتن شانسي براي به مبارزه طلبيدن خودتون نداشتيد. و زمانيكه به موفقيت مي رسيديد ديگه شيريني اون موفقيت را نمي چشيديد.
هدف خودتون رو تبديل به يك مبارزه يا رقابت كنيد.
اگر زندگي افراد موفق رو مطالعه كرده باشيد متوجه مي شيد كه اكثريت اونها بيشتر با شكست مواجه شده اند تا با موفقيت. ولي اونها يك تفاوت اساسي دارن و آن پافشاري تو رسيدن به هدفه. هر بار كه فرد موفق به مانعي برخورد مي كنه يا شكست مي خوره دوباره بر مي گرده و باقدرت بيشتر ادامه ميده و در نهايت به اون موفقيت بزرگ مي رسه.
در پشت هر موفقيت بزرگ، شكستهاي كوچك و بزرگي وجود دارن كه اون فرد اگر تو راه خودش ثابت قدم نبود و بعد از هر كدوم از اون ناكامي ها متوقف مي شد الان صاحب چنين موفقيتي نبود.
به عنوان مثال والت ديزني 302 بار براي پروژه اول خود از طرف سرمايه گذاران جواب رد شنيد ولي هر بار از نو شروع كرد. اين پافشاري و سماجت در رسيدن به هدف سبب شده كه هنوز پس از سالها ميلياردها نفر از برنامه هاي ديزني لذت ببرند و طرفدار آن باشن.
كلنل ساندرز براي بدست آوردن بهترين دستور پخت جوجه سرتاسر ايالات متحده آمريكا رو رانندگي كرد و تو 1009 تا از اون رستورانها اونچه رو كه مي خواست پيدا نكرد ولي الان مرغ سوخاري اون در تمام دنيا طرفدار داره.
آقای جرالد ، ژورناليست، یه مقاله برای نیوزویک می فرسته ، سردبیر مقاله رو می خونه و میگه مزخرفه و میندازه تو سلط زباله.
جرالد مقاله ی دوم رو می فرسته ، میره تو سطل.
مقاله ی سوم ، سطل.
مقاله ی دهم ، صدم ، سیصدم ، پانصدم ، تا ششصدم …
یکی مياد ميگه اين چه وضعشه بابا؟! ١٠ نفر رو مشاوره كردم كسي باهام همراه نشده ، اين كار جواب نميده ! ١٠ تا نه ؟ خداقوت !
مقاله ی ششصد و یکم آقای جرالد منتشر میشه و تازه میگه : آها تازه فهمیدم چجوری باید بنویسم .
امروز آقای جرالد یکی از مشهورترین ژورنالیست های دنیاست ، قیمت یک مقاله ی چند سطری که بنویسه چندهزار دلاره.
ولی من و شما یه کاری رو ۴ بار انجام بديم نشه میگیم ای بابا مملکت نیست ، چه وضعیه ! ايران جواب نميده !
ای بابا به خاطر ١٠ تا نه ؟ همین ؟
فکر می کنی تو مملکتهای دیگه هر کی به هر کي بگه سریع باهاش همراه ميشه؟ این مثالها مال همون مملکت هاست.
بزار يه چيزي بهت بگم كه بدوني
نتورك يه مسير تجاري به همراه اسايش و راحتي نيست
مهم نيست كه چقدر به سختي تلاش مي كني
مهم اينه كه حاضري چند تا نه بشنوي و تسليم نشي و ادامه بدي
مهم اينه كه حاضري چقدر مسخره بشي ولي تسليم نشي و ادامه بدي
برنده ها اينطوري زندگي مي كنن
مهم نيست كه چقدر فشار الان روته چون اين فصل داستانت خيلي زود مي گذره، مسئله اي كه مهمه شخصيتي هست كه توي اين مسير بهش تبديل ميشي
وقتي به فشارهايي كه بهت مياد غلبه مي كني
وقتي خورشيد بر مي گرده تو به روزهاي سردي كه گذروندي فكر مي كني و از اينكه به خواسته ات رسيدي احساس خوبي داري
يكي از بزرگترين اشتباهات آدم هايي كه ميخوان به خواسته هاشون برسن اينه كه باور دارن مهارت ها ذاتي هستن و شرايط خانوادگي و اقتصادي و سياسي همه تاثير داشته تو موفقيت افراد! در صورتي كه هميشه اينطور نيست افراد موفق با ساعت ها و ساعت ها و ساعت ها تمرين مهارت بدست آوردن و شكست خوردن و نه شنيدن و مسخره شدن تا به اين نقطه رسيدن
منظورم اينه كه در واقع چنين چيزي نديدم
كه اونایی که فك و فاميل بيشتر دارن قطعاً موفق تر باشن
این واقعاً مسخره اس
هرچيزي كه ميخواي بايد با تمام وجودت براش تمرين كني
بعضي اوقات به نقطه اي مي رسي كه حس ميكني واقعاً كافيه
من اينجام كه بهت بگم بايد ادامه بدي چون اينجاست كه پيشرفتت شروع ميشه
اين فرصتيه كه بايد ازش استفاده كني
تو حق نداري تسليم شي
چون داري به هدفت نزديك ميشي
پس حق نداري تسليم شي
راه آسوني در كار نيست
اصلاً هم مهم نيست استعداد داري يا نه
استعداد به تنهايي به شكست منجر ميشه
اگه مطالعه نكني
اگه به معناي واقعي سخت كار نكني تا خودت رو هر
روز بهتر از قبل كني
تنها چيزي كه به نظرم در مورد فرد موفق با بقيه فرق
داره اينه كه : از اينكه بميره نميترسه
بقيه ممكنه از ما با استعداد تر باشن
ممكنه از ما باهوش تر باشن
ولي اگه بخوان با ما مسابقه بدن
دو چيز ممكنه اتفاق بيوفته
اينكه اول اونا كم بيارن يا اينكه ما بميريم
اين يه مثال واقعاً ساده اس
حالا اگه ارزشت رو ميدوني برو دنبالش و بدستش
بيار
بايد تلاش كني و به انگشتهاي مردم كه به سمتت
اومده توجه نكني
تو نبايد بخاطر حرف اينو اون، اون چيزي كه
ميخواي و يا هستي رو از دست بدي
بايد براي بدست آوردنش شجاع باشي
تو خيلي بهتر از اون چيزي هستي كه بخواي دنبال نظر ديگران باشي
من اينجام كه بهت چندتا چيز رو بگم
قهرمان ها همون هايي هستن كه چيزي براي از دست دادن ندارن
كسايي هستن كه با تمام وجود ادامه مي دن
كسايي هستن كه حتي وقتي نا اميد شدن با اين حال ادامه ميدن
اونها هيچ وقت تسليم نميشن، مگر اينكه بميرن
تو كه الان داري پيام منو ميخوني
حتي اگه هيچ انرژي براي ادامه دادن نداري، بازم ادامه بده و تسليم نشو
الان وقتشه كه خودتو نشون بدي
وقتي راهتو پيدا كردي ولش نكن و برو جلو
براي اينكه به خواسته ات برسي
سخته
اره درسته
ولي مي ارزه
امروز روزي است كه بايد سفر خودتو آغاز كني و از سماجت و پافشاري امروز براي موفقيت فردا استفاده كني !
چرا انگيزش ها رنگ مي بازند
يك انگيزش قوي ايجاد گرديده كه شما را به دستيابي هدف و يا آرماني مشتاق ميسازد. اما يكباره واقعيت چهره خود را نشان داده و تمام آن انگيزه از بين ميرود. در شما یك انگیزش قوی ایجاد گردیده كه شما را به دستیابی هدف و یا آرمانی مشتاق میسازد. شما جسور، بی باك، قوی و مهار نشدنی گشته اید. اما یكباره واقعیت چهره خود را می نمایاند. و خیلی زود آن لحظات پر شور به تاریخ می پیوندد. آن همه انگیزش و اشتیاق به كجا رفت؟ انگیزش اولیه با گذشت زمان به تدریج محو گردیده، و ایستایی، تنبلی و مقاومت نسبت به تغییر و تحول جای آن را میگیرد.
ترسها، بهانه ها و عقاید محدود كننده شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارند. اما علت ناپایداری انگیزش ها در چیست؟
1-انگیزش احساسی: انگیزش های احساسی خیلی زود ناپدید میشوند. ایده های بزرگ شما اكنون ناممكن و غیر عملی بنظر می رسند. تاكنون چندین مرتبه این ایده های گذرا به ذهن شما خطور كرده اند؟ "من تصمیم دارم كسب و كار مستقل خود را تاسیس و راه اندازی كنم" و یا "من هر طور كه شده وزن كم خواهم كرد" اما چند دقیقه یا چند روز بعد همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است؟ شما در حفظ آن سطح انگیزش نخستین در طول مرحله عمل و تا دستیابی به هدف ناتوان میباشید. این انگیزش ها مانند یو یو بوده و اثرشان دایمی نیست. اما انگیزش های عقلانی آن روی سكه می باشند. هنگامی كه شما برای انجام كاری دلایل، توجیهات و استدلالهای عقلانی كافی و محكمی داشته باشید، دیگر دست به عمل زدن و دستیابی به اهداف دشوار نبوده و مستلزم انگیزشهای احساسی تكرار شونده نخواهد بود. برای مثال چنانچه به این امر واقف باشید كه فعالیت بدنی یك عمل منطقی است و برای سلامتی شما مفید است، دیگر نیازی ندارید تا هر روز خود را از لحاظ احساسی شارژ كنید.
2-افراد منفی: افراد منفی همیشه در كمین هستند. آنها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم، خودآگاه و یا ناخوداگاه میكوشند تا شما را از رسیدن به اهدافتان بازدارند. آنها شما را مایوس كرده و به شما چنین القا كرده كه "نمی توانید" و یا هدفتان "عملی و دست یافتنی نیست". علت آن نیز واضح است، چراكه خودشان "نمی توانند" و "نتوانسته اند." چنانچه شما به موفقیت دست یابید، اعتبار آنها به خطر می افتاد، بنابراین آسان ترین راه را انتخاب میكنند: نگه داشتن شما در سطح خودشان و ممانعت از پیشرفت شما. اینگونه افراد الزاماً افراد غریبه نیستند، بلكه ممكن است نزدیكترین كسان شما و صمیمی ترین دوستان شما باشند.
3-هدفهای كوچك: چنانچه اهداف خود را كوچك و غیر چالش برانگیز انتخاب كنید، در شما انگیزش كافی برای رسیدن به آنها ایجاد نخواهد شد.
4-ترسها: منشاء ترس ها عدم آگاهی و دانش است. با آموزش دیدن و فراگیری مهارتها میتوانید بر ترس خود چیره شوید. بلاتكلیفی و تردید ترس می پروراند. اما دانش و علم آن را نابود میسازد. آیا شما در انجام كاری كه در آن مهارت دارید، هراس دارید؟ مسلماً خیر اما چنانچه در كاری ناآزموده و بی تجربه باشید، از انجام آن می هراسید و طفره میروید. تعهد به فراگیری و مهارت یافتن در كاری كه در شما ایجاد ترس میكند، لازمه غلبه بر ترس است. برای مثال اگر می ترسید در جمع صحبت كنید، مهارتهای سخنرانی در جمع و فن بیان را فرا گیرید.
5-عدم علاقه: وقتی شما به هدفی علاقه ندارید و از اعماق وجودتان خواهان نیستید، قوی ترین انگیزش ها نیز در شما اثر نخواهند كرد. برای مثال اگر شما به بازیگری علاقه مند بوده، اما در رشته پزشكی در حال تحصیل باشید، دیر یا زود ضمیر ناخودآگاه شما در مقابل رسیدن به هدف غایی شما كه همان پزشك شدن است، خواهد ایستاد. چراكه شما خوب به این مسئله واقف هستید كه رشته پزشكی آرمان و خواسته حقیقی شما نیست.بنابراین بدنبال اهدافی بروید كه حقیقتا به آنها علاقه دارید،بدون توجه به مخالفتها و نوع تفكر دیگران نسبت به خود و اهدافتان.
6-اهداف غیر واقعی: مراقب باشید كه اهدافتان خارج از توان شما نبوده و دست یافتنی باشند.
7-دست كشیدن از تلاش: دست كشیدن به مثابه برگشت به نقطه آغازین مسیر دستیابی به هدف است. و زمان، انرژی، پول و خیلی چیزهایی كه به هدر رفته اند. دست كشیدن از اهداف و برنامه ها بسیار پر هزینه تر از یافتن راه حل برای مشكلات و موانع میباشد. البته جدای از احساس ناكامی ای كه احساس میشود. بنابراین هیچ چیز را ناتمام و در نیمه راه رها نكنید.
8-ترس از شكست: شما بایستی بیاموزید تا ریسك پذیر باشید. شكست یك محصول جانبی خیالپردازی و خلاقیت است. شكست شما را به چالش می كشاند كه بیشتر ریسك كنید، و به شما می آموزد تا به تلاش خود تا دستیابی به هدفتان ادامه دهید. موانع همواره وجود دارند، بنابراین آنها را پیش بینی كرده و انتظار بكشید. با سماجت و پشتكار پیش روی كنید و هرگز متوقف نشوید. برای موفقیت مصمم باشید. تمام احتمالات و گزینه ها (حتی غیر متعارف و غیر معمول) را بمنظور حذف موانع پیش رو امتحان كنید. به خود بقبولانید كه شكست یك گزینه نیست.
9-عدم تعهد: به دستیابی به اهداف: برای ایجاد تعهد لازم است یك سری دلایل مجاب كننده و و الزام آور پدید آورید. برای مثال دوستان و خانواده خود را در جریان اهداف خود قرار دهید. اكنون از آنجایی كه غرور، اعتبار و خوش قولی شما به مخاطره می افتد، انگیزش شما پایدارتر و دستیابی به هدف محتمل تر خواهد بود.
10-برای دستیابی به اهدافتان از افراد مجرب و كارآزموده كمك بگیرید. و یا برای رسیدن به اهدافتان یك همراه با اهداف مشترك بیابید. یافتن همراه از سویی به شما قوت قلب میدهد كه تنها نیستید و از سوی دیگر با ایجاد حس رقابت موجب پایداری انگیزش در شما میشود.
11-عادات و رفتارهایی كه شما را از دستیابی به اهدافتان باز میدارند، تغییر دهید. و همواره بروی هدف اصلی متمركز شوید و اجازه ندهید مسایل حاشیه ای شما را از هدف اصلی تان منحرف سازد.
12- ایمان داشته باشید كه هدفتان منطقی، دست یافتنی و عملی است و موفقیت میسر است.
13-به خاطر داشته باشید برای دستیابی به اهداف باید با ایستایی و تنبلی جدالی همیشگی داشته باشید و بر آنها غلبه كنید.
شکست خوردن و زمین خوردن
یک اتفاق است
تسلیمشدن و بلندنشدن
یک انتخاب است.
نگذار انتخابهایت
اسیر اتفاقها شود..!!!
درود به خانواده ي پر احساس جي تيم، ثانيه هاي زنگيتون پر باشه از احساس خوشبختي❤️❤️
خداروشكر ميكنم كه تير ماه هم برامون پر از تجربياتي بود كه با اموختنشون قراره مسير موفقيتمون رو با اگاهي بيشتري طي كنيم
ماه اثر جي تيمي ، ماهي بود كه ياد گرفتيم چطور ميتونيم ادمهاي تاثيرگزاري باشيم و با اين تاثيرگزاري زندگي خيليارو تغيير بديم ، راز ٢ گانه ي سعادت واقعي رو ياد گرفتيم:
!!عشق به هرآنچه كه در حال انجامش هستى و عشق به ديگران!!😍😍😍
خلاصه كه ياد گرفتيم نميشه جي تيمي باشي و تاثيرگزار نباشي
خوب همونطور كه ميدونيد يكي از اتفاقات خوب تير ماه سمينار كارافريني بود كه برگزار شد كه از نظر من يكي از اون ابزارهاي بسيار تاثيرگزار هست كه البته با استفاده ي هوشمندانه از اون ميشه نتايج عالي رو رقم زد
البته اتفاق عالي ديگه گردش تفريحي بود كه با خانواده ي گلم داشتيم و ميتونم بگم بسياااار تاثيرگزار بود رو نتايج بعضي از جي تيمي هاي عزيزم
در جلسات كارشناسان هم كه افتخار اين رو داشتيم كه از حضور ابرليدرمون بهره ببريم و از نگرش هاي انسانيشون استفاده كنيم براي رشد خودمون و جي تيممون😍
🌹جاداره همينجا از ابرليدرم ، كسي كه وجودش رو هر لحظه در كنار حس كردن تشكر كنم و با تمام وجودم بهشون قول بدم كه جي تيم رو جهاني كنم 🌹
تير ٩٦هم گذشت اماااا تجربياتش برامون به جا موند.......
اماااااا مرداد ٩٦ از راه رسيد😍😍

يه ماه جديد، يه حس جديد.......
فكر كنم از روزاي اولش متوجه شديد كه اين ماه رو متفاوت شروع كرديم درسته؟؟؟؟؟
تا اينجاش با تمركزي كه رو ويژنامون داشتيم خوب بوده از اينجا به بعدشم ميتركونيم
انان كه شب هنگام در خلوتگاه ذهن خود رويا ميبينند ، صبح هنگام برميخيزند تا كسب كنند انچه پوچ است ولي رويابينان روز مردمان خطرناكي هستند زيرا ممكن است روياي خود را با چشمان باز عملي كنند
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
اين جمله رو ذهنم حك شده و هرگز نميخوام اجازه بدم كه فقط خواب روياهامو ببينم ، قسم ميخورم كه تو بيداريم تكتكشونو زندگي ميكنم و بهش ايمان دارم
توئي كه داري اين متنو الان ميخوني و تو دلت هزار تا شك و ترديد هست ، فكر ميكني من و ليدراي جي تيم يه چيز خاص داريم كه تو نداري؟؟؟؟؟؟
نهههه صد در صد اين فكر اشتباهه ، جلوي راه ليدراي جي تيم هزار تا چالش بود ، شك بود ، ترديد و دودلي بود، منفي ها بود اماااا يه چيز ديگه ام بود، اونم يه چرايي و دليل واقعي براي رسيدن بود كه نميدونم تو الان داري يا نه چون اگه داشته باشي بزردي زود توام يكي از ليدراي بزرگ جي تيم ميشي💪💪💪
بيا مرداد رو مثل قبل نباش، با خودت عهد ببند، از امروز خيلييي متفاوت باشي، پايين نياي، به منفي ها فكر نكني، نشدن ها رو بندازي دوور، اتفاقا اگه چالشي جلو پات سبز ميشه با قدرت تر بگي با قدرتي كه دارم ازت رد ميشم .....
تو اين مسيييير ميدونم كه ميدوني با تمام احساس و قلبم كنارتم چون چراييت چراييمه و رويات رويام😍😍😍
خلاصه اينكه ميخوايم كه مردادو بتركونيم ، كلي برنامه داريم و قراره اتفاقات خوب بيافته كه ميدونم به گوشتون رسيده
خوب با يه حس خوب و عاليييي بريم كه ادامه ي مرداد رو بتركونييييم🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️🏃🏻♀️
🌹دوستتون دارم بهتريناي من و تو اوج ميبينمتون🌹
مرداد ٩٦
خونواده من سلام
❤️ خداقوت میگم به همه بهترین های من که با همتشون تیرماه رو به پایان رسوندن ❤️
اتفاقات مثبت زیادی رو در تیر ماه شاهدش بودیم.
👌نظیر رشد جایگاهی خیلی از خونواده جی تیمی مون
👌اضافه شدن محصولاتی جدید به سبدکالایی شرکتی که باهاش همکاری می کنیم
👌سمینار دوروزه فوقالعاده لیدرشیپ مقدماتی که تمامی راهبران محترم، لیدرصالح حسن زاده بزرگوار، اسطوره نتورک خیلی از نتورکرها حضور داشتند. و تلنگری دیگر برای ترکوندن بیشتر و بیشتر مون شد.
👌همچنین نگرش فوقالعاده ای که در ماه تیر تحت عنوان اثر جی تیمی از ابرلیدرمون اقای مهرداد یوسفی اسطوره زندگیم، درونی کردیم❤️
و اما میرسیم به ماه پرشور و تابستانی مرداد ☺️
ماهی که عزممون و برای تصاعد بیشتر جذب کردیم 💪💪💪
دم خیلی هاتون گرم که علی رغم خیلی از چالشهایی که داشتید، ایستادید و پرقدرت تر از قبل قدم برداشتید.
خیلی هاتون آگاهید که چالش در تجارت امری طبیعیه.
خیلی ها وقتی به چالش می خورن پا پس می کشن، اما افرادی که برای رسیدن به هدفهاشون در تلاشن،هنگام برخورد با چالشها یه لحظه می ایستن و فکر میکنن اگر همین چالش برای لیدرمم بوجود می یومد آیا همون برخوردی رو می کرد که من می کنم؟
ميخوام خوب به این قضیه فکر کنید 🤔🤔🤔
اگر همین الان درامدت ماهی 40 میلیون، 100 میلیون تومن بود باز هم همین برخورد رو در برابر آون چالش می کردی؟
یا قطعاً متفاوت بود؟
نظرتون و به قسمتی از کتاب جادوی کار پاره وقت جلب میکنم، که مفهوم این قضیه رو بهتر توضیح می ده 👇👇👇👇
🌹 اتفاقاتی که در زندگی شما روی می دهند، مسیر زندگی شمارو مشخص نمیکنند، بلکه این چگونگی برخورد شما با این وقایع است که آینده ی شما را می سازد. همه ما، شبیه به یک قایق بادبانی در وسط دریا هستیم، این مسیر وزش باد نیست که مقصد مارا تعیین می کند، بلکه این قایق ران و تنظیمات بادبان است که مسیر را معین می سازد. 🌹
💐بخاطر داشته باشید، بادها برای همه ما بصورت یکسان می وزند: باد اقتصاد، باد اجتماع، باد سیاست!
فقط تفاوت در این است که شما قایق را کی به مقصد می رسانید؟
یک سال؟
سه سال؟
پنج سال؟
تفاوت، در زمان رسیدن و تنظیمات بادبان قایق شماست، نه بادی که می وزد! 💐
برای اینکه نتایج تغییر کند، این تو هستی که نخست باید تغییر کنی.
نخواهید که مسائل آسانتر شوند، تلاش کن که تو توانمندتر شوی و مهارتهای بیشتری کسب کنی. ❤️
خونواده من❤️
هیچوقت نخواید چالشهای کمتری داشته باشید، بلکه بخواید که خرد و آگاهی بیشتری پیدا کنید. ❤️
همیشه آماده رویایی با چالشها باشید، چون بدون دست و پنجه نرم کردن با چالشها هیچوقت ثروتمند نمیشید 🙏
براتون بهترين هارو ارزومندم ❤️
زندگی رویایی حق مونه❤️
بهترينهارو می سازیم خونواده ی من ❤️😍💪
فهیمه رحیمی
9 مرداد 96
درود به خانواده بزرگ جی تیم مخصوصا اعضای تیم خودم.
خدا رو شکر میکنم دوباره فرصتی شده تا بتونیم با هم صحبت کنیم .
طبق روال کمی راجع به ماه گذشته صحبت میکنم و بعد میریم سراغ مرداد داغ.
خب تو ماه گذشته باز هم اتفاقات خوب زیادی افتاد. چه تو کل جی تیم و چه تو جی تیم من.
مدیرای منتخبی که اضافه شدن و افرادی که به سطح راهبری نزدیک شدن نوید اتفاق های بهتری رو تو ماه های اینده می ده.
همینطور تبریک میگم به خانم گل محمدزاده و پشتیبانهای عزیزش که تونست با تلاش مستمر و باور قلبیشون درآمد قابل توجه و قابل احترامی بدست بیارن .
و همچنین جلسه خیلی خوب راهبران لیدر صالح که با حضور لیدر بینش مند و با ثبات جی تیم لیدر یوسفی برگذار شد که به شدت تو سرعت رشدمون تاثیر داشت که همین الان در ابتدای مرداد شاهد تاثیرش هستیم .
شرکت هم طبق روال همیشه محصولات جدید ی اضافه کرد که باعث خوشحالی همه ما شد.
حالا بریم سراغ مرداد ، ماهی که با تیک خوردن یکی از هدفهای اشتیاق سوزان خودم شروع شد.
و همچنین شرایط کاملا مهیاست برای اینکه رکورد فروش رو بزنیم .
راستش خیلی فکر کردم که این ماه راجع به چه نگرشی صحبت کنم و تصمیم گرفتم راجع به فاکتوری صحبت کنم که داشتنش برای موفقیت همه ضروریه هم برای دعوت و معرفی کار و هم برای پیگیری دوست ها و افراد مجموعتون.
نگرشی که این ماه در موردش صحبت میکنم ترکیبی از باور ، اعتماد و نحوه عملکرد شماست.
این ماه میخوام در مورد مبحث مهم وضعیت صحبت کنم.
هرگز شخصی رو پیدا نمیکنید که در حال رشد باشه ولی وضعیت مناسبی نداشته باشه.
برای شما ضروریه که کارتون رو با باور قلبی انجام بدید و نشانه های این باور در عملکرد تون نمود کنه .
یک نتورکر موفق انقدر از خودش و کارش مطمئنه که هیچ چیز و هیچ کس نمیتونه اون رو به شک بندازه.
کسی که وضعیت مناسبی داره بدون هیچ تردیدی به سراغ دیگران میره و زمانی که از کارش صحبت میکنه چشم هاش برق میزنه ، چون قراره با این کار به آزادی مالی و زمانی برسه.
اون شخص میدونه که چه فرصتی در دست داره و چه پیشنهاد ارزشمندی رو به دوست خودش میده.
این افراد موفق همیشه به این فکر میکنن که این فرصت عالی رو به چه شخصی بدن و حتی در شرایطی که شخص مقابل به شدت منفی باشه باور دارن که میتونن آگاهش کنن.
اما کسانی که در وضعیت مناسبی نیستن همیشه ته دلشون به این فکر میکنن که ای کاش پیشنهادمو قبول کنه و اعتقادشون بوی شک میده و از این موضوع غافل هستن که قبول کردن یا نکردن فرد مقابل در گرو باور و نحوه عملکرد خود ماست ، چون آدمها با آدمها همراه میشن و اگه منه نوعی تکیه گاه خوبی باشم دیگران بهم اعتماد میکنن و بهم تکیه میکنن.
افرادی که وضعیت مناسبی ندارن همیشه دنبال آدمهای معمولی،بیکار و نا موفق هستن تا بتونن به راحتی نظرشون رو جلب کنن .
ولی کسی که وضعیت مناسبی داره و باور و اعتقاد بالایی داره میدونه که چه درّ گرانبهایی رو در ذهن داره و کارش رو به افراد لایق تر و قویتر معرفی میکنه . چون به خودش و کارش اعتقاد کامل داره.
خیلی از افراد تو ابتدای کار اعتقاد دارن که باید تیم بیشتری بسازن و به درامد برسن و بعد برن سراغ افراد موفق و قوی.
این افراد معمولا تا زمانی که این طرز فکر رو دور نندازن موفق نمیشن چون این تفکر ناشی از شک و عدم اعتقاد اونها به کارشونه.
استاد رندی گیج میگه:من به حدود ده نفر گفتم که میتوانند در این تجارت درامد بالای ده هزار دلار داشته باشند، من میدانستم میتوانند چون انها باهوش، دارای نفوذ کلام و در تدریس ماهر بودند
کلید این است: من امروز نفر اول درامدی شرکتم هستم اما وقتی که به سراغ آنها رفته بودم هیچ درآمدی نداشتم.
نکته را گرفتید؟
من منتظر نماندم که درامد بزرگی بدست بیاورم و بعد به سراغ آنها بروم ( آقای رندی گیج از همان ابتدا مطمئن بود که موفق میشه پس با اعتقاد کامل سراغ افراد قوی رفت)
خورده کاری و محافظه کار بودن هیچ فایده ای ندارد.
منتظر موفقیت بودن برای اینکه به سراغ دیگران بروید هیچ فایده ای ندارد.
یک ویالون درجه یک همیشه درجه یک است چه شما بلد باشید بنوازید و چه نه!
لامبورگینی مثل باد می رود چه شما رانندگی بلد باشید چه نباشید!
و نتورک برای کسی که تجربه ، سرمایه و پارتی ندارد بهترین راه ازادی مالی است چه شما ان را انجام دهید و چه انجام ندهید.
حتی اگه شما بعد از یک سال هم درامدی کسب نکنید ارزش این تجارت و پتانسیل ان زیر سوال نمی رود !
( خیلی از افراد به دلیل عملکرد اشتباهشون به موفقیت مورد نظر نمی رسن و این رو به همه تعمیم می دن در حالی که نتورک به لیاقت و شایستگی افراد پول می ده و هر شخص به نسبت رشد شخصی خودش سهمش رو می گیره.)
خوب دوستان صحبت های استاد رو خوندید و از این به بعد ارزش خودتون و کارتون رو بدونید و از کسی خواهش نکنید و بدونید که دیگران باید به خودشون ببالن که شما اون ها رو انتخاب کردین.
بدونید که مخالفت اولیه افراد یک امر طبیعی در نتورک هست اما عملکرد شما برای اگاه کردن دیگران نقش اصلی و نهایی رو در تصمیم گیری افراد داره.
تجارت شما کم کم بیش از 50 ساله که داره به مردم دنیا کمک می کنه و هیچ کسب و کاری تا این اندازه برای افرادی که سرمایه ، تخصص و پارتی نداشتن متحول کننده نبوده.
روزی که جی تیم شکل گرفت هیچ موفقی نبود ولی چون بنیان گذاران جی تیم به موفقیت اعتقاد داشتن این کار رو انجام دادن و به همه ثابت کردن که میشه و الانشم اگه شما باور کنید میشه میشه و اگه باور کنید نمیشه نمیشه، پس باور کنید و این تجارت بزرگ رو با وضعیتی انجام بدید که لایقش هست.
زندگی به شایستگی ها پاسخ می ده نه به نیازمندی ها .
نیما مستوفی. . 1396/06/08
سلام جی تیمی ها
میخوام 10 ویژگی بازاریابهای موفق از زبان زیگ زیگلار رو بهتون بگم.
پس اگه میخواین موفق باشین با ظرفی خالی و آموزش پذیری بالا از آموزه های این استاد بزرگ استفاده کنید.
اگه آماده اید شروع کنیم!
ادامه ی موضوع در...
ادامه مطلب
جی تیمی ها سلام
خداروشاکرم که یک ماه فوق العاده از تابستان را پشت سر گذاشتیم.
به همین سرعت تابستان نیز در حال اتمامه...کجایه کاری؟؟؟
اتفاقات عالی در تیر ماه رخ داد
از محصولات جدید تا سمینار راهبران جی تیمه قدرتمند لیدر صالح با حضور ابر لیدر دنیا مهرداد یوسفی
اول از همه از اثر جی تیمی بگیم...
اگه بتونيم دليل واقعي اينكه چرا اينقدر مهمه برامون كه زنده باشيم رو درك كنيم، الان هر لحظه زندگيمون فقط و فقط رشد و موفقيته وبهشت رو بر روي زمين خلق ميكنيم وگرنه خب مشخصه جهنم زمينى رو پيش رو داريم...
راز دوگانه سعادت واقعي اينه:
عشق به هرآنچه كه در حال انجامش هستى و عشق به ديگران!
اگه بتونيد عمق اين جمله رو درك كنيد و بهش عمل كنيد بهتون تضمينميدم پايان، دقيقا اونچيزيه كه شما انتخاب ميكنيد!!!
كسايي بودند كه فهميدند
داشتنِ عمر جاودان به مدت زماني كه زندگي ميكني نيست!
بلكه
به ميزان اثريه كه از خودت به جاي ميزاري!
افراد يا نميدونن نتورك چيه
و يا
الان دارند تو جي تيم اثرشون رو ثبت ميكنند...
یکی از رویدادهای عالیه ماه گذشته سمینار کارگاهی دعوت بود که در این مورد خبرهای خوبی دارم.
و یکی از رویدادهای بسیار عالی سمینار تغییر جی تیم قدرتمند لیدرصالح بود که بی نظیر و فوق العاده بود.
اطلاعات و انرژی عالی بهمون رسید و عزیزان زیادی تونستن در زندگی خودشون تغییراتی ایجاد کنن.
و اما میرسیم به گل سرسبد تمام وقایع
سمینار راهبران جی تیم قدرتمند لیدرصالح عزیز با حضور راهبر الماس لیدر ایمان صادقی و ستاره نتورک ایران لیدر صالح عزیز و ابرلیدر دنیا مهرداد یوسفی
سپاس سپاس سپاس لیدرهای عزیزم. خیلی خیلی دوستون دارم.
حتما نتیجه ی این سمینار عالیو تو این ماه میبینین
هدفهای بزرگی داریم که باید تیک بخوره و چرایی های ارزشمندی داریم که بهش برسیم.
موفقیت نتیجه 3 عبارت است:
۱- تجربه دیروز
۲-استفاده امروز
۳-امید به فردا
ولی اغلب ما با 3 عبارت زندگی میکنیم:
۱- حسرت دیروز
۲- اتلاف امروز
۳-ترس از فردا
جا داره یه خدا قوت اساسی بگم به راهبر عزیزم آقای ذهنی و دایرکت عزیزم محمد علیزاده بابت رشد عالیش.
دنیا پر از افرادی است که منتظرند کسی از راه برسد و به آنها انگیزه بدهد تا به فردی تبدیل شوند که آرزو دارند.
مسئله این است که هیچ نجات دهنده ای نیست.
این افراد منتظر رسیدن اتوبوس ایستاده اند اما در خیابانی که هیچ اتوبوسی از آن نمیگذرد.
در نتیجه، اگر این اشخاص مسئولیت زندگی خود را بر عهده نگیرند و خود را تحت فشار قرار ندهند ممکن است برای همیشه منتظر بمانند و این کاریست که اکثر مردم انجام میدهند.
#برایان_تریسی
این ماه طوفانی به پا میشه
درپس هر چالشی قطعا موفقیت عظیمی نهفته
مییییییترررررررکووونیییییییم
درود به خونواده ی بزرگ جی تیم

خداروشاکرم که یه ماه دیگه رو با جی تیم و سبک زندگی فوق العادش پشت سر گذاشتیم.
توی تیرماه خیلی از مدیران و راهبران تیم تونستن رتبه ی خودشونو تمدید کن و درآمد خوبی رو کسب کنن و افرادی هم تا نزدیک رتبه ی مدیر و راهبر خودشونو رسوندن که قطعا توی مرداد با تلاش بیشتر میتونن این رتبه ها رو جشن بگیرن.
برنامه ی دو روزه ی فوق العاده ای که با جمع راهبران توی ماه گذشته داشتیم خیلی تونست به اصلاح روندمون کمک که و از همینجا تشکر میکنم از لیدرای عزیزم آقای حسن زاده و ابر لیدر آقای یوسفی عزیز. بهتون قول میدم که نتایجش رو توی همین ماه با عملکردمون نشون میدیم.
یکی از برنامه هایی که خیلی خیلی به رشد تیم کمک کرده سمینارهای کارشناسان بوده که از همینجا میخوام بگم تمام کسایی که هنوز به رتبه ی کارشناس نرسیدن هرچه سریع تر خودشون به این جمع فوق العاده برسون چون برنامه های بی نظیری رو در پیش داریم.
خوشحالم که یه فرصت دیگه بهم داده شده تا اینجا بتونم یکی دیگه از دیدگاه های موفقیت رو باهاتون به اشتراک بذارم.
جی تیمی های عزیز راستشو بخواید اکثر ماهایی که این تجارت رو شروع کردیم توی وضعیت اقتصادی خوبی نبودیم و شاید هزاران کمبود توی زندگیمون وجود داشت که واقعا داشتیم ازشون رنج میبردیم.
اما متاسفانه من آدمایی رو هم میبینم که با وضعیت دشوار زندگیشون خو گرفتن و دیگه پذیرفتن که نمیتونن به رویاهای کودکیشون برسن.
خب خداییش ما هم توی زندگی خودمون به همچین نقطه ی رسیده بودیم و شاید دیگه امیدی به آینده نداشتیم تا اینکه با سبک زندگی جی تیم آشنا شدیم و یه جایی بهمون گفته شد که رهایی از دور باطل برای همیشه چه معنا و مفهومی داره!
ما افراد زیادی رو میبینیم که سرگرم یه زندگی تکراری و یکنواخت شدن و روزانه با سختی های مختلف دست و پنجه نرم میکن و دوباره فردا روز از نو و روزی از نو...
به نظر من اولین لازمه ی موفقیت اینه که من دور باطل زندگی خودم رو بشناسم و نسبت بهش آگاه باشم.
چون در این صورت دیگه امکان نداره که بیکار بشینم و تلاش نکنم!
حالا چرا بحث رهایی از دور باطل رو باز کردم؟
چون میخوام بگم که ما همیشه توی زندگیمون باید با خودمون معامله کنیم.
چه معامله ای؟؟؟
گفتم که دور باطل زندگی خودت رو بشناس و نسبت بهش آگاه باش و بذارش روی یه کفه ی ترازو.
روی کفه ی مقابل به نظرت چه چیزهایی رو باید بذاری؟؟؟
الان بهت میگم:
خوب به اطراف خودت نگاه کن.
به پاهای پیادت نگاه کن توی این گرمای طاقت فرسا.
به یخچال خونت نگاه کن.
به هم سن و سالهای خودت توی بالاشهر نگاه کن.
به دستای خالی پدر و مادرت نگاه کن.
به خونه ی کوچیکتون نگاه کن.
جر و بحث هایی که سر قبض برق میشه
اشکهایی که یه دختر مجرد برای تهیه ی جهیزیش میریزه.
عرق شرمی که روی پیشونی دانشجویی ریخته میشه چون شهریه دانشگاهو نداره.
النگویی که فروخته میشه تا والدین پیش فرزندشون سرافکنده نشن.
و ...
به همه ی اینا نگاه کن و بذارشون روی کفه ی دیگه ی ترازو.
هدف من از نوشتن این جملات احساساتی کردن شما نیست. نه!
فقط خواستم بگم که به این ترازو نگاه کنید و با خودتون معامله کنید.
شاید این بزرگترین معامله ی زندگیتون باشه چون تصمیم گرفتید یک بار برای همیشه از دور باطل زندگیتون بیرون بیاید و ناممکن ها رو ممکن کنید.

تمام زندگی ما سراسر معامله است.
معامله ای که امروز با خودمون انجام مدیم.
همیشه یادمون باشه که توی مسیر موفقیت همیشه روی یه کفه ی ترازو اهداف و آرزوهامون قرار دارن .
اگه فقط به اندازه ی اهداف و آرزوهامون تلاش کنیم و بها بدیم ترکوندیم. چون اونها بیش از هر چیز دیگه ای برامون ارزشمندن.
افرادی مثل رندی گیج وضعیت دشوار زندگیشون رو دیدن و با خودشون معامله کردن که امروز سختی رو به جون بخرن و با تمام وجود برای موفقیتشون تلاش کنن تا دیگه مجبور نباشن تا آخر عمرشون عذاب بکشن و حسرت داشته باشن.
خودتون قضاوت کنید!
2 الی 5 سال در مقابل یک عمر!
یا الان بلند میشم و برای هدفام میجنگم و بعد از 5 سال زندگی رویایی دارم تا پایان عمر
یا اینکه میشینم سر جام و 30 سال 40 سال 50 سال سخت کار میکنم و با کوله باری از حسرت ها از این دنیا میرم.
این یه معامله ی بزرگه.
امیدوارم بهترین معامله ی عمرتون رو با خودتون انجام بدین و در نهایت آزادی مالی و زمانی رو در آغوش بکشید.
بهرینها رو میسازیم با بهترین خونواده ی دنیا.
در پایان جا داره که اسامی برترینهای ماه تیر رو خدمتون اعلام کنم.
توی ماه گذشته علاوه بر آقای آرمین بخشی که رتبه ی کارشناس رو ثبت کرد و درآمد زد افرادی هم تونستن به عنوان برترین شناخته بشن:
برترین خرده فروشی:
آقای آرمبن پوررسولی
برترین تعهد:
آقایان عابد روحی و امیر مشتاقی
دمتون گرم و خدا قوت
دنیا رو جی تیمی میکنیم

امیدوارم عاالی باشین
خوشحالم که مثل روال هر ماه میتونم باهاتون کمی صحبت کنم
خب اولین ماه تابستون رو پشت سر گذاشتیم ماهی که خیلی ها استارت طوفانی خودشونو زدن
چرا؟
چون به دلیل خلقت خودشون پی بردن..
چون تصمیم گرفتن اثرگذار باشن هم تو زندگی خودشون و هم تو زندگی اطرافیانشون...
یاد گرفتیم یه جی تیمی واقعی هدفش چیه و برای چی تلاش میکنه
ماه قبل در مورد نگرش تحول صحبت کردم و تاکید کردم نقطه ی رشد دیوونه وار شما زمانی هستش که از الان خودتون اصلا راضی نیستید و به اصلاح، حالتون از الانتون بهم میخوره
در همین راستا
در ماه گذشته خیلی ها در روند برنامه هاشون تغییر ایجاد شد و از یسری ها سبقت گرفتن که به همشون بابت ایجاد این تحول تبریک میگم
و اما ماه مرداد،داغ ترین ماه سال
در این ماه باید بیشترین رشد رو برای خودمون ثبت کنیم و یه ماه داغ نتورکی رو رقم بزنیم
اما می خوام در مورد یک موضوع مهم در بازاریابی شبکه ای صحبت کنم
این موضوع باعث قدرت گرفتن تجارت شبکه ای در طول قرن ۲۱ ام شده
تجارت ما یک مدل تکثیرسازیست......
به جرأت میتونم بگم کمتر تجارتی را می توانید پیدا کنید که مثل بازاریابی شبکه ای قدرت تکثیر پذیری داشته باشد
به راستی راز تکثیر در بازاریابی شبکه ای چیست؟
تکثیر از روز اول ورود شما به سیستم اتفاق می افتد، بدون این که اطلاع داشته باشید، این مهم ترین اصل در رابطه با تکثیر است که باید بدانید.
اگر شما کار را جدی بگیرید، متعهد به شرکت در جلسات باشید، لیست خوب و بزرگی داشته باشید و… همین اتفاق هم برای تیم شما رخ می دهد و متاسفانه باید قبول کنیم که حالت عکس آن هم وجود دارد.
۱. آیا تکثیر در بازاریابی شبکه ای واقعیت دارد؟
همین اواخر یک نفر از من پرسید که این موضوع رویاست؟ یا واقعا تکثیر پذیری در بازاریابی شبکه ای وجود دارد؟! و اگر وجود دارد چطور باید به آن دست پیدا کنم؟
تکثیرپذیری هدف مقدس بازاریابی شبکه ای است! یعنی ایجاد یک وضعیتی که مردم به آن روی آورند، اقدام کنند و نتیجه بگیرند و این روند تا بی نهایت ادامه یابد. این چیزیه که همه به دنبال آن هستند، نیست؟!
شما زمانی درآمد دارید که تکثیر درستی از خود در بازاریابی شبکه ای ایجاد کنید. تکثیر در بازاریابی شبکه ای برای شما اعتبار ایجاد میکند و این باعث بدست آوردن یک وضعیت پایدار برای شما میشود.
چگونه ثکثیرپذیری را در بازاریابی شبکه ای به وجود آورید ؟
با محصولات؟!
کمپانی آن را انجام میدهد؟!
پلن درآمد زایی آن را به وجود میاورد؟!
قسمت رهبری سازمان باعث اتفاق افتادن آن میشود؟
یا شاید اینکه کمپانی به آسانی در دسترس باشد اتفاق می افتد و شما چقدر خوش شانس هستید که به زودی این شرایط را دریافت کنید؟
هیچکدام ، هیچکدام از اینها نیست!
ریشه بازاریابی شبکه ای در سادگی است.
تکثیر درست در بازاریابی شبکه ای زمانی اتفاق می افتد که شما برای مردم یک وضعیت کاری ساده فراهم کنید.
۲. پیچیدگی، دشمن اقدام کردن است.
سیستم باید ساده و آسان باشد. تجارت نتورک مارکتینگ تجارتی است برای همه افراد؛ اگر می خواهید تیم بزرگی داشته باشید، باید در تیمتان از همه افراد مختلف با تجربیات و ضرایب هوشی متفا,ت استفاده کنید. شما نمی توانید تیمتان را فقط به گروه خاصی از افراد محدود کنید. بدین ترتیب، سیستم باید به قدری ساده باشد که همه بتوانند آن را تکرار کنند. سیستم باید تاحدی آسان باشد که همه قادر به تکثیر باشند.
اگر شما یک فروشنده باشید، ممکن است فروش محصولات غذایی برای شما کار ساده ای باشد، شما دانش و اعتبار لازم جهت نفوذ بر روی مشتریان و پراسپکت هایتان را دارید. با این حال ممکن است همین مساله به ضرر شما تمام شود، زیرا شما مشخصا خیلی خوب عمل می کنید، اما نمی توانید همین امر را میان همه افراد تیم (که فروشنده نیستند) نیز تکثیر کنید. بنابراین فروشندگان هم باید سیستم ساده ای داسته باشند که قابل تکثیر برای همه تیمشان باشد. امیدوارم که دقیقا متوجه این مساله شده باشید.
- اگر سخت باشد ، مردم نمیخواهند که انجام دهند.
- اگر پیچیده باشد ، نتایج شما خواهد سوخت.
- اگر قابل فهم و درک نباشد ، مردم اقدام نخواهند کرد.
به وضعیت کنونی خود نگاه کنید.
- آیا شما یک سیستم و یا فرایند درست دارید که بتواند در بازاریابی شبکه ای یک تکثیرپذیری ایجاد کند؟
یا اجازه بدید اینگونه سوال کنم :
- آیا شما افرادی در سازمانتان دارید که به پیش شما بیایند و ندانند که چه باید بکنند؟
- آیا تا به حال کسی به سراغ شما آمده و سوال هایی بپرسد که از جواب آنها مطمئن نیست؟
- آیا با تماس های تلفنی از اعضای تیم خودتان که سوال های بسیار ساده و سطحی دارند مواجه میشوید؟
پس اگر افراد با اینگونه سوالات نزد شما می آیند بهترین انتخاب قرار دادن داشته هایتان در اختیار افراد و سازمان فروشتان است. این دقیقا همان وضعیتی است که ایجاد کننده فرایند تکثیر در تیم شماست.
زمان بازتاب است.
به جایگاهی که هستید نگاه کنید.
ساده است: مطمئن شوید که هم خودتان و هم هرکسی که در سازمان شماست کاملا وضعیتی شفاف دارد. (منظور این است که هرکسی میداند که چه باید بکند.)
۳. چه چیزی به سادگی قابل تکثیر است؟
- من بر اساس تجربیاتم فکر میکنم که صحبت کردن درباره مزایای محصول یا فرصت کاری ، ساده ترین قسمت همانند سازی برای مجموعه است.
- از طرفی، اطلاعات دقیق در مورد اجزاء و ویژگی های محصولات، امر ساده ای برای همانند سازی نیست. بیان تجربیات و خاطرات یا شواهد فردی قابل تکثیر و همانند سازی است. مطمئنم حتی یک پسر بچه ۱۲ساله نیز قادر است با یک داستان جذاب ارتباط برقرار کند وآن را به دیگران نیز منتقل کند.
- پلن درآمدزایی نیز باید به حدی ساده باشد که همه آن را بفهمند و بتوانند به دیگران نیز آموزش دهند.
-
خب تا اینجا یسری نکات اولیه در مورد تکثیر رو باهاتون درمیون گذاشتم اما حالا می خوام یه مقدار بیشتر توضیح بدم
با یه سوال شروع میکنم؟
دوس دارید خودتان تکثیر شوید یا پشتیبانتان؟
یعنی دوس دارید تیم شما ،مثل شما کار کنند تا مثل تیم پشتیبانی شما؟
اگر جواب تیم پشتیبانیست یعنی شما عامل،فاعل و منشا اثر نیستید و همه ی قدرت را در بالاتر از خودتان میدانید
ولی بذارید نکته ی مهمی رو بگم
تا زمانی که بهترین نسخه ی خودتان را ارائه ندهید نمی توانید موفق شوید شما باید جوری کار کنید که دوس داشته باشید تیم شما مثل شما کار کند و این مستلزم این است که به این سوال توجه کنین:
آیا شما قابلیت تکثیر دارید؟
ویا ارزش تکثیر؟
آیا سازمان شما،از شما الگو میگیرند؟
تکثیر در بازاریابی شبکه ای نیازمند این است که شما از سیستم پیروی کنید
اگر شما وقت نذارید،تیم شما هم وقتی نمیگذارد
اگر شما محصولی نفروشید تیم شما هم به فروش اهمیتی نمی دهد
اگر شما مرتب جلسات مشاوره برگزار نکنین این موضوع برای سازمان شما هم اتفاق می افتد
اگر شما آموزش پذیر نباشید تیم شما هم آموزشی نمیبیند و سازمان متوقف می شود
اگر شما از سیستم پیروی نکنید تیم شما هم چرخ را از نو اختراع می کند
برای آنکه بهترین تکثیر را داشته باشین باید تا می توانید با پشتیبان خود در ارتباط باشین و از تجربیات آن استفاده کنید زیرا در این شرایط متوجه میشوید شیوه ی درست انجام هر کار چیست
تکثیر در سازمان شما از خود شما شروع می شود و شما تأثیر گذارترین فرد در سازمان خود هستید چه بخواهید و چه نخواهید پس همیشه بهترین نسخه خود را ارائه دهیدخیلی ها با سلیقه ی شخصی به انجام این تجارت می پردازند وفکر میکنند روش هایشان درست است و این افراد قضیه تکثیر را نادیده میگیرند و این باعث می شود در کمتر از یسال شکست بخورند و ناامید شوند
پس برای تکثیر درست،باید آموزش پذیر بود -
تا وقتی به آموزش بها ندهید سازمانتان تکانی نمیخورد اینها الفبای این تجارت هستند
-
خبر فکر میکنم به اهمیت تکثیر و چگونگی اون پی بردیم ،این ماه هدفمون این باشه که جوری عمل کنیم که شایسته ی تکثیر باشیم پایه اید؟
من تصمیم دارم یه تجارت جهانی بسازم که هزاران نفر توش حس آزادی رو تجربه کنن پایه هستید با هم این هدف بزرگ رو تیک بزنیم؟
پایه هستید یه مدت از تفریح های کوچک و الکی بزنیم ولی بجاش یک عمر تفریح هایی کنیم که خیلی ها توانشو ندارن؟
اگه پایه هستید بیایید یه یاعلی بگیم بریم جلو ،خودمون رو هزاران بار تکثیر کنیم ....
بی صبرانه منتظر پیام آغازین مرداد ماه تیم جهانی هستم..
در پایان می خوام در مورد یکی از دشمن های موفقیت صحبت کنم:
در روانشناسی موفقیت بحثی به نام «عبور از مرزهای ذهنی» وجود دارد. منظور از مرزهای ذهنی، محدودیتها و قیدهایی است که در دنیای واقعی وجود ندارند و ما با ذهنمان آنها را ساختهایم و برای اینکه واقعیشان کنیم، به آنها هیجان و احساس را پیوند زدهایم. مرزهای ذهنی شبیه قفسهایی نامرئی هستند که خودمان به دور خود کشیدهایم. این مرزها غریب و دور از ذهن نیستند و اگر خوب دقت کنیم، میبینیم آنها همه زندگی ما را فراگرفتهاند. محدودیتهای ذهنی به شکلهای مختلف خود را نشان میدهد. نامی که روانشناسان برروی این مرزبندیهای ذهنی گذاشتهاند، «باورهای محدودکننده» است. اما حقیقت این است که از دید بسیاری از افراد بسیاری از این باورهای محدودکننده جزو باورهای مثبت و کاملا درست هستند. برای کشف مرزهای ذهنی باید خوب و دقیق و در یک مدت طولانی به رفتار و کردار افراد دقت کنیم. درواقع باورهای محدودکننده یا مرزهای ذهنی اغلب اوقات مستقیما با استدلالهای ذهنی قابل شناسایی نیستند و برای شناسایی آنها باید در رفتار، احساس و واکنشهای آدمها دنبال آنها بگردیم.
برای نمونه هفته پیش زنی روستایی را دیدم که با افتخار میگفت که در مزرعه زمین و زیر نور مستقیم آفتاب کار میکند تا خرج خانواده را درآورد! پوست صورت او سوخته و پراز لکههایی بود که بهقول یکی از دوستان پزشک، مشکوک به سرطان پوست بود. شوهرش نیز دستانی پینهبسته داشت و دائم میگفت که دستان جوانان امروز زنانه و نرم و لطیف است؛ درحالیکه دست یک مرد باید خشن و پرپینه باشد. همان دوست پزشکم وقتی پینهها و زخمهای ترمیمنشده دست پیرمرد روستایی را دید، گفت که آنچه او بهعنوان نشانه مردی و پینه به آنها افتخار میکند، پوستهای مردهای هستند که بعد از هر تاولزدن روی زخم باقی ماندهاند و باعث شدهاند محل زخمهای دست او در زیر لایههایی ضخیم از پوستهای مرده مدفون شود.
بهراستی کدام عقل سلیم گفته است که زن مزرعهدار حتما باید سروصورتی سوخته و پرلک داشته باشد و دستان مرد زندگیاش هم باید حتما زخمی و پینهبسته باشد؟ چه کسی گفته است کرم ضدآفتاب، کلاههای حصیری لبهدار و دستکش کار، مخصوص افراد تنپرور و مفتخور است و زن و مرد مزرعهدار نباید از این وسایل کمکی برای محافظت از بدن خود استفاده کنند؟ درحقیقت این دیدگاهها ساخته ذهنهای محدودکنندهای بودند که بیرحمانه همهچیز و همهکس را مورد حمله خود قرار دادند.
تقریبا در اکثر کشورهای شمال ایران، شهرهای کوچک چین و ژاپن و نیز در کشورهای اروپایی، همه خانوادهها در حیاط پشت منزل خود باغچههایی برای کشت و پرورش سبزیجات دارند و زن و مرد خانه، تقریبا بیشتر اوقاتفراغت خود را در این باغچهها و گلخانههای خانگی به پرورش سبزیجات و صیفیجات میگذرانند. آنها با وجودی که کشتوکار میکنند اما بسیار هم مواظب سروصورتشان هستند و موقع کار حتما دستکش به دست کنند و کارهای سخت و دشوار را با کمک ابزارها انجام میدهند. عضلات بدن آنها ورزیده است و درعینحال دست و صورتی لطیف و سالم هم دارند. آنها هم مثل کشاورزان ما سخت کار میکنند و بخش زیادی از مواد خوراکی خانواده را شخصا تامین میکنند؛ اما بااینوجود چهرهای سالم و سرحال دارند و بهخاطر کارکردن، از بدن و وجود خود مایه نمیگذارند.
اگر میخواهیم موفق شویم، اول باید مرزها و محدودیتهای ذهنی خود را بشناسیم و در سفر موفقیت آنها را همراه خود نیاوریم. اینکه اصرار داشته باشیم همراه باورهای محدودکننده خود از مرزهای موفقیت رد شویم، متاسفانه امکانپذیر نیست. یک انسان موفق قبل از هر حرکتی، ابتدا ذهنش را از قفس خودساختهاش رها میکند؛ درحقیقت بدون آزادسازی ذهن از قیدوبندهای محدودکننده موفقیت، به هیچ آرزویی نمیتوان دست یافت.
اکنون از شما میخواهم به زندگی خود دقت کنید و روی یک دفتر مخصوص به نام «دفتر ثبت باورهای محدودکننده»، باورهایتان را بنویسید و درمقابل آنها، محدودیتهایی را فهرست کنید که خواسته یا ناخواسته آنها را میپذیرید. چند صفحه از این دفتر که پر شد، تازه میفهمید که چرا استادان موفقیت همیشه میگویند موفقیت هر انسانی ابتدا از ذهن او شروع میشود.
میبینید؟ ما انسان خود تعیین می کنیم چطور زندگی کنیم...چطور میشه جی تیمی باشی ولی کلی محدودیت دورتو فراگرفته باشه؟چرا باید منتظر بمونی تا یسری ها با نصف توانایی هات و مشکلاتت بترکون و تو رشدی نکنی؟
این محدودیت هارو منفجر کن .....
پیش به سوی جهانی شدن....دوستون دارم
ادامه مطلب
" پیام آغازین ماه پوریا پورتقی "
با نام و یاد او
ما برای وصل کردن آمدیم
نی برای فسخ کردن آمدیم
🌹درود به یاران وفادار جی تیمی ...🌹
🌏تیر ماه داغ هم پشت سر گذاشتیم با کلی اتفاقات و چالش های خوب و عالی
با نامگذاری اثر جی تیمی شروع شد که فکر میکنم خود نامگذاری و پیامش به تنهایی در روند جی تیم اثرگذاری خاص خودش رو داشت ...
🌎سمینار عالی و کاربردی با مدیریت خود لیدر یوسفی بزرگ برای کارشناسها و معدودی مشاوران ارشد منتخب که بی نهایت موثر بود...
🌍و سمینار کارآفرینان با حضور لیدر بزرگ، راهبران عزیز لیدر یوسفی و منتخبین که اکثر دوستان معتقد بودند باکیفیت ترین سمینار کارآفرینی یکسال اخیر بود...
🌎و در نهایت حضور پررنگ لیدر عزیزم در جی تیم من در نقاطی از تیم که شایستگی استفاده از ایشون رو داشتند که این رو در ماه جاری بیشتر از قبل خواهیم داشت و امیدوارم شما هم که داری میخونی شایسته این ماجرا بشی ...
🌻اما داغترین ماه سال رو پیش رو داریم که نباید به سادگی دیگه از دست داد... مثل ماه قبل قطعاً آموزشها و سمینارهای کاربردی زیادی برای حرکت رو به جلومون داریم.
از همیشه بیشتر تشنه رشد و موفقیت هستم و قطعاً باید با آمادگی بیشتری به استقبال چالش های جدید بریم.✌✌
بشخصه هر چه بیشتر جلو میرم بیشتر این تفکر در من ریشه میکنه که حق الهی من و تک تک شما جی تیمی های عزیزه که زندگی سرشار از رشد و آزادی رو تجربه کنیم.💪
کسی که بتونه آخر ماجرا رو لمس کنه کسی هستش که خردمندانه تا آخرش میره؛چون اون میدونه با همه ی ناملایمتی ها چه شگفتی در آخر در انتظارشه، شگفتی که فقط اون بدستش میاره، چون زمانی فقط اون بود که احساسش میکرد...
دوستون دارم و کنار هم خیلی چیزها رو تغییر میدیم❤️
به نام یزدان پاک
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت خانواده بزرگ جی تیم
تو یکی از داغ ترین روزهای سال خداقوت میگم بهتون و امیدوارم تو پرانرژی ترین حالت ممکنتون باشید
ماه اثر جی تیمی رو پشت سرگذاشتیم و یاد گرفتیم
چرا بعضی از افراد اسمشون تا ابد جاودان ميمونه و نه تنها در زمان زندگيشون سعادتمندانه زندگى كردند بلكه حتي پس از مرگشون دعاي سعادتمندانه ميليونها نفر رو دريافت ميكنند!!
اديسون، مارى كورى، ويكتور هوگو، جيم رآن و هزاران هزار انسان تاثيرگذار...
هدف از آفرينش مگه غير از اينه كه بتونيم تو زندگي خودمون و ديگران تاثير مثبت بذاريم!؟
پس كافيه اينو بدونيم و بهش عمل كنيم تا بتونيم تو همين دنيا زندگي سعادتمندانه ايى رو تجربه كنيم و بعد از مرگمون هم اين اثر براي هميشه برجاي بمونه!
یه جی تیمی واقعی کسیه که میدونه اصول واقعی زندگی سعادتمندانه چیه و بارعایتش تو زندگی دیگران تاثیر مثبت میذاره
ما اومدیم تا با ایثارمون دنیایی از خیر و برکت رو تقدیم دیگران بکنیم
خوب تیرماه ماه سراسر تجربه بود و شاید یکی از برجسته ترین اتفاقات اون سمینار دو روزه راهبران لیدر حسن زاده بود سمیناری عالی و فرصتی ناب برای استفاده از نگرش های لیدریوسفی عزیز...خودتون باید بیاید و ببینید چقدر این سمینارها عالیه
رویداد مهم دیگه تیرماه سمینار تغییر و کارآفرینی بود که با پذیرایی و شوی محصولات همراه بود و یه جمعه بیاد موندنی جی تیمی شد.
تو آغاز مرداد ماه یه صحبت خودمونی باهاتون دارم...
تا حالا فکر کردید که چقدر خدا شما رو دوست داشته که جی تیمی شدید؟!😊
اگه فکر نکردید هنوز دیر نشده همین الان فکر کنید؟😊اصلا هم سخت نیست!
شاید کسایی که مدتی از جی تیمی بودنشون میگذره این حس رو بهتر درک کنند و راحت تر متوجه دلیل پرسیدن این سوالم بشن!
وقتی تو جی تیم هستیم... وقتی به رشد شخصی خودمون اهمیت میدیم...
کم کم متوجه میشیم که واقعا سبک زندگیمون با دیگران متفاوت میشه...
دیگه شنبه و یکشنبه مثل هم و تکراری نیست...میدونیم که باید برای هر روزمون برنامه ریزی دقیق داشته باشیم...میدونیم اگه نجنبیم عقب میمونیم...میدونیم واسه تحقق چرایی هامون باید به سرعت حرکت کنیم...
دیگه دلمون نمیخواد پای صحبت های افرادی که فقط گله و شکایت دارند و همه رو مسول بدبختی های خودشون میدونند و هیچ وقت قبول نمیکنند که خودشونم مسولند بشینیم...چون میدونیم مسول زندگی خودمون هستیم و اگه از وضعیت فعلی راضی نیستیم قدم اول اینه قبول کنیم که خودمون مسولیم و بعد برای تغییرش قدم برداریم...
خوب قطعا تو این مسیر باید مراقب باشیم
میدونیم همه افراد موفق دنیا یه روزی تصمیم گرفتند متفاوت باشند...معمولی بودن راضیشون نمیکرد...
حالا مواظب چی باشیم؟دقیقا درسته!
باید
مواظب افکار منفی، حتی کوچکتریناشم باشیم!
چون
کوچکترین سوراخها هم میتونند
بزرگترین کشتیها رو غرق کنند...
کافیه یکم قاطی آدم های منفی بشیم دیگه هیچی دیگه!
خواسته و ناخواسته روی ذهن ما تاثیر میذارن...اگه با چنین شرایطی هم روبرو شدیم
باید تا وقتی فکر منفی کوچیک و ضعیف هست اونو از بین ببریم...
و از اون آدم ها محترمانه فاصله بگیریم...
شاید اون آدم ها دلگیر بشن که ساعت ها پای افکار منفیشون نشینیم ولی باید اینو بدونیم که تو زندگی
مجبور نیستیم به هیچکسی
راجع به چیزی جواب پس بدیم
به غیر از
" وجدانمون"
اینو هیچوقت یادمون نره!
باید بدونیم این عمر نازنینی که خدا بهمون داده چطور سپری میشه
پس جوری زندگی کنیم که وجدانمون راحت و آروم باشه
چرا اینقدر در مورد همنشین صحبت کردم
حتما
یاد اون جمله افتادید کمال همنشین در تو اثر کرد...
واقعا همینطوره!
یه دوست و همنشین خوب میتونه آدم رو به اوج برسونه!
برعکسشم قطعا وجود داره...
قانونى داريم كه هميشه ثابته
"ما به محيطمان عادت ميكنيم"
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعیه
اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شید و اونرو طبیعی می دونید
اگر دوست شما دروغ بگه، اول از دستش ناراحت می شید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگیدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتونم هم دروغ میگید حتی!
اگه با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شید و این امر براتون کاملا طبیعیه.
پس
"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شید وگرنه افراد منفی شما رو پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمیشید"
طبق صحبت های برایان تریسی
براى كسى كه بخواهد به موفقيتهاى بزرگ برسد كنترل افكار و انضباط فردى بسيار ضرورى است و از بين اين دو كنترل افكار مشكلتر است، ولى با تمرين به جايى مىرسيد كه مىتوانيد بيشتر اوقات فقط به هدفهاى مورد نظرتان فكر كنيد. اين كار تحولى بزرگ در زندگىتان ايجاد مىكند و جهت زندگىتان را تغيير مىدهد.
حالا متوجه شدید چقدر مهم و حیاتیه افکارتون رو کنترل کنید؟
چقدر میتونه خوب باشه که تو جمع جی تیمی های پرانرژی و با انگیزه باشید؟چرا باید مثبت فکر کنید و از آدم های منفی فاصله بگیرید؟
دقیقا...
برمیگردیم به پیام ماه اثر جی تیمی
ما قرار نیست معمولی باشیم و قرار تو زندگی دیگران تاثیر مثبت بذاریم
پس باید شاد و با انگیزه و مثبت و پرانرژی باشیم...
جوری که شایسته یه جی تیمی اصیله...
حالا متوجه شدید چقدر خوبه که جی تیمی هستید و چقدر خوبه تو جمع یسری از ادم های مثبت و هدفمند قرار گرفتید؟متوجه شدید خدا خیلی دوستون داشته؟
پس یبار دیگه از معرفتون و پشتیباناتون تشکر کنید که این سبک رو بهتون معرفی کردند و ازشون بخواید که همه جوره حمایتتون کنند تا به هدف های قشنگتون برسید...بهشون بگید که پایه هستید واسه جهانی کردن این سبک قشنگ جی تیمی...
سربلند باشید جی تیمی ها
فریبا باقرزاده مرداد ماه ۹۶
به نام خداوند بخشنده مهربان
درود و خداقوت به همه خانواده گلم.
خیلی خوشحالم که دوباره قراره با هم باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.
خوب قراره یه بار دیگه برترین های ماه رو مشخص کنیم و ازشون تقدیر کنیم بابت تلاششون.
یادمه اکثر کسایی که الان لیدرهای جی تیم هستن از یه جایی به بعد همیشه اسمشون تو لیست برترین ها بود تا روزی که خودشون لیدر شدن . پس خیلی مهمه که همیشه جز افراد تاثیر گذار باشیم.

برترین تعهد: حامد منفرد- ریحانه کریمی - فاطمه فیض اللهی - مهری اسکندر زاده
خرده فروشی: میلاد منظری - حسن پورقربان - سیما موحد- بهادر حسینی - پروانه جوادی - افسانه خدای
موفقیت رو به بها می دن نه به بهانه.
❤درود به بهترین خانواده دنیا❤
تیر ماه 96 هم با چالشااای شیرین و اتفاقات خوبش گذشت
ماه تیر ازون ماه هایی بود که کلی تجربه داشتیم
تجربیاتی که مثل پی کندن ساختمون میتونه خیلی تو موفقیتا تاثیر بزاره
هرچی پی بیشتری بکنی ساختمونی که میسازی محکمتر و بلندتر میشه
ماه اثر جی تیمی
ماهی که یادگرفتیم آدمهای اثربخشی باشیم
آدمهایی که حضورش نبودنش تو جهان فرق کنه
یادگرفتیم که خودمون رو انسانهای با ارزشی بدونیم چون آدمهایی که خودشون رو ارزشمند میدونن نمیتونن بپذیرن که معمولی باشن، برعکس ادمهایین که میخوان بهترینهارو تجربه کنن چون دوحالت بیشتر تو ذهنشون نیست اگه چیزی خوبه اونو منم بابد داشته باشم اگه من نداشته باشم و یکی دیگه تجربه کنه فقط درصورتیه که من ضعیف بودم.هیچ انسانی اگه خودشو با ارزش ببینه نمیپذیره که ضعیف باشه

اتفاقاتی که تو ماهه تیر افتاد و گل سر سبدش سمینار دو روزه لیدر شیپ بود با رهبران و راهبران الماس با برگزاری ابر لیدر دوست داشتنیمون آقای یوسفی که قطعا سمیناری با حضور ابر لیدر فوق العادست و خیلی زود باید از جی تیم انزلی تعداد بیشتری تو این سمینار باشن
و اما اتفاق دیگه تیک زدن ویژن یکی از افرادی که نتورکش رو درکنار کار سنتیش انجام میده و تعهدو تلاشش تو این مدت الگوی خیلی ها بود تیک زدن ویژن ماشین ام وی ام آقای قهرمان که به زودی خیلی خبرهای خوبی رو با ثباتش میتونه بدست بیاره
سمینار کارآفرینان با پذیرایی و شوی محصولات خودمون با برگزاری لیدر صادقی عزیز که برای خودم بودن کنار خانوادم همیشه تجربه لذت بخشی بود
و امااا ماه مرداد و ماه اشتیاق های سوزان
همیشه مرداد خاطرات به یادموندنی رو با خودش داشت و قراره این ماه هم خاطره های لذت بخشی رو با همتون بساززیم
اتفاقاتی که
اما میخوام چند کلمه ای باهم صحبت کنیم
میخوام در مورد موضوعی باهم صحبت کنیم که هیچ فرد موفقی نبوده که اینو اصلیترین دلیل موفقیتش نمیدونسته و مطمنم که بارها هم درموردش با پشتیباناتون صحبت کردید
اما میخوام اینبار درحین خوندن خودت رو با خودت چک کنی
میخوام در مورد ایمان صحبت کنیم
ایمان داشتن به موفقیتتون
اینکه هرآنچه که میخوام رو بدست میارم
تا حالا براتون اتفاق افتاده که بگید فلان موضوع باید پیش بیادو میاد من حالیم نیست و همه برنامه ریزیتون برای شدن اون اتفاقه و حتی به این فکرم نمیکنید که اگه نشه چی....
خب به این جمله آخرم خیلی دقت کنید
گفتم اگه نشه چی...
ناپلئون هیل میگه تو باور شک میاد ولی تو ایمان هیچ شکی وجود نداره
فکر کنید شخصی میگه من ایمان دارم که امروز بارون میاد و هر نیم ساعت نیم ساعت میره از پنجره نگاه میکنه که ببینه میاد بلاخره یا نه...
این مثال رو زدم تا فرق بین ایمان و باور رو درک کنید
کسی که باور داشته باشه و مطمن باشه بنظرتون هربار میره چک کنه که بارون میاد؟نه.اگه واقعا اعتقاد داشته باشه خیالش راحته و بدون فکر کردن به اینکه میشه یا نه میره به کارای دیگش میرسه.
حالا همین رو به موفقیت تو نتورک تعمیم بدیم.کسی که باور داره به موفقیتش بنظرتون یکم مشاوره میزاره بعد نگاه میکنه به اینکه موفق شدم یا نه؟اگه سیستم آموزشی فلان بود این اتفاق میفتاد؟اگه فلان مساله میشد فلان اتفاق میفتاد؟؟
نهه
واقعا نه
کسی که ایمان داره وقت نداره که شک کنه چون مطمنه میشه و همه ذهنش پره از اینکه امروز برای زود رسیدن به هدفم چیکار کنم
امااا این به این معنیه که سوالی نداشته باشم؟
قطعا نه
خلاقیت داشتن یکی از مهمترین ویژگی تیم جهانیمون بوده و خیلی اوقات هم از خلاقیتها استقبال و خیلی اوقات استفاده شده
بببینید ایمان یعنی وقتی برسی کردی دیگه بری به سمت جلو
بزارید یه مثال دیگ بزنم
فکر کنیدبه شما چکی داده بشه که در صورت اینکه در هفته 6 تا مشاوره برگزار کنید هرروز رشد شخصی داشته باشید و .... تا 2 سال دیگ درامد 20 میلیون ماهیانه دارید شما اینکارو انجام میدید؟
بدون فکر کردن به هیچ چیزی شما فقط انجامش میدید
و حالا یه سوال دیگ همینطور که الان دارید کار میکنیدو درنظر بگیرید و این حالتی که گفتم ،در صورت بودن موفقیت شما تو کدوم حالت به مدفقیت بیشترس میرسید ؟؟؟
افرادی که ایمان دارن همون دسته چک رو از الان مال خودشون میدونن و این افراد همونایی هستن که بهش میرسن
اسکاول شین میگه:امید به پیش مینگرد،حال آنکه ایمان یقین دارد که پیشاپیش به دست آورده و هماهنگ با آن عمل میکند.
ایمان داشتن به معنی این نیست که با چالشی روبه رو نمیشیم ،ایمان داشتن یعنی اون چالشها اومدن تا منو به موفقیتای بزرگتری برسونن
ایمان داشتن به معنی این نیست که چیزی رو از دست نمیدم.به معنی اینه که اون چیز رو الان ندارم چون اون در شان شما نبوده قراره بهتراز اون رو به زندگیتون بیاد
ایمان بعنی همه کائنات دست به دست هم دادن تا منو به هدفم برسونن.
اگه همه افراد موفق با ایمانشون رسیدن منم تصمیم میگیرم که ایمان داشته باشم و همه ذهنم رو پرکنم از رسید
عقل و منطق میگه نه؟؟
کدوم یکی از کشفیات بشر با عقل و منطق میخورد؟؟
اختراع بالگرد توسط برادران رایت ،اختراع ماشین توسط فورد ، اختراع لامپ توسط انیشتن...
کدومشون منطقی بود؟
اونها به هدفشون ایمان داشتن و قبل از هرکسی اونها خودشون اول هدفهاشون رو باور کردن و بعد دیگران رو تحت تاثیر قرار دادن
افرادی که خودشون رو با ارزش میدونستن اهدافشون رو با ایمانشون دنبال کردن
پس منطقی بودن و بررسی کردن و... اینها همه ابزارن
موفقیت ما از میزان ایمانمون چشمه میگیره
لیدرهای امروز جی تیم زمانی استارت زدن که موفقیتی ندیدن و منطقی بود که شروع نکنن ولی اونها ایمان رو تو پشتیباناشون دیدن و ایمان داشتن خودشون هم میرسن.توام ازین موضوه مستقنی نیستی جی تیمی عزیز
تو با ارزشترینی ،خودتو با ارزش بدون و هرروز با ایمان اینکه خدا تلاشت رو میبینه شروع کن و مطمن باش درجایی که انتظارش رو نداری موفقیتهایی به سمتت میاد
شما چیزی رو جذب میکنید که هستید و شما آفریده شدید تا بهترنهای دنیارو تجربه کنید.
اماا برترینهای مرداد ماه
خرده فروشی
سپیده علینژاد
فرزانه رنجبری
تعهد
مهدی جعفری.محمدرضا قهرمان
.رسول قلیزاده.علیرضا سماک.
سمیه عسگر خانی.بهراد عظیمی.
سامره سمیع زاده.مهران قلاوند
فاطمه سمیع زاده.علی احمد زاده.
متین پور غلام.عماد قلی پور.معین جوادی.ریحانه سلطانی.مهبان علافی.جواد فعلی.سجاد ندایی.پوریا نیک بین.
مرداد رو میترررکونیم
❤دنیااا مااال ماااست ❤
خدا هست،من هم هستم،پس همه چيز هست...
درود به هم ميثاقان جى تيمى🙏
حس بى نظيريه كه تو گرم ترين روز از ماه مرداد در حالى كه كافه سوپريم تلخ و دلچسب خودمون رو زير سرماى كولر ميخورم دارم اين پيام رو براى خونواده خودم مينويسم🌞☕️
خدايا شكرت...
ماهى كه گذشت سراسر آموزش و رشد و تجربيات ارزشمند بود برامون از اين بابت خيلى خوشحالم🤗
پيام آغاز ماه تير و مفهوم ارزشمند راز دوگانه دولت راستين كه عشق به هر آنچه در حال انجامش هستيم و عشق به ديگران كه بزرگترين درس زندگى من و خيلى ها بود❤️
نشست دو روزه كارشناسان پرقدرتم با بنيان گذار مكتب منحصربه فرد و جهانى جى تيم🌍 كه به اندازه يك عمر درس زندگى و عشق و محبت و ميثاق و...گرفتيمو اميدوارم تونسته باشيم لياقت اين همنشينى با اين ابرمرد و انسان فرهيخته و برگزيده رو داشته باشيم😍
سمينار اطلاعات پايه كه خودم برگزار كردم و سمينار پايان پرشكوه با برگزارى ليدر گرانقدرمون،سطح آموزشى تك تك اعضاى سازمانم رو كه شانس حضور داشتن ارتقاء داد و از بابت اين رشد بهشون تبريك ميگم.
و نهايتاً سمينار مبانى كارآفرينى و تغيير كه با هميارى و همدلى كارشناسان جى تيم به بهترين نحو برگزار شد و تونستيم انسان هاى ارزشمند زيادى رو با سرعت تغييرات در سبك زندگى و كسب و كار و همچنين سبك نو در روش كارآفرينى؛يعنى كارآفرينى به سبك جى تيم آشنا كنيم.
و اما برسيم به ماه مرداد يكى از ماه هاى گرم و پرحرارتى كه عطش رسيدن به هدف ها و چرايى مون رو چندين برابر ميكنه و مشخص ميكنه كه كيا حاضرن تو دماى ٤٠ درجه واسه هدف هاشون عرق بريزن و تجارتشون رو معرفى كنن ولى دو سال ديگه لذت زندگى رويايى رو بچشن؟!😤
بى صبرانه منو با غيرت هاى تيمم منتظر مشخص شدن نگرش زيباى اين ماه توسط ابر ليدرمون و درونى كردنش هستيم تا يه رشد خيره كننده رو شاهدش باشيم👊
اما در ادامه تصميم دارم نگرش جديدى رو باهاتون در ميون بذارم كه با يه داستان جالب آغاز ميشه كه دونستن اين نگرش ميتونه بى نهايت در مسير موفقيتمون اثر گذار باشه✌️
"انتظار فراز و نشیب را داشته باشید " جاده موفقیت همیشه در دست تعمیر است .⚠️
اتفاقی برای پسره من در هفته گذشته رخ داد براى شما و تمام افراد تیمتان در بازاریابی شبکه ای روزانه اتفاق می افتد
پس این داستان را با دقت بخوانید👇
در آخر هفته گذشته در خانه ساحلی مان ( که برای تعطيلات به آنجا میرویم ) من همینطور که در خیالات خودم غرق بودم با دوچرخه بزرگم ( که ان را کورس بزرگ مینامیدم ) در حال دوچرخه سواری بودم . پسرم که او هم ژن مسگرلو داشت گفت : " بابا میشه بریم به پارکینگ و مثل قبل باهم مسابقه بدیم ؟ " . آن روز لباس های محافظش را به تن نکرده بود ولی چون راننده ماهری بود با بی میلی قبول کردم و گفتم :"باشه بریم ".
ما یک مسابقه 21 دوره دادیم که در دور 21 هم که اتفاقا بسیار با سرعت هم میراندیم در نزدیکی خط پایان در سر پیچ پسرم بر روی تپه ای از شن و ماسه لیز خورد و به شدت با زمین اصابت کرد و از همان اول مشخص بود که جراحات شدیدی را متحمل شده است و شروع به گریه کرد . من با عجله او را بلند کردم و مادرش (که زن فوق العاده ای بود ) صدا کردم و او با SUV و کمک های اولیه آمد . از آنجا که دست مادر شفاست در عرض چند دقیقه محل زخم تمیز و زخم هایش به طور کامل پانسمان شد.
درس مهمی که باید ازین پیام در کسب و کارتان بگیرید :
در ابتدا وقتی پسرم افتاد در لحظه ای که دید از زانو و آرنجش سرازیر میشود ، با گریه فریاد زد : " بابا میخوام خون ریزیم زود بند بیاد ، دیگه هیچ مسابقه نمیدم ، دیگه نمیخوام بیوفتم ". پدر و مادرها معمولاً پاسخ طبیعی شان این است که : " خب تو باید بیشتر دقت کنی و چیزی نشده و ..." ولی من به عنوان یک ورزشکار قهرمان که در سطح بین المللی رقابت کرده بود واکنشم اینگونه بود : " پسرم میدونم که خیلی درد میکنه اما میخوام بهت بگم که تو دوباره هم زمین میخوری و یه زخم به بدی همین زخم و شایدم بدتر روی بدنت به وجود میاد " .
پسرم با چشمان سیاه و زیبایش به من نگاه کرد و گفت : "زخم بدتر ازین ؟!
اما نمیخوام دیگه بیوفتم ".
به او گفتم : " دفعه بعدی همونطوری که ازت خواستم لباس محافظت رو بپوش ولی در هر حال گلی شدن و زخمی شدن یک مرحله از پیشرفت تو حساب میشه " . سپس من به او آثار کبودی روی صورتم را نشان دادم درباره برخی اتفاقاتی که برایم رخ داده بود با او صحبت کردم .
آن صحبت ها او را واقعا آرام کرد زیرا تا وقتی آنها را نگفته بودم او تصور میکرد که این اتفاقات بد " منحصر به اوست " و فقط برای او رخ میدهد و شاید او "به اندازه کافی " برای ای مسابقه خوب نبوده یا اینکه این صدمه ها اتقاف خیلی وحشتناکی است که " فقط برای او " رخ داده است .
حقیقت قانونی:
این اتفاق به من یادآوری کرد که نتورکرهاى ام ال ام که حرفه جدید خود را شروع می کنند،لحظه ای که آنها چند " جواب نه " می شنوند و یا لحظاتی که " ناامید " می شوند ، اولین چیزی که به ان فکر میکنند این است که من کار را ترک می کنم!
آنها به رهاکردن کار فکر می کنند چون بر این باورند که آنها جواب نه شنیده اند چون شااید آنها براى اين کساب و كار"ساخته " نشده اند ؛ شاید آنها با افراد موفق این صنعت " فرق " دارند. انگار كه نتوركرهاى موفق هرگز در زندگى حرفه اى خود"نه"
نشنیده اند.
حقیقت قانونی (غیر قابل انکار ) این است که افراد موفق صرفا سختی بيشترى ديده اند وجواب نه بيشتر شنیده اند و در جاده ام ال ام خود به سمت موفقیت ،نسبت به افراد غیر موفق به فرازو نشيب هاى بيشترى برخورد کرده اند.
(در گذشته ،ما سطح موفقیت یک رهبر ام ال ام را توسط تعدادشکست هایی که او در سفرهای کاری شهر به شهرش تجربه مى کرد،اندازه گیری می کردیم. مقدار مایل بیشتری که او طی می کرد، فرازو نشیب های بیشتری که او در جاده برخورد می كرد و البته شهرهای بیشتری که باعث توسعه و افزایش درآمد او می شد).
داستان پسرم منحصر به فرد نیست. همه ما درزمان بچگی آن را تجربه کرده ایم به طوری که ما صدمه می دیدیم و دوباره روز بعد به بازی کردن برمی گشتیم. در عرض 21 دقیقه پیش که پسرم گفت "ديگه هيچ وقت مسابقه نميدم"، پسرم از من خواست بدويم و تا آسانسوربا او مسابقه دهم در حالی که اولنگان لنگان می دوید.
او به طور کامل مشکل رافراموش کرد و در مسابقه بعدی شرکت کرد با اینکه زخمش هنوز خونريزى مى كرد. ما همه در آن دوران بوده ایم، اما وقتی بزرگ شدیم تمایل پیداکردیم به دسته pansy (بهانه جو)ها بپیوندیم و هنگامی که ما در زندگی جدید و درحال تغییر حرفه ی ام ال ام ، گلی و یا کمی خون آلود می شویم ، تمایل داریم به این نتیجه برسیم که "رها"یش کنیم .
نگرش شما پس از آخرین مشکلی که تجربه کردید چه بود، "ادامه دهید" یا "ترک کنید" زمانی که .......
- آخرین دعوتی اتان که به او امید داشتید در آخرین لحظه شما را تنها گذاشت؟
یا
- آخرین نتورکرتان که شما او را در طرح بازنشستگی خود می دیدید به طور کامل شما را تنهاگذاشت؟
شما می بینید نکته غیر قابل انکار این است که به عنوان یک ورزشکار قهرمان در ورزش رزمی، این به مراتب برای من مشکل تر بود که از پس پاسخ "برو غازت بچرون" دزد رویاهایم (افراد منفی باف) بربیام تا یک فرد معمولی. من واقعاا ناراحت مى شدم وقتی که می شنیدم " دزدان رویاهایم" در عمل تمام تلاش خود را می کردند تا من را دلسرد کنند. در نبود صدمه فیزیکی از
آنها ، من باید یاد می گرفتم که چگونه با مشكلات مخصوصا کار بر روی " زمان بهبودم " مقابله کنم.
در مسابقه، ورزشکاران می دانند که صدمه دیدن بخشی از رشدشان است، بنابراین آنها بر بهبود تمرکز می کنند و نه بر صدمه!
وقتی که من کارم را در ام ال ام در سال ١٩٩٢ شروع کردم،من چنین طرز فکر مشابهی را به کارم آوردم و بر بالا بردن سرعت بهبودم پس از يك تماس و يا قرار ملاقات بد و غيره تمرين كردم.
هرمشکل به مدت چند روز انرژی مرا می گرفت، درابتدا من یادگرفتم مشکل را طوری مدیریت کنم که انرژی مرا براى یک روز پایین آورد ، سپس یادگرفتم آن را طوری مدیریت کنم که به چند ساعت برسد، سپس يك ساعت، پس از آن چند دقیقه، سپس 1 دقیقه. در نهایت من به نقطه ای رسیدم که پس از یک تماس و یا یک قرار ملاقات بدم تا ١١ ثانیه انرژی ام را جمع می کردم و تماس کاری بعدی ام را می گرفتم.
‼️بنابراین به یاد داشته باشید:
"جاده موفقیت همیشه در دست ساخت است " و یک جاده آسفالت نیست ؛ 💯
بنابراین انتظار گلی شدن و زخمای و خون آلود شدن در طول راه را داشته باشید. برای هدف بزرگتر ، شما باید انتظار کبودی بیشتری داشته باشید اما تمام تلاشتان را بكنيد چون نتایج ارزشش را دارد!
بنابراین مشكلات پایان جاده نیست، آنها بخشی از جاده هستند بنابراین انتظار فراز و نشیب ها را داشته باشید و بدانید که تمام افراد موفق قبل از شما چنین دست اندازهایی را در مسیر طی کرده اند و حالا شما در آن مسیر درحرکتید.
و در پايان دلنوشته زيبا و خواندنى با كلى مفهموم عميق و كاربردى در تصميم گيرى هامون رو باهاتون بعنوان بخشى از پيامم به اشتراك ميذارم؛
اين دلنوشته توسط بهترين رفيق ام،يار هميشگى و وفادار من على گودرز با نگرش و پرقدرت نوشته شده كه بى اندازه برام ارزشمنده👌
"درود به الماس های سرسخت و درخشان جی تیم...
میخوام از دلم براتون یه ذره صحبت های دلی کنم و برای خانواده ی واقعی خودم درد دل کنم. اما این فقط حرفای دل منه با کسی نیستم..
اگه ازم بپرسن بزرگترین دستاورد من در جی تیم چی بوده باید بگم خلق "عشقی" در وجودم بود که از ابتدا من رو وابسته به خودش کرد...
عشق به چی؟؟ عشق به همه چیز و همه کس... 🌹
این راز دولت راستین بود.(غایت آرزوی من در زندگی)
این مقدمه رو گفتم که بدونید امروز میخوام با عشق مطلق به همه صحبت کنم.
امروز به نقطه ای از زندگی رسیدم که خیلی خیلی دوسش دارم و میخوام راجب کلمه ای صحبت کنم به نام تصمیم...
فیلم حکایت خط لوله ماجرای دو دوسته که نکات بسیار بسیار ارزشمندی داره که میشه یه طومار ازش نوشت.اونقدر نکات اون فیلم زیاده که تفسیرش یه سمیناره، اما واسه من مهم ترین واژه ی پنهان اون فیلم تصمیمه....
ببینید بچه ها، تصمیم درست و غلط واقعا وجود نداره...
هرکس در لحظه ای که داره تصمیم میگیره معتقده که تصمیمش درسته.
فقط نتایج مطلوب و غیر مطلوبه که بهمون میفهمونه تصمیمی که گرفتیم درسته یا غلط....
اما واقعا اگه تصمیم در لحظه ی گرفتنش درست و غلطش قابل تشخیص نیست، پس چطور میشه یه تصمیم برای نتایج مطلوب گرفت؟؟
بنظر من در لحظه ی تصمیم آثار و نشانه هایی رو میشه پیدا کرد که البته این راه فقط برای کسانی بدرد میخوره که چشماشون به این آثار و نشانه ها باز باشه...
راه دیگه اش استفاده از افراد با تجربه ست... کسی که قبلا یه راهی رو رفته یا سرگذشت کسانی که اون تصمیم رو گرفتند رو از نزدیک شاهد بوده... که اینم البته چالشش پیدا کردن یه انسان باتجربه ی واقعی و صادقه... کسی که قبولش داشته باشی حقیقتا...
(داخل پرانتز بگم که تجربه فقط به نتایج نیست. توی مسیر آزادی، اونی با تجربه تره که چالش های بیشتری رو تجربه کرده. پس به ریشه ی درخت نگاه کنید نه ارتفاع درخت. چون ارتفاع بلند قطعا نشان دهنده ی یه ریشه ی قویه اما ارتفاع کوتاه درخت صرفا به معنی بی ریشگی نیست...)
یه راه دیگه هم بنظر من تجربه ی شخصیه... ینی پای تصمیمت وایسی، مسئولیتش رو بپذیری، و تا تهش بری اما اگه نتیجه ی حاصل از این تصمیم، مطلوب نبود، نزن زیر همه چی... این خیانت مضاعف رو در حق خودت نکن!!! بدتر از تصمیم ناصحیح گرفتن اینه که وقتی فهمیدی تصمیمت ناصحیحه، دوباره به نقطه ی تصمیم برنگردی....
پس اگر هرجایی تو زندگی ات با تجربه ی شخصی ات پای تصميمت موندی و رفتی و سرت به سنگ خورد، زمین نخور!! سریع برگرد به نقطه ی تصمیم...
و این نکته رو هیچ وقت یادت نره:
🔴شکست خورده اونی نیست که زمین خورده... شکست خورده کسیه که بعد زمین خوردن رو زمین بمونه... 🔴
خانواده ی بزرگ منش نازنینم... بیاین بهم قول بدیم این درس ها رو هیج وقت فراموش نکنیم چون گاهی یک سرنوشت بزرگ به واسطه ی یک تصمیم خیلی کوچک و سطحی و احساسی، میتونه واسه همیشه دگرگون بشه و شوربختی اینه که این نکته رو تا هرگز نفهمیم که این سرنوشت، بخاطر اون تصمیم بود که اون روز گرفتم و نپذیرفتم که اشتباه بود...
یادتون باشه این مرگ نیست که آدما ازش میترسن. آدما از این میترسن که به آخر خط برسن و بفهمن که زندگی واقعی رو از دست دادن...
ببین جی تیمی، تو یه روزی یه چرایی نوشتی که تو هرجای جی تیم باشی چرایی ات برای من مقدسه...
مراقب تقدس چرایی ات باش و قول بده اگه مسیری رو رفتی و نتیجه مطلوب نبود، برگردی به نقطه ی تصمیم و هرگز چرایی بودنت در جی تیم رو فراموش نکنی...
اگه رویایی به تو داده شده، توانایی خلق اون رویا فقط در وجود توست و این حققققق تو از زندگیه که رویای شخصی ات رو زندگی کنی...
عاشقانه دوستتون دارم بچه ها. میدونم دل نوشته ی من از دلم بلندشده و به دلتون میشینه.
پس لطفا هرگز و هرگز فراموش نکنید...
👇👇👇👇
هميــــشه آخرش خوبه
اگه خوب نيست؛حتماً آخرش نيست!"
موفق تَر باشيد✌️❤️
#آرمان_مسيب_زاده
٦ مرداد ٩٦
《زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد》
درور به همه جی تیمی های عزیز و دوست داشتنی🌹🌹🌹🌹
حس و حالتون چطوره ؟ حتما عالی هستین ، چون تو ماه که گذشت خیلی خیلی چیزهای ارزشمندی یاد گرفتین که مسیر رو برای شما تو این ماه و ماه های آینده هموار تر میکنه💪
یکی از اتفاقت خوب تو ماه پیش پیامی بود که ابر لیدرمون گذاشتن و با درک اون پیام میتونید خود واقعی تون رو پیدا کنید و بعدش متوجه می شید که چه قدرت بالایی دارین💪
قسمتی از پیام رو واستون میزارم که خودمم دوستش داشتم ، البته همه شو دوست داشتم 😊
پيشنهادم اينه كه همه تلاشتون رو داشته باشيد كه جمله زير رو خوب درك كنيد و بهش عمل كنيد..
راز دوگانه سعادت واقعي اينه:
!!عشق به هرآنچه كه در حال انجامش هستى و عشق به ديگران!!
اگه بتونيد عمق اين جمله رو درك كنيد و بهش عمل كنيد بهتون تضمين ميدم پايان، دقيقا اونچيزيه كه شما انتخابميكنيد!!!
به صورت ذاتي همه دوست دارند كه عمر جاودان داشته باشند و از گذشته تا الان همه دنبال رازهاى افزايش عمر و يا جاودانگي انسان بودند!!!
ميدونيد بعضيا به اين راز رسيدند و موفق شدند جاودانه باشند و هميشه و هميشه خودشون رو در اين دنيا ثبتكنند؟!؟
تو پيام "رهايى از دور باطل براى هميشه" فهميديم كه يسريا از دور باطل خارج ميشن و زندگي سعادتمندانه ايي رو تجربه ميكنند!
اينا چه كسايي بودند؟!؟
همه جى تيمى ها ميدونن كه صرفا افرادى كه نفرات اول و يا بهترين ها در رشته خودشون بودند، تو ذهن ها نموندند بلكه افرادى كه تو زندگى ديگران تاثير گذار بودند و از خودشون اثرى به جا گذاشتند هميشه تو اذهان موندند...
كسايي بودند كه فهميدند
داشتنِ عمر جاودان به مدت زماني كه زندگي ميكني نيست!
بلكه
به ميزان اثريه كه از خودت به جاي ميزاري!
تا اینجا چطور بود؟
واقعا بی نظیر نیست که تو مسیر ثروتمند شدنمون همچین انسان بزرگی هم بشیم؟
واقعا بی نظیره
بعد از این ما تو ماه پیش یه جلسه لیدر شیپ مقدماتی عالی با لیدر صالح بزرگ داشتیم که خیلی چیزهای زیادی از این سمینار یاد گرفتیم.
و همچنین سوپرایز ما تو ماه پیش دیدار با لیدر یوسفی بزرگ تو یه فضای سعادمندانه به همراه راهبران لیدر صالح حسن زاده بود که تو اون سمیناره دو روزه به اندازه تمام روزهای نتورکیم چیز یاد گرفتم و ازش استفاده کردم💪
ممنونم لیدر یوسفی عزیزم که همیشه کنارمون هستین و نگرش های بزرگتون رو بهمون انتقال میدین❤️❤️🙏🙏
جا داره همین جا از لیدر بهنام عیسی پور و لیدر علی طاهر نژاد عزیز هم تشکر کنم که همیشه کنارم بودند و هستند🌹🌹🙏🙏
اما با تمام این تجربیات بزرگ، ماهی سرارسر رشد و نگرش رو گذروندیم و همگی پا به ماهی زیبا به اسم 《مرداد》 گذاشتیم و جالبه که همیشه مرداد ماه ماهی بوده واسه من که توش سراسر رشد بوده و مثل سکوی پرتابی برای ساختن یه عید رویایی عمل کرده ، چون امروز چیزهایی رو که میکاریم در چند ماه آینده درو می کنیم و به قول آقای جیم رآن:راز موفقیت دهقان این بود که فقط به کاشتن ادامه داد.
پس این ماه رو با همه وجودمون شروع میکنیم به کاشتن بذر ها و ساخت خودمون و قدرتمند شدنمون تو آموزش ها و همچنین انفجاری کار کردن تا رسیدن به موفقیت های بزرگ.
یادتون باشه که شما هم میتونید یکی از موفق ترين و ثروتمند ترین افراد دنیا بشید ، فقط به شرط اینکه سرسختانه و با ثبات به انجام کارهای کوچک روزانه خودتون بپردازین و در ماه های آینده جوری زندگی کنید که دوست دارید و نه این که جوری زندگی کنید که مجبور باشید😡
عاشقتونم و برای همه خانواده بزرگ تیم جهانی آرزوی موفقیت می کنم و بیایم همین جا یه میثاق دیگه با هم ببندیم که تا زمانی که جی تیم رو جهانی نکردیم و هممون به سعادت نرسیدیم از تلاش دست بر نداریم🙏🙏💪💪
در جهان عامل ، فاعل و منشاء اثر باشیم🙏🙏
#امین-ذهنی 5 مرداد 96




